
با استفاده از پشم خالص و رنگهای طبیعی ، سنت ساخت فرش دست ساز افغانستان به چند قرن باز می گردد ، و صنعتگران آن در تولید دقیق و زیبایی ، میراث شناخته شده توسط یونسکو در سال 2003 عالی هستند. این فرش ها عناصر قبیله ای و منطقه ای را به همراه دارند که مناطق مختلف تولید را مشخص می کند. در لندن ، مجموعه ای از “فرشهای جنگی” مبهم افغانستان ، Militaria در نساجی که نشان دهنده تهاجم های مفرد از تهاجم های خارجی است ، در موزه بریتانیا مشاهده می شود. یک موضوع در یک زمان ، این فرش های منحصر به فرد سابقه تصویری چشمگیر بیش از پنجاه سال آشفتگی سیاسی را ارائه می دهند و پیچ و تاب معاصر را به ملیله های معمولی می بخشد.
فرشهای جنگی ، که نمایندگی اشیاء نظامی و صحنه ها را در ساخت فرش سنتی ادغام می کند ، در دهه 1980 در افغانستان ظاهر شد. فرشهای جنگی برخلاف نمونه های متداول تر است که شامل طرح های هندسی بسیار پیچیده ای است که با لمس های گل و گیاه شناسی تزئین شده است و در آن نقوش تصویری کاملاً متفاوت ، مانند حمله شوروی در سال 1979 و جنگ متعاقب سال 1989 ، بلکه به رهبری “جنگ ترور” پس از 9/11 ، که در آن بازگرداندن کامل در 2021 است.
موزه بریتانیا که در گالری جهان اسلامی خود در پشت نمایشگرهای شیشه ای قرار دارد ، به طور مزمن نه از چنین فرش های جنگی با اندازه های مختلف به همراه اشیاء مورد استفاده در فرش افغان و همچنین مواد بایگانی مانند عکس ها ارائه می دهد. ما بازدید خود را با یک فرش زودهنگام جنگ ، یک طراحی سه لایه و سرشار از رنگ های آلو و چشمه شروع می کنیم. در ابتدا ، شبیه به یک باغ انتزاعی با گلهای شکوفا است. زیرزمین هنرمندان – با بیان اینکه بسیاری از مجموعه های دست به جای یکی در تولید فرش درگیر بودند – ظریف است. به جای پرندگان ، بافندگان شامل هلیکوپترهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی هستند ، جایگزینی که به چگونگی تجربه افغان ها در پس از استقرار سربازان و تجهیزات هوایی از اتحاد جماهیر شوروی ، تغییر در آسمان را تجربه می کند.


فرش زیر در تصویر خود از جنگ بی رحمانه ده ساله که به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور گروه های چریکی مجاهدین کمک کرده است ، صریح تر است و در نتیجه مرگ و آوارگان اجباری میلیون ها افغان از جمله همسایه ایران و پاکستان انجام می شود. این فرش مرز سنتی را که به طور معمول یک صفحه یا صحنه مرکزی را با درج تصاویر از مخازن اتحاد جماهیر شوروی ، از نظر هندسی روکش می کند ، برانگیخته می کند ، گویی که در رژه خود می چرخند. میدان این فرش درج های بصری بیشتری متمرکز است: افغان ها با کلاه های متمایز خود ، شترهای تزئین شده غنی ، هلیکوپترهای بیشتر و شیاطین سفید پوست معروف به “بخش” در خاورمیانه ، به همراه کتیبه هایی در داری ، یکی از زبانهای رسمی افغانستان قابل تشخیص هستند.
این فرش تصویری تمثیلی است. در شاهنام، یک شعر فارسی قرن 10/یازدهم محبوب در افغانستان ، شاعر فردوویس روایت می کند که چگونه جنگجو Rustam سرانجام بر روی بخش سفید ، رهبر شیاطین پیروز می شود. گنجاندن این موجودات شیطانی در فرش ما را ترغیب می کند تا مقاومت افغان ها را در برابر حمله اتحاد جماهیر شوروی (که توسط بخش های اساطیری نشان داده شده است) به عنوان یک تعهد قهرمانانه و همچنین یک معنوی ببینیم.
بیش از حد معنوی در فرش دیگری نیز تولید شده در همان دوره (1980-1990) یافت می شود. دارای برچسب فرش با اسلحهبا‘ یک شکل قرمز ناگوار به ما خیره می شود: دستی که انگشتان آن با بشکه های اسلحه های ضد هوایی کشیده شده است. علاوه بر تصاویر مکرر از تانک ها و گنجاندن نقوش جدید مانند خشخاش تریاک ، نارنجک و موشک ، نماد دست به سایر منابع فرهنگی بازگشت.
به عنوان دست فاطمه ، دختر پیامبر محمد ، این نماد برای محافظت در سراسر جهان اسلامی استفاده می شود ، اما در اینجا به احتمال زیاد به استانداردهای مورد استفاده در مراسم آیین شیعه در بزرگداشت شهادت حسین و عباس در نبرد کرباس در سال 680 میلادی گره می زند ، که در آن دومی دست های خود را در یک عمل و وفاداری از دست داد. این فرش مستقیماً با استناد به ایمان ، به یاد می آورد که جنگ افغان شوروی همچنین در مورد تأیید جایگاه اسلام در بافت اجتماعی کشور بر اصول ملحد رژیم کمونیستی بود.


آخرین فرش های نمایشگاه به دوره اخیر ائتلاف به رهبری ایالات متحده پس از 9/11 پرش می کنند. یکی از سال 2002 نقشه ای از افغانستان را به همراه همسایگان خود به همراه پرچم های آمریکایی و انگلیس به تصویر می کشد-به عنوان اعضای مأموریت نظامی چند ملیتی (نیروی کمک امنیتی بین المللی یا ISAF) تا سال 2014. در مجموع از نقوش سنتی آن ، تجهیزات نظامی جنگنده ، جبهه های جنگنده و کوه ها را نشان می دهد و با استفاده از این مجموعه “TORA-BORA” با استفاده در افغانستان ، جایی که رهبر القاعده اسامه بن لادن اعتقاد بر این بود که پنهان شده است. این فرش که به زبان انگلیسی نوشته شده است ، برای مخاطبان غربی ، به عنوان یک سوغات از افغانستان به بازار عرضه می شود – برای سربازان ، دیپلمات ها و بشردوستانه که شروع به خرید این یادگاری ها از زمان خود در کابل و جاهای دیگر می کنند.
می توان این فرشهای جنگی را به عنوان واسطه ای برای تفسیر سیاسی در مورد درگیری های مداوم از نقطه نظر مردم محلی مشاهده کرد. فرش ها کاملاً پوسترهای تبلیغاتی پس از استعمار نیستند ، اما با این وجود یک نمادنگاری در حال تحول جنگ ، مقاومت و هویت ملی را تعریف کرده اند. از ظهور آنها در اوایل دهه 1980 ، تولید آنها پس از سال 1992 و آغاز جنگ داخلی افغانستان کاهش یافت ، زمان وخیم شرایط اقتصادی اقتصادی و گروه های شدید. آنها پس از 11 سپتامبر دوباره ظاهر شدند و اخیراً به رسمیت شناختن نهادی به عنوان اشکال هنری مجزا تجربه کرده اند. در موزه بین المللی هنر عامیانه در سانتافه ، نیومکزیکو، و گالری سالن دریل در دانشگاه ملی استرالیا نمایشگاه های سازمان یافته به ترتیب در سال های 2020 و 2021 به فرش های جنگ افغانستان اختصاص داده شده است. می نویسد: “خانواده های فرش کننده می خواستند جنگ را درگیر کشور خود کنند ، حتی در حالی که آنها یک محصول تجاری را برای فروخته شدن ، مانند همه فرشهای افغان ، در درجه اول برای بیگانگان ، به فروش می رساندند.” تیم بونی هادی، همکار “من آنچه را که دیده ام بافته ام: فرشهای جنگی افغانستان، “در کانبرا ، استرالیا ، در کتاب همراه با همین نام.


از آنجا که خلاق در درجه اول برای بازار تجاری مقدر شده است ، این فرشهای جنگی از عمد ، مخاطبان و نویسندگی سوال می کنند: عبارات روایی آنها تا چه اندازه بومی یا آمیخته با کپی کردن الگوهای فرمت شده یا سفارش داده شده برای پاسخگویی به خواسته های خریداران است؟ متأسفانه بیشتر هنرمندان ناشناس هستند. آنها در استودیوهای سنتی ساخت فرش تولید می شوند ، آنها همچنین علامت تبعید را دارند ، عمدتاً توسط زنان و دختران آواره شده در ایران و پاکستان ، که بسیاری از آنها بی سواد هستند. در جوامع پناهندگان پاکستان و ایران ، مردان و پسران با گذشت زمان بیشتر درگیر بافندگی شدند.
این فرش ها نوعی از هنرهای تجاری بومی و تجاری را تجسم می کنند و نوآوری را به سنت عامیانه می رساند. استفاده از آنها نیز جهش یافته است: از طبقه های تزئین شده گرفته تا آویزان شدن بر روی دیوارها ، در گالری ها یا مجموعه های خصوصی ، آنها به یک “کارت پستال” متحرک از یک کشور دلپذیر تبدیل شده اند. قبلاً سودمند و کاربردی – فرش برای گرم کردن و تقویت ظاهر داخلی – این فرش های جنگی به اشیاء هنری تبدیل شده اند.
نمایش موزه بریتانیا با توجه به غنای موضوع ، بسیار پراکنده است و فرد آرزو می کند یک نظرسنجی جاه طلبانه تر باشد. اگرچه تجهیزات بافندگی مانند Looms در این نمایشگاه گنجانده شده است ، اشیاء دیگر ، مانند چکمه هایی که یک بار متعلق به یکی از اعضای جامعه هزرا در افغانستان در قرن نوزدهم یا یک طلسم جمجمه بز است ، کمتر آشکارا مربوط به فرشهای جنگی هستند. این یک سناریوگرافی گیج کننده و همپوشانی ایجاد می کند که سعی می کند داستانهای زیادی را به یکباره بازگو کند: ارائه تاریخ افغانستان ، توضیح روند ساخت فرش ، نمایش تنوع فرهنگی و قومی افغانستان و برجسته کردن تهاجم های اخیر. ناخواسته شاید ، اشیاء مردم نگاری به یک پیوستار امپراتوری و خشونت (اولین جنگ آنگلو-افغانستان در طول 1838-1838 انجام شد) تغذیه می کنند) ، که شاهد تلاش برای زمینه سازی افغانستان عمدتاً از طریق یک نگاه خارجی است.
فرشهای جنگی با استفاده از سایر نمایش های بصری داستان پردازی ، زیبایی شناسی جنگ و خطر تعریف یک کشور را در درجه اول با گذشته و حال خشونت آمیز خود به هزینه سایر تصاویر یا روایات بررسی می کنند. علاقه خریداران و کلکسیونرهای غربی ممکن است منجر به شکل شدید کالایی و بی اهمیت شود بدون اینکه مکث بر شرایط تولید ، وابستگی های ضمنی و شیوه های استخراج آنها باشد ، که در واقع بسیار گره خورده است.
“فرشهای جنگی: تاریخ گره خورده افغانستان“تا 14 سپتامبر 2025 در موزه انگلیس به نمایش در آمده است.
بررسی های بیشتر نمایشگاه