برای نسل ها ، جهان غرب به دنبال این بوده است که صلح را به خاورمیانه برساند. این تلاش ها گاه به گاه دستاوردهای کوتاه مدت را به پایان رسانده اند که درگیری های خاص یا سرنگونی رژیم های وحشیانه را سرنگون می کنند ، اما اغلب اوقات ، آنها سوء تفاهم های عمیق تر ، شکاف های جدید و آشفتگی بزرگتر و ماندگار را ایجاد کرده اند.
امروزه بخش اعظم خاورمیانه و شمال آفریقا در چرخه های جنگ ، جابجایی و ناامیدی قفل شده اند. از غزه تا سوریه ، عراق تا لیبی ، رنج غیرنظامیان بی گناه ادامه دارد. به اصطلاح “بهار عربی” ، که با امید آغاز شد ، با تخلیه های قدرت مورد سوء استفاده از افراط گرایان و شبه نظامیان به پایان رسید.
دولت های غربی معتقد بودند که آنها با حذف دیکتاتورهایی مانند صدام حسین در عراق و معطر قذافی در لیبی ، مردمان مظلوم را آزاد می کنند. اما این مداخلات ، هرچند آشفته و بی نظیر ، هرج و مرج که باعث ایجاد داعش می شد ، حالات شکننده بی ثبات و بیشتر بحران های بشردوستانه را عمیق تر می کرد. اینها راه حل نبودند ، آنها آغاز فصل های جدید و کشنده تر درگیری بودند. اکنون جهان باید قبل از استفاده از همان فرمول در بحران های امروز ، عمیقاً در دروس گذشته تأمل کند. به ویژه در غزه و سوریه ، مشخص است که مداخلات نظامی به تنهایی صلح پایدار ایجاد نمی کند. یک رویکرد اساسی جدید مورد نیاز است ، که ریشه در فروتنی ، گنجاندن و دید طولانی مدت دارد.
ما باید لحظات محدودیت و خرد را که صلح را در هنگام جنگ حفظ می کرد ، اعتبار دهیم. یک مثال: دونالد ترامپ ، رئیس جمهور ایالات متحده ، که اغلب به دلیل لحن بی پرده خود شناخته می شود ، با علی رغم تحریکات شدید ، یکی از غیر منتظره ترین تصمیمات بالغ و متعادل را انجام می داد. تصمیم گیری وی در لحظه های مهم ، به ویژه در مورد ایران ، از درگیری در مقیاس بزرگ جلوگیری کرد. وی در برابر تبدیل تهدیدهای هسته ای به جنگ های توییتر مقاومت کرد و در عوض وقتی که سهام شرکت ها میلیاردها نفر را درگیر کرد ، احتیاط کرد. جاه طلبی های منطقه ای ایران یک تهدید است. با وجود تحریم های اقتصادی ، رژیم آن موفق به تأمین بودجه گروه های تروریستی مانند حماس ، حزب الله و حوثی ها شده است. این نشان می دهد که جاه طلبی های هسته ای ایران هرگز در مورد غرور ملی نبوده است. آنها بخشی از یک استراتژی گسترده تر از بی ثباتی بودند. اسرائیل تحت رهبری نخست وزیر بنیامین نتانیاهو ، همچنان در مواجهه با ترور ، عزم را نشان می دهد. خدمات ارتش و اطلاعاتی اسرائیل به دلیل حرفه ای بودن و قدرت آنها مستحق شناخت هستند. با این حال ، حتی اسرائیل با تمام توانایی های فناوری و نظامی خود ، نمی تواند به تنهایی به صلح پایدار برسد. راه حل های نظامی می تواند تهدیدهای فوری را خنثی کند ، اما صلح به چیزی عمیق تر نیاز دارد.
یک مسیر جدید برای صلح
اگر غرب در حل و فصل بحران در غزه ، سوریه و فراتر از آن جدی است ، باید یک چارچوب صلح گسترده تر و فراگیر تر را اتخاذ کند:
- رهبران و بزرگان معنوی محلی را درگیر کنید
صلح باید از درون جوامع حاصل شود. در جاهایی مانند هبرون ، شیخ های محترم و بزرگان قبیله در حال حاضر راه حل های جایگزین برای خشونت ارائه می دهند. صدای آنها باید توانمند شود ، نه نادیده گرفته شود. رهبری محلی ، ریشه در ارزش های فرهنگی و معنوی ، پتانسیل تثبیت مناطقی را دارد که بازیگران خارجی در آن شکست خورده اند. - گروه های بومی و اقلیت را بشناسید و محافظت کنید
خاورمیانه محل زندگی بسیاری از جوامع است که در روایت های سنتی عرب یا سنی شیعه جای نمی گیرند. این ساماریان ، ساماریان ، بادیهین ، دروزی ، کرد ، مردم بومی با هویت و آرزوهای منحصر به فرد هستند. آنها سزاوار شنیدن در هر مذاکره صلح هستند. برخی ممکن است برای استقلال منطقه ای یا ادغام در دولت های موجود آرزو کنند. هرچه انتخاب آنها باشد ، باید ایمنی و عزت آنها تضمین شود. - کشورهای همسایه عرب و مسلمان را به عنوان ذینفعان درگیر کنید
ثبات منطقه ای یک مسئولیت مشترک است. ملل مانند مصر ، اردن ، عربستان سعودی و امارات متحده عربی باید در طراحی و تأمین اعتبار راه حل ها شرکای فعال باشند ، نه فقط ناظران. درگیری آنها می تواند مانع از تصرف آینده توسط جناح های افراطی شود ، همانطور که در عراق و مصر با داعش و اخوان المسلمین مشاهده می شود. - شامل ملل آفریقایی در مذاکرات صلح
نقش آفریقا در صلح منطقه ای در حال رشد است. اتحادیه آفریقا و کشورهایی مانند اتیوپی و کنیا باید برای واسطه ای دعوت شوند و در صورت لزوم به نیروهای صلح آمیز مشابه تلاشهای موفق AU در سومالی کمک کنند. اتیوپی اسرائیلی ها و رهبران دیار آفریقا می توانند به عنوان پل های مهم در این فرآیند خدمت کنند. - اولویت بندی آموزش و رادیکال سازی بیش از حد
هیچ کودکی نباید در یک مدرسه یا محیط مذهبی بزرگ شود که خشونت را تجلیل می کند. این تصور که کشتن دیگران پاداش ابدی را به همراه دارد ، باید از بین برود. مؤثرترین راه برای مبارزه با ترور با هواپیماهای بدون سرنشین نیست ، بلکه با کتاب هایی با آموزش اخلاقی و فراگیر است که به احترام به همه زندگی بشر می آموزد.
صلح در خاورمیانه با محرومیت از کسانی که دارای تاریخ دشوار یا تحمیل راه حل های خارجی هستند ، حاصل نمی شود. این امر هنگامی اتفاق می افتد که همه طرف ها ، اسرائیلی ها ، فلسطینی ها ، عرب ها ، ایرانیان و جامعه گسترده تر بین المللی متعهد به یک الگوی جدید و فراگیر شوند. قدرتهای غربی ، به ویژه ایالات متحده ، باید واقعیت های فرهنگی ، تاریخی و معنوی منطقه را تصدیق کنند. آنها باید از طریق یک لنز ارتش یا دیپلماتیک باریک به خاورمیانه نگاه کنند و در عوض ائتلاف هایی بسازند که نشان دهنده تنوع کامل جوامع محلی باشد.
اگر واقعاً صلح می خواهیم ، باید آن را نه فقط برای خودمان بلکه برای فرزندانمان بخواهیم. این میل باید ما را به انجام سخت کوشی ساخت پل ها سوق دهد ، نه اینکه آنها را منفجر کنیم. این باید ما را به گوش دادن به صداهایی که مدتهاست نادیده گرفته ایم ، سوق دهد.
فقط در این صورت می توان امیدوار بود که صفحه را در جنگ بچرخانیم و فصل جدیدی از صلح را بنویسیم.
دکتر Shmuel Legesse یک مربی بین المللی ، فعال جامعه و کارشناس دیپلماسی است. وی در نیروی پلیس اسرائیل خدمت کرده و به عنوان کارآگاه دیوان عالی نیویورک کار کرده است. وی نماینده کنست اسرائیل در امور عمومی بین المللی و دارای کارشناسی ارشد رهبری جامعه و بشردوستانه از دانشگاه عبری و دکترای رهبری و مدیریت آموزشی از دانشگاه یشوا ، نیویورک است.