در سایه حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان ، پاکستان به دنبال تبدیل افغانستان به یک دارایی استراتژیک بود – یک همسایه پایدار که می تواند نفوذ ایران و هند را متعادل کند. به همین منظور ، خدمات اطلاعاتی پاکستان از ظهور حمایت کرد وابسته بهبا ارائه آموزش ، سلاح و پناهگاهبشر حتی هنگامی که پاکستان به یک متحد کلیدی ایالات متحده در به اصطلاح جنگ علیه ترور تبدیل شد ، حمایت اسلام آباد از طالبان افغانستان هرگز واقعاً موج نمی زد.
با این حال ، امروز ، رابطه بین اسلام آباد و طالبان در حال وقوع است. حاکمان جدید افغانستان ، که در دهه های درگیری جعل شده اند ، به طور فزاینده ای استقلال خود را ادعا می کنند – و در برخی موارد ، فعالانه تضعیف علایق پاکستان. پاکستان با وجود اقتصاد خود در بحران و افراط گرایی در مرزهای خود ، می تواند یک طرف مقابل دیگری را تحمل کند. اما این دقیقاً همان چیزی است که ممکن است در پروتکل های یکبار سازگار با کابل با آن روبرو شود.
ریشه های یک مشارکت مشکل دار
درگیری پاکستان در افغانستان به دهه 1980 باز می گردد ، هنگامی که به ایالات متحده ، عربستان سعودی و چین پیوست بازپرداخت بانکی مجاهد ضد شوروی. ملا محمد عمر ، که به پیدا کردن طالبان می رفت ، در میان بسیاری از مبارزان کشت شده و وابسته توسط آژانس اطلاعاتی بین خدمات پاکستان یا ISI.
هنگامی که طالبان در سال 1996 قدرت را به دست گرفت ، پاکستان یکی از تنها سه کشور بود که به طور رسمی تشخیص دادن دولت جدید ISI نه تنها روابط نزدیک با رهبران طالبان را حفظ کرد بلکه به عنوان مجرای حمایت نظامی و لجستیکی – علی رغم محکومیت بین المللی نیز خدمت کرد. آن پشتیبانی غیر مستقیم تسهیل شده جایگاه القاعده در افغانستان ، تحولی که در نهایت فاجعه را برای هر دو کشور به همراه خواهد داشت.
پس از 11 سپتامبر ، رهبران طالبان و القاعده به مناطق قبیله ای پاکستان گریخت، جایی که به آنها پناهگاه داده شد ، از جمله کویته شورتا در حال حاضر مشهور. در سال 2011 ، اسامه بن لادن توسط مهرهای نیروی دریایی ایالات متحده در یک ترکیب درست از آکادمی برتر نظامی پاکستان در ابوت آباد کشته شد – لحظه ای که هرگونه توهم در مورد وفاداری های مبهم پاکستان را خرد کرد.
با این وجود ، پاکستان تنگه استراتژیک خود را حفظ کرد. این شرکت میلیاردها کمک نظامی ایالات متحده را پذیرفت و در عملیات ضد شورش شرکت کرد ، همه در حالی که همچنان به پرورش روابط با طالبان افغانستان ادامه می داد. در حالی که سربازان ما و ناتو آماده ترک افغانستان ، پاکستان هستند دو برابر شدن در شرط قدیمی آن این امر تجدید حیات طالبان را تسهیل کرد ، از آزادی رهبران ارشد طالبان استقبال کرد و بازگشت این گروه به قدرت را در سال 2021 جشن گرفت.
معجزه کنترل
در پی تصاحب طالبان ، اسلام آباد فرض کرد که بار دیگر از نفوذ ممتاز در کابل برخوردار خواهد شد. اما امارات جدید اسلامی نسبت به سلف خود بسیار قابل انعطاف بود. این طالبان 20 سال جنگ علیه قدرتمندترین اتحاد نظامی جهان جان سالم به در برد. این دیگر یک پروکسی صرف نبود – اکنون یک رژیم حاکم با دیدگاه استراتژیک خود بود.
در ضمن ، ایهبستان پاکستان (TTP) ، یک غرفه از طالبان افغانستان ، دوباره خود را در داخل پاکستان دوباره تأیید کرد. TTP طولانی در سمت اسلام آباد ، TTP در مناطق قبیله ای پاکستان شورش های وحشیانه ای را انجام داده بود. حالا ، این پناهگاه امن در سراسر مرز پیدا کرد، تحت حمایت یا حداقل تحمل – طالبان افغان.
ارتش پاکستان پاسخ داد با حملات هوایی هدفمند در موقعیت های TTP در افغانستان. طالبان با توپخانه شلیک شد، ادعای تلفات غیرنظامی. هر مبادله شکاف را عمیق تر کرد. تلاش برای فشار آوردن به کابل از طریق محدودیت های تجاری و سرکوب پناهندگان افغانستان ، چیزی بیشتر از رکود دیپلماتیک به دست نیاورد.
در همین زمان ، رقبای اسلام آباد در حال ورود به سیستم بودند. هند ، یک بار با اتحاد شمالی ضد طالبان هماهنگ بود ، با احتیاط شروع شد به رژیم جدید افغانستان. چین نیز گام با سبقت های اقتصادی و دیپلماتیک. منزوی و تضعیف شده ، پاکستان انتخاب کمی جز جستجوی دنتنته نداشت.
بازگرداندن ، تجدید نظر
پرده برداری از روابط پاکستان-طالبان را می توان در یک تضاد داخلی دیرینه ردیابی کرد. اسلام آباد همیشه تمایز قائل شده است بین طالبان “خوب” – تنوع افغانستان به توانمندسازی – و طالبان “بد” ، یعنی TTP ، که حملات خود را در داخل پاکستان متمرکز می کند. اما برای طالبان افغانستان ، TTP یک نیروی سرسخت نیست. این یک خواهر و برادر ایدئولوژیک است. TTP به طور معمول بیعت می کند به رهبر عالی طالبان ، یا امیر ، و کابل اشتهای کمی به دلیل سرکوب پسر عموی پاکستانی خود نشان داده است.
این است بازپرداخت در خالص ترین شکل آن همان تاکتیک های نامتقارن که پاکستان زمانی به افغانستان صادر شده است ، اکنون برای خروس به خانه آمده است. تلاش های این کشور برای کنترل افغانستان از طریق یک پروکسی شبه نظام آور ، عقب نشینی کرده است. طالبان ، به دور از تابع بودن ، اکنون به طور مستقل عمل می کنند – و نه همیشه به روش هایی که به منافع پاکستان خدمت می کند.
با افزودن توهین به آسیب ، ممکن است رئیس اصلی این نتیجه گیری ژئوپلیتیکی چین باشد. از آنجا که هم پاکستان و هم برای اعزام به طالبان ، خود را به طور فزاینده ای از غرب جدا می کنند ، آنها آمده اند تا به پکن اعتماد کنند. چین با سرمایه گذاری ، معاملات زیرساخت ها و پشتیبانی دیپلماتیک وارد خلاء شده است و نقش خود را به عنوان قدرت ضروری منطقه به دست می آورد.
پاکستان ، زمانی که استاد لیزر طالبان بود ، اکنون خود را در حال تعقیب یک سگ فراری می داند. قماری که شبه نظامیان اسلامی می تواند به عنوان ابزاری برای نفوذ منطقه ای باشد ، تحت تضادهای خود فروپاشیده است. اسلام آباد در مواجهه با آشفتگی داخلی ، ناامنی مرزی و TTP در حال رستاخیز ، اکنون باید با حقیقت سخت مقابله کند: طالبان افغان دیگر مشتری نیست – این یک همسایه است و همیشه دوستانه نیست.
دهه های مداخله در افغانستان ، پاکستان را با کمترین چیزی که فراتر از پل های سوخته و بی ثباتی مارپیچ است ، ترک کرده است. پروکسی ها به عنوان اصلی تبدیل شده اند. ابزارهای نفوذ به تهدید تبدیل شده است. و قیمت بازگرداندن ، یک بار نظری ، اکنون بسیار واقعی است.
اگر علاقه مند به نوشتن برای خط مشی بین المللی هستید – لطفاً از طریق ایمیل برای ما ارسال کنید ارسال هاintpolicydigest.org