جنگ بین اسرائیل ، ایالات متحده و ایران خاورمیانه را به یک کشور سوق داده است بی ثباتی عمیقبشر از یک طرف ، اسرائیل (با کمک ایالات متحده) قابل توجه است مزایا در قابلیت های نظامی ، فناوری و اطلاعاتی که از بین رفته است تخریب در مورد تأسیسات هسته ای ایران و دانشمندان و همچنین توانایی های نظامی آن.
از سوی دیگر ، دولت جمهوری اسلامی هنوز حفظ کردن موشک ها ، هواپیماهای بدون سرنشین و بقایای پروکسی های منطقه ای آن برای پرتاب موشک ها در اسرائیل ، پایگاه های نظامی ایالات متحده در منطقه را تهدید می کنند و آبراه های بحرانی را برای حمل و نقل مسدود یا مانع می کنند. در همین حال ، بخش اعظم خلیج فارس کنار گذاشته شده است.
به عنوان آتش بس اضطراب بین اسرائیل و ایران ، ارزش آن را دارد که برای منطقه ای که پویایی قدرت چشمگیری دارد ، بررسی کنیم. آیا عدم تعادل قدرت بین توانایی های وسیع اسرائیل و همسایگان آن واقعاً امنیت یا صلح پایدار ایجاد می کند؟ کشورهای خاورمیانه که به دنبال امنیت جمعی هستند ممکن است جنگ استراتژیک را به تجاوز اسرائیل از دست بدهند.
از زمان حمله ایالات متحده به عراق در سال 2003 ، ایران از شبکه پراکسی خود برای اعمال نفوذ خود در منطقه استفاده کرده است. اما بعد از اسرائیل هدف گیری موفق از میان این پروکسی ها و متحدین – و حملات اسرائیلی و آمریکایی به خود ایران – احتمال بازپس گیری وضعیت خود به عنوان یک نیروی قدرتمند منطقه ای ، رقیب اسرائیل و یک حریف مؤثر از منافع ایالات متحده دشوار است. این ممکن است ایران را به سمت تشدید بی پروا سوق دهد. حملات اسرائیل و ایالات متحده ، تصویر جمهوری اسلامی را به عنوان یک کشور قوی ، که شاید تهران وسوسه انگیز برای در نظر گرفتن حرکات تلافی جویانه محاسبه نشده و غیرقابل توصیف در منطقه تضعیف کرده است ، تضعیف کرده است.
این تحولات چشمگیر مستقیماً به چشم انداز نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو و ائتلاف راست افراطی وی بازی می کند. رهبر اسرائیل ادعا می کند که کشورش می تواند تعادل قدرت خاورمیانه را تغییر شکل دهد و به عنوان تنها بازیگر با تسلط بیش از حد ظاهر شود. در واقع ، اسرائیل اکنون منطقه است بالا قدرت نظامی ، امنیت و اطلاعاتی – قادر به دستیابی به دشمنان خود به تنهایی یا با کمک ایالات متحده است. اما دولت اسرائیل نیروی نظامی را تنها راهی برای تعریف امنیت خود می داند. در نتیجه ، منطقه را به سمت “خاورمیانه جدید” سوق می دهد که در آن نسخه خود را از “تحمیل می کند”صلح از طریق قدرت“و یک پیام تهدیدآمیز به پایتخت های منطقه ای ارسال می کند: بازوی طولانی ما در اینجا است و ما می توانیم به هر جایی برسیم.
نتانیاهو و ائتلاف راست افراطی وی قصد دارند از این تسلط به چهار روش استفاده کنند که سه مورد از آنها در اطراف فلسطین است. اول ، از طریق نابودی کامل حقوق فلسطین ، از طریق تسویه حساب و جابجایی. دوم ، با فشار دادن به عادی سازی با کشورهای عربی ، هیچگونه شناخت حق خود در خود را برای خود تعیین می کند- نقطه چسبنده برای کشورهایی مانند عربستان سعودی. سوم ، نادیده گرفتن پیشنهادهای زمین برای PEACE یا اصول امنیتی جمعی ، مدتهاست که به عنوان تنها مسیر ثبات منطقه ای تلقی می شود. سرانجام ، با از بین بردن توانایی های هسته ای و نظامی ایران در حالی که خود را حفظ می کند.
در اینجا ، عربستان سعودی ، مصر ، Türkiye ، امارات متحده عربی و قطر – کلید اصلی منطقه و واسطه پاور – از دست می دهند. از 7 اکتبر 2023 ، این ایالت ها سعی کرده اند جنگ جنگی از جذابیت را در جبهه های مختلف متوقف کنند: فلسطین ، لبنان ، سوریه ، عراق و یمن. آنها به دنبال استفاده از میانجی و دیپلماسی برای پایان دادن به خونریزی در غزه، برنامه های تسویه حساب و جابجایی را در سرزمین های اشغالی فلسطین متوقف کنید ، راه حل دو کشور را به عنوان راهی برای حل و فصل درگیری اسرائیل و فلسطین احیا کنید و ایده های جدیدی را برای امنیت جمعی ارائه دهید که باعث ماجراجویی مستقیم نظامی اسرائیل و هم ماجراجویی پروکسی محور ایران می شود.
قبل از جنگ بین اسرائیل ، ایالات متحده و ایران ، مصر در حال پیشبرد برنامه بازسازی خود برای غزه بود ، که لیگ کشورهای عربی تصویب شده و Türkiye پشتیبانی کردند. واسطه داران مصری و قطری به طرز خستگی ناپذیر تلاش می کردند تا ترتیب آتش بس بین اسرائیل و حماس را بازگرداند و به آنها کمک کند ناچیز نوار عربستان سعودی به همراه فرانسه بود ترویج بازگشت به مذاکرات صلح بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها از طریق اتحاد جهانی برای اجرای راه حل دو کشور. کشورهای عربی و Türkiye بودند بحث در مورد آینده امنیت منطقه ای در خاورمیانه و به اسرائیل سیگنال می دهد که فقط با همکاری می توان صلح را به دست آورد. بسیاری از این تلاش ها در انتظار تغییر سیاست از دولت نتانیاهو بودند که هرگز به وجود نیامد.
این قدرتهای میانی و واسطه ای نیز برای ایران روشن می کردند که برای تغییر جهت سیاست منطقه ای خود ، به عنوان خود نیاز دارد ماجراجویی پروکسی محور امنیت و ثبات را تضعیف می کرد. آنها همچنین سعی کردند ترامپ را بکشند به سمت آنها و او را ترغیب کرد که در تلاش های ایجاد صلح برای اسرائیل و فلسطینی ها و در هر جای دیگر منطقه بپیوندد.
هنگامی که جنگ آغاز شد ، این ایالت ها شاهد شروع نوپا برای دیپلماسی جمعی بیشتر در غرفه خاورمیانه بودند. آنها محکوم حملات اسرائیلی به ایران ، قصاص ایران را به عنوان یک عمل توصیف کرد دفاع از خود، و باقی مانده است ساکت در حملات ایالات متحده به تأسیسات هسته ای ایران. هنگامی که ایران به پایگاه نظامی ایالات متحده در قطر ، عرب و ترکی حمله کرد محکومیت بود غیر متعارفبشر اما محكومیت ها به تنهایی به دیپلماسی فعال جمعی تسلیم نمی شوند ، و به نظر می رسد كه قدرتهای میانه خاورمیانه با حملات به ایران ، قدرت نظامی و اطلاعاتی اسرائیل و سهولتی كه ایالات متحده وارد جنگ می شود ، فلج می شوند.
محیطی که در خاورمیانه به دنبال آتش بس در حال ظهور است ، برای حرکت در این ایالت ها دشوار است. عدم تعادل قدرت در برابر پیشینه برتری اسرائیل و ترجیح این که اسرائیل ، ایران و ایالات متحده برای نیروی نظامی نشان دهند ، خود را به تلاش های سازنده ای به سمت دیپلماسی جمعی و ترتیبات امنیتی سوق نمی دهند. در لغو (یا به تعویق انداختن) جلسه برنامه ریزی شده راه حل دو کشور اتحاد جهانی یک مورد در مورد بود.
با یک دولت اسرائیل که قدرت خود را انعطاف می کند ، یک دولت ایرانی که برای پردازش نتایج ویرانگر جنگ (چه در داخل کشور و چه در منطقه) و یک دولت آمریکایی که علاقه مند به اقدامات مفرد و چه دیپلماتیک است) ، کشورهای عربی و Türkiye می توانند دوباره تلاش کنند تا تلاش های خود را برای حل و فصل اختلافات ، دیپلمات چند جانبه و ایجاد کننده ایجاد کنند. این شکست نه تنها برای خاورمیانه ، که به صلح نیاز دارد ، بلکه برای دنیایی که نیاز به آرامش دارد ، غم انگیز است.