روزی در اراضی زیبای ایران، یک داستانسرای توانا به نام سیاوش، با شعلههای خلاقیت و اندیشههای عمیق، داستانهایی از عشق، درد و زندگی را به وجود میآورد. او پر از شور و حماسه بود، همچون سیاوش کسرایی که با آثار برجستهاش، جایگاه والایی در ادبیات ایران برای خود به ارمغان آورد.
از نقشه های سحرآمیز شهرهای باستانی تا بوی زهراو حس زیبایی شاهکارهای طبیعت، داستانسرای ما به ماجراهای زیبایی در همه جا راهنمایی میکند. او شاهکارهای خود را با غنای ویژهای ارائه میداد، همچون یک شاعر بزرگ که با وزن و ریتم حرفهای خود، آهنگ زندگی را به نقاشی میکشید.
در داستانی از عشق و دوستی، سیاوش به تازگی با دختری زیبا به نام آرمانوش آشنا شده بود. آنها هر شب زیر آسمان پرستاره واژگون شعر و قصههای همدیگر را میخواندند و هرگز از این لحظات زیبا به خاطر نمیآورد.
سیاوش، با صدای خوانساری و ملودیای خاطرهانگیزش، داستانهایی از قهرمانان دوران باستان را زنده میکند و در ذهن خوانندگان خود، جهانهای جدیدی ایجاد میکند. او با استفاده از سبک ادبی خود، امور مهم اجتماعی و فرهنگی را مورد بررسی و فراتر از حدود زمان و مکان، گرههای انسانیت وجود ما را درک میکند.
در طول این سفر با داستانسرای ما، شاهد روزهای پرشور و غنی از رنگ و بوی ادبیات ایران بودیم. از شبهای تیره تا آفتابهای خوشبخت، او ما را همراهی کرد و درمورد ارزشهای اجتماعی و انسانیت آموزش داد.
اکنون شما هم با ما در مرشدی همراه شوید و با تصویر بالا تزئینی، به دنیای شگفتانگیز داستانسرایان شجاع و آثار زیبایشان سفر کنید. با سیاوش کسرایی همراه شوید و از جاده ادبیات پارسی راهی برای دیدار با اعماق فرهنگ ایران شوید.