در راهروهای ساکت بیمارستان های ایرانی ، جایی که کودکان منتظر دارویی هستند که هرگز نمی رسند ، و در بازارهای شلوغ جنوب تهران ، جایی که تورم در حال بازنویسی قیمت نان در ساعت است ، یک حقیقت غیرقابل اجتناب است: هزینه واقعی تحریم های ایالات متحده سیاسی نیست – کاملاً انسانی است.
بیش از یک دهه ، واشنگتن استدلال کرده است که تحریم ها یک ضرورت استراتژیک است – راهی برای مهار جاه طلبی های هسته ای ایران یا تأثیرگذاری بر رفتار منطقه ای آن. اما تجربه زندگی میلیون ها نفر داستانی متفاوت را روایت می کند ، به ندرت راه خود را به حساب ژئوپلیتیکی می رساند: داستان والدین که قادر به تهیه آنتی بیوتیک برای فرزندان خود نیستند ، دانش آموزانی که رویاهای دانشگاه را برای حمایت از خانواده های خود رها می کنند ، و سالمندان که اکنون هم غذا و هم دارویی دارند.
در حالی که سیاستگذاران اغلب این تحریم ها را “هدفمند” توصیف می کنند ، در عمل آنها به عنوان ابزارهای صاف عمل می کنند. محدودیت های مالی واردات بشردوستانه را فلج کرده است. حتی کالاهای معاف مانند تجهیزات پزشکی به طور معمول با رعایت بیش از حد بانکهای بین المللی و بیمه گذاران مسدود می شوند. در واقع ، کل اقتصاد گروگان می شود – نه از سیاست ، بلکه از ترس و انزوا.
گزارش سال 2024 توسط انجمن هموفیلی ایرانی نشان داد که ده ها بیمار مبتلا به اختلالات خون نادر به دلیل عدم وجود داروهای فاکتور لخته شدن درگذشتند – داروهای دارویی که طبق قانون ایالات متحده مجاز هستند ، اما به دلیل فلج لجستیکی قابل دسترسی نیست. اینها عوارض جانبی نیستند. آنها رویداد اصلی هستند.
فراتر از عوارض جسمی ، فرسایش عاطفی در بازی وجود دارد. تحریم ها نه تنها از طریق رویارویی دولت به دولت ، بلکه با متقاعد کردن ایرانیان معمولی که عدالت جهانی یک داستان است ، اختلاف بین ایران و غرب را عمیق تر می کند. آنها نه به خاطر آنچه انجام داده اند ، مجازات می شوند ، بلکه برای چه کسی هستند – و این که زخم روانی از هرگونه قطعنامه سیاسی فراتر خواهد رفت.
اگر جامعه جهانی و به ویژه ایالات متحده به دنبال ثبات طولانی مدت در خاورمیانه باشد ، باید تشخیص دهد که اقتدار اخلاقی نمی تواند بر ظلم اقتصادی بنا شود. دیپلماسی نمی تواند در آب و هوایی رشد کند که در آن دارو به یک تراشه چانه زنی و گرسنگی تبدیل می شود و یک ابزار مذاکره است.
مردم ایران انتزاع نیستند. آنها پزشکانی هستند که بدون بیهوشی شیفت های سه گانه کار می کنند. آنها شاعرانی هستند که دیگر نمی توانند کاغذ را تحمل کنند. آنها در هنگام خاموشی ، مردان و زنان جوان در حال ساخت برنامه های Candlelight هستند.
مجازات دولت یک چیز است. مجازات یک قوم دیگر است – و تاریخ تفاوت را به خاطر خواهد آورد.