قصه یک روایتگر ایرانی به نام محمد مختاری، با تمرکز بر میراث ادبی و فرهنگی ایران، زمینه ای ارزشمند برای کشف داستان های خالد است. در این روایت، محمد مختاری به عنوان یک شاعر و نقاش ارزشمند از ایران، با تکنیک های روایتی قدیمی و نمادها رمزآلود، داستانی را به تصویر میکشد که همچون گنجینه ای از فرهنگ و تاریخ ایران و شخصیت های آن، به چشم مخاطبان نمایان می شود.
در ابتدای داستان، محمد مختاری در حال نقاشی یک صحنه زیبا از طبیعت ایران است. او با دقت و حساسیت، رنگ های گرم و صورتی از غروب آفتاب را بر روی پرده ای از برگه سفید به تصویر میکشد. در آن حین، او شعری زیبا از سعدی را نیز به آهستگی خوانده و روی آثار بزرگان ادبی ایرانی افتنه خواند.
وقتی کار خود را به اتمام رسانده، محمد مختاری به تعمق در مفاهیم اخلاقی و فلسفی می پردازد. او با دوستان خود درباره ی عصر حاضر و گذشته بحث می کند، و نقش هنر در ترسیم تاریخ و آینده ی مملکت بررسی می کند.
هنگامی که غسلقلا به محمد مختاری راه پیدا کرد، او به ایشان درباره ی زندگی شخصی خود و تاثیرات داستان های افسانه ای که تاکنون نوشته بود، حکایت می کند. او با مفاهیم دینی و اخلاقی به تصویر کشیده شده در داستان های خود، از ارزش های فرهنگی و ادبی ایران نمونه هایی ارائه می دهد که تاثیر فرامحل بر فرهنگ جهانی را نیز نشان می دهد.
با ما در مرشدی همراه شوید و تجربه ی شگفتی های ادبی و فرهنگی ایران را به همراه محمد مختاری بسر ببرید. این تصویر بالا تزئینی است، ولی انگیزشی برای دیدن جلوتر.