دریای خزر-بزرگترین بدنه داخلی آب در جهان-با کاهش چشمگیر و طولانی مدت در سطح آب آن روبرو است ، بحران با عواقب مخرب هم برای محیط زیست و هم برای جوامع محلی.
از جمله مناطق در معرض خطر ، تالاب Miankaleh ، یک ذخیره زیست محیطی شناخته شده یونسکو و یکی از با ارزش ترین اکوسیستم های ایران است.
هنگامی که یک پناهگاه پر جنب و جوش برای پرندگان مهاجر و خانه برای حیات وحش متنوع ، Miankaleh اکنون در حال خشک شدن است – قربانی قربانی کوچک شدن دریای خزر و دهه های سوء مدیریت محیط زیست.
علل: تغییرات آب و هوا ، سدها و سوء مدیریت
ترکیبی از عوامل جهانی و محلی در پشت آبهای در حال فرونشست دریا است. تغییرات آب و هوا منجر به کاهش بارندگی و افزایش تبخیر شده است ، در حالی که فعالیت های انسانی مشکل را تشدید کرده است.
به طور خاص ، ساخت سدهای متعدد در رودخانه هایی که به داخل خزر تغذیه می شوند ، باعث کاهش چشمگیر آب شیرین شده است. استفاده بیش از حد از منابع آب برای کشاورزی و صنعت باعث ایجاد سیستم بیشتر شده است.
داده های اخیر نشان می دهد که سطح آب دریا تنها در چند سال حدود یک متر کاهش یافته است و پیش بینی ها نشان دهنده کاهش احتمالی 9 تا 18 متر در صورت ادامه روند فعلی است.
این تغییرات در حال حاضر تأثیر شدیدی بر اکوسیستم های وابسته مانند تالابهای Miankaleh و Anzali دارند که به تدریج به زمین خشک تبدیل می شوند.
نقش رژیم در تشدید بحران
به جای کاهش خسارت ، سیاست های ایران تا حد زیادی بحران را بدتر کرده است. ساخت و ساز بدون بررسی سدها ، با توجه به ارزیابی های تأثیرات زیست محیطی ، جریان رودخانه را به میزان قابل توجهی کاهش داده است.
علاوه بر این ، این رژیم نتوانسته است با کشورهای همسایه که حوضه خزر را به اشتراک می گذارند ، درگیر همکاری های منطقه ای معنی دار شود و از استراتژی های مشترک مدیریت آب که می تواند به ثبات در وضعیت کمک کند ، غفلت کرد.
کارشناسان محیط زیست بارها و بارها در مورد عواقب هشدار داده اند ، اما نگرانی های آنها نادیده گرفته شده است. هیچ برنامه ملی منسجم برای مدیریت مصرف آب یا حفظ سلامت اکوسیستم های مهم وجود ندارد.
اقدامات اساسی – مانند لایروبی کانال و تنظیم آب بالادست برای حمایت از تالاب میاناکله – یا به طور ضعیف اجرا شده یا کاملاً نادیده گرفته شده است.
هزینه های زیست محیطی و انسانی
خشک شدن تالاب Miankaleh تهدیدی جدی برای تنوع زیستی است. جمعیت پرندگان مهاجر در حال کاهش است و تالاب دیگر نمی تواند از حیات وحش که زمانی به آن بستگی داشت ، پشتیبانی کند.
جوامع محلی که به ماهیگیری ، کشاورزی و اکو توریسم متکی هستند نیز رنج می برند که معیشت آنها در کنار تالاب ها ناپدید می شوند.
تخریب اکوسیستم خزر فراتر از Miankaleh است. مناطق جدید طوفان گرد و غبار در حال ظهور در معرض دید دریا قرار می گیرند و نگرانی های جدی در مورد بهداشت عمومی را ایجاد می کنند و بهره وری کشاورزی را تهدید می کنند.
گونه های نمادین مانند مهر و موم در معرض خطر کاسپین و ماهی خاویاری – کلید به هویت زیست محیطی و اقتصادی منطقه – در آستانه انقراض هستند.
وعده های رسمی و وعده های توخالی
علیرغم شواهد و شواهد و هشدارهای گسترده ، رژیم ایران همچنان رویکردی منفعل و پراکنده را انجام می دهد.
در یک جلسه اخیر با عنوان “یازدهمین کنگره زیست محیطی بین المللی نوسکی (NIEC)” برگزار شده در سن پترزبورگ ، شینا انصاری ، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران ، این بحران را تصدیق کرد. وی هشدار داد كه در صورت عدم انجام اقدامی ، دریای خزر تا سال 2050 تا سال 2050 عمق خود را از دست می دهد.
با این حال ، چنین تصدیق به سیاست معنادار ترجمه نشده است. مقامات همچنان به ارائه وعده های مبهم – مانند ایجاد یک کارگروه منطقه ای یا بررسی سیاست سد – بدون هرگونه اقدام ملموس در جهت اجرای. به نظر می رسد که این اطلاعیه ها چیزی بیش از لفاظی های بازیافت شده و فاقد اراده سیاسی و فوریت لازم برای رسیدگی به بحران است.
یک نقطه اوج برای خزر و فراتر از آن
دریای خزر فقط یک مسئله محلی یا ملی نیست-این یک اکوسیستم حیاتی منطقه ای است که فروپاشی آنها عواقب گسترده ای خواهد داشت. ادامه تخریب تالابها مانند میاناکله و انزالی ، نیاز فوری به سیاست های جامع و علمی مبتنی بر علم و همکاری های مرزی را برجسته می کند.
بدون اقدام فوری و سرنوشت ساز ، بحران خزر همچنان به تعمیق خود ادامه می دهد و زیستگاه های طبیعی یک بار پر رونق را به بیابان های بی ثمر تبدیل می کند-و نسل های آینده را برای مقابله با پیامدهای غیر قابل برگشت بی تحرکی امروز ترک می کند.