از آنجا که طالبان کنترل افغانستان را به دست گرفتند ، میلیون ها نفر به دلیل ترس از مجازات ، تبعیض سیستماتیک ، سرکوب گسترده ، فقر و بیکاری از کشور فرار کرده اند. این مهاجرت جمعی باعث ایجاد بحران عمیق هویت فردی و جمعی در بین آواره شده شده است. کسانی که در افغانستان باقی مانده اند و تحت ستم وحشیانه طالبان هستند ، امیدوار بودند که این دیارپور به یک صدای یکپارچه برای عدالت ، روشنگری و مقاومت در برابر این گروه تبدیل شود. با این حال ، برخلاف انتظارات ، رفتار دیاسپورا در رسانه های اجتماعی نشان می دهد که فضاهای مجازی برای درگیری های شدید قومی ، زبانی ، جنسیتی و سیاسی در بین مهاجران به مزارع نبرد تبدیل شده اند. این ، عمداً یا نه ، به نفع طالبان است و حاکمیت مداوم آنها را تقویت می کند.
با این وجود ، محققان فلسفه و جامعه شناسی استدلال می کنند که این سخنرانی نفرت بیانگر شکست اجتماعی است که توسط طالبان تحمیل شده است. آنها خاطرنشان می كنند كه مبلغ متقاضی نفرت فاقد پایگاه های اجتماعی واقعی است و با ایجاد محیط های مجازی پرتنش به دنبال مشروعیت می باشند. این محققان می افزاید: گفتار نفرت به مکانیسمی برای تحریک عصبانیت و تروما ناشی از فروپاشی اجتماعی تبدیل شده است. آنها استدلال می کنند که بدون گفتگوی معنی دار ، افراد اختلافات و تنوع را به عنوان تهدید برای هویت خود می دانند تا اینکه آنها را در آغوش بگیرند.
پس از فروپاشی دولت قبلی ، نخبگان از مزارع مختلف برای فرار از حکومت ستمگرانه طالبان از کشور فرار کردند. برخی در تبعید ، به جای تقویت وحدت ، گفتگوی سازنده ، نقد و قرار گرفتن در معرض ماهیت سرکوبگرانه طالبان ، با زبان سخت و برچسب های قومی ، زبانی و جنسیتی در رسانه های اجتماعی به یکدیگر حمله می کنند.
دکتر محمد امین احمدی ، محقق امور مذهبی و عضو تیم مذاکره دولت پیشین با طالبان ، در مصاحبه ای با Every day Hasht-e Every day ، به سخنرانی نفرت دیاسپورا در رسانه های اجتماعی پرداخته و اظهار داشت: “این از شکست ما توسط طالبان ناشی می شود. یک گروه قومی خاص ، که از طریق توافق بین کاخ ریاست جمهوری و غرب به قدرت می رسد ، که به عنوان یک پیروزی قومی دیده می شود.
احمدی بیان می کند: “انتظار اولیه این بود که این شکست و سیستم طالبان ، ریشه در تعصب مذهبی ، تبعیض قومی و جنسیتی و سرکوب جامع هر شهروند افغانستان ، باعث ایجاد درک عمیق تر از عدالت و برابری می شود ، تقویت همبستگی پیرامون این ارزشها در طول موضع آلی آلی آلی آلی آریدول آریدول آریدول آلمانی آلی آریدول آریدول آلی آلمانی آلی آریدال آلی آریدول آلی آریدول آلی آریدول آلی آریدول آلی آریدول آلی آریدول آلی آلی آلی را تقویت می کند. بسیاری از متفکران و نویسندگان. “
وی می افزاید: عدم وجود یک برنامه یکپارچه ، چشم انداز سیاسی مشترک و مخالفت مؤثر ، هویت قومی را به ابزاری برای انسجام درون قومی و آزادی عاطفی تبدیل کرده است.
از طرف دیگر ، سید حسین ایشره ، محقق فلسفه و جامعه شناسی ، خاطرنشان می کند که بسیاری از مبلغین نفرت از حمایت اجتماعی واقعی و تلاش برای به دست آوردن مشروعیت مجازی با تحریک احساسات قومی. وی اظهار داشت که این افراد به طور معمول فاقد راه حل های علمی ، اخلاقی یا منطقی برای بحران های موجود هستند. Eshraq توضیح می دهد که آنها رفتارهای فردی را تعمیم می دهند ، مسائل را بیش از حد بیان می کنند و آنها را از نظر قومی قاب می کنند تا کاستی های خود را نقاب بزنند.
وی در ادامه خاطرنشان می کند: “شکست های سیاسی و اخلاقی برخی از چهره ها ، به ویژه آنهایی که قبلاً در قدرت بودند ، باعث ناامیدی شده اند ، به ویژه در بین جوانان بدون تجربه تاریخی مستقیم. سلاح شده برای تعمیق بخش ها. “
Eshraq می افزاید: از نظر روانشناختی ، گفتار نفرت به عنوان مکانیسمی برای رها کردن عصبانیت و تروما از فروپاشی اجتماعی عمل می کند. از نظر فلسفی ، فقدان گفتگوی معنی دار در مورد تفاوت ها و تسلط بر “دیگر” باعث شده است تا افراد تنوع را به عنوان یک تهدید و نه یک دارایی ببینند. وی هشدار می دهد که این سهواً تسلط طالبان را تقویت می کند ، زیرا گفتمان مقاومت مدنی در داخل تضعیف می شود. وی برای غلبه بر این امر ، بر لزوم بازسازی فضاهای گفتگو ، تقویت آموزش مدنی و تعریف مجدد رسانه های اجتماعی به عنوان بستری برای همزیستی فرهنگی تأکید می کند. نقش اخلاقی روشنفکران ، فعالان تأثیرگذار رسانه های اجتماعی ، نهادهای فرهنگی و مدنی در دیاسپورا ، خانواده ها و شبکه های اجتماعی کوچک بسیار مهم است.
ایشره تأکید می کند که بازسازی فضاهای گفتگو بیشتر به بازیگران فرهنگی ، نخبگان اخلاقی و مردم عادی آگاه است تا سیاستمداران. وی ادعا می کند که مسئولیت اخلاقی تنها بار هر موسسه ای نیست بلکه به صورت افقی در بین همه مشترک است. وی می افزاید: “کسانی که سکوت می کنند بخشی از بحران هستند.”
در همین حال ، برخی از کاربران رسانه های اجتماعی استدلال می کنند که گفتار نفرت آنلاین ، فراتر از بازتاب نارضایتی ها و مجتمع های تاریخی ، بحران هویت و انعطاف پذیری پناهندگان در جوامع میزبان را برجسته می کند. آنها پیشنهاد می کنند که مقاومت در برابر فراموشی و بی ریشه بودن در کشورهای میزبان ، برخی از کاربران را به سمت تولید محتوای نفرت انگیز به صورت آنلاین سوق می دهد تا دید و حضور آنها را به دست آورد.
کاربران رسانه های اجتماعی شکایات گذشته ، عقب ماندگی فرهنگی و آموزشی ، فروپاشی اجتماعی-سیاسی ، زخمهای قومی غیرمجاز ، مسائل روانشناختی ، عدم جهت گیری و احساس فرومایگی و ناتوانی را به عنوان محرک های اصلی گفتار نفرت در میان دیاسپورای افغانستان شناسایی می کنند. آنها تأکید می کنند که چنین افرادی از این بهانه ها برای مقابله با فراموشی خود استفاده می کنند و به دنبال اثبات وجود خود هستند.
بسیاری از کاربران همچنین بر این باورند که قومیت در افغانستان یک مسئله جدی است که برای یافتن راه حل ها نیاز به گفتگوی سالم و بدون نفرت دارد ، نه اینکه اجازه دهید چنین بحث هایی به منابع جدید تنش و نفرت تبدیل شود.
افغانستان تنها کشوری نیست که با سخنرانی قومی ، زبانی ، جنسیتی و سیاسی به صورت آنلاین درگیر شود. سایر کشورهایی که جنگ داخلی ، تبعیض قومی ، مهاجرت گسترده و بحران هویت را تجربه کرده اند ، با پدیده های مشابه نفرت دیجیتال روبرو شده اند.
در رواندا ، جایی که سخنرانی نفرت قومی یکی از فاجعه بار ترین نسل کشی های قرن بیستم ، رسانه ها و شبکه های اجتماعی پس از درگیری را به ابزاری برای آشتی ملی ، گفتگو و همگرایی سازنده تبدیل کرد. قبل از نسل کشی ، ایالتی و رسانه های محلی نقش اساسی در تحریک نفرت قومی داشتند و راه را برای این فاجعه هموار می کردند. با این حال ، پس از نسل کشی ، رسانه ها به سمت پخش داستانهای بازماندگان ، تسهیل گفتگو بین قربانیان و عاملان و ترویج همدلی و تحمل ، تبدیل به ابزاری برای آشتی ملی و بازسازی اجتماعی شدند. نسل جوان رواندا برای ارتقاء همگرایی قومی ، تفسیر مجدد تاریخ از طریق لنز صلح و توانمندسازی جوامع ، رسانه های اجتماعی را به کار گرفته است.
برعکس ، در طول بحران روهینگیا در میانمار ، فیس بوک به سکویی برای سخنرانی گسترده نفرت علیه گروه اقلیت تبدیل شد ، محیط اجتماعی را مسموم کرد و پاکسازی قومی را قانونی کرد. سازمان ملل متحد فیس بوک را به بازی “نقش تعیین کننده” در تشدید تنش های قومی و خشونت متهم کرد.
در یوگسلاوی سابق ، گفتار نفرت در بین نسل های جوان و بدون تجربه جنگ مستقیم به صورت آنلاین افزایش یافت ، که به جای ترویج آشتی و همزیستی ، روایت های پیش داوری و قومی را در رسانه های اجتماعی بازتولید کردند.
می توانید نسخه فارسی این گزارش را در اینجا بخوانید: