هرکسی که طی چند هفته گذشته مورد توجه قرار می گرفت ، احتمالاً تعجب نخواهد کرد که دولت ترامپ به نظر می رسد که به سمت توافق هسته ای ایران جدید حرکت می کند ، که انتظارات اسرائیل را برآورده نمی کند.
پست بیت المقدس در این راستا سیگنال های محکمی از مقامات ارشد اسرائیلی دریافت کرده است ، و اظهارات عمومی مقامات آمریکایی اساساً این روند را تأیید کرده اند.
در پشت سر هم سریع ، واشنگتن و تهران در 12 آوریل ، دور دوم این دور دوم ، دور دوم مذاکرات هسته ای برگزار کردند و اکنون دور سوم برای 26 آوریل برگزار شده اند.
دور اول برای تعیین پایه سرقفلی و یک چارچوب مفهومی از جایی که طرفین می توانند توافق کنند ، طراحی شده است.
این دور دوم جزئیات بیشتری را در مورد موضوعات مختلف گسترده ، هر دو زمینه ای که طرفین موافق بودند و مخالف بودند ، وارد کرد.
با این حال ، دور سوم نشان می دهد که گفتگوها چقدر جدی هستند.
اکنون ، کارشناسان فنی از هر طرف در حال حاضر برای بحث در مورد راه حل های خاص و مشخص برای مشکلات پیچیده صحبت می کنند.
همه اینها مخالف پیشینه برنامه ترامپ برای بازدید است عربستان سعودی در طی چند هفته ، که می تواند برخی از تغییرات لرزه ای اضافی در منطقه را نشان دهد.
اوضاع از منظر مقامات ارشد اسرائیل چقدر بد است؟
به نظر می رسد نتیجه گیری نهایی است که ایران نیازی به ناوگان سانتریفیوژ خود برای غنی سازی اورانیوم نخواهد داشت.
دیوید بارنا ، مدیر موساد و وزیر امور استراتژیک ، رون درمر ، بهترین تیم برچسب فعلی اسرائیل در مورد این مسائل ، به نظر می رسد که موفق نشده است در غیر این صورت ، استیو ویتکوف ، فرستاده ایالات متحده آمریکا.
همچنین به نظر می رسد که جمهوری اسلامی باید تمام اورانیوم غنی شده 60 ٪ خود را به سطح بسیار پایین تر رقیق کند تا تعداد خود را به دور از سلاح هسته ای پایین بیاورد.
سؤال این است که آیا باید برخی از سانتریفیوژهای آن را از بین ببرد و مقداری از اورانیوم آن را بیرون بکشد؟ آیا نیاز به متوقف کردن اجرای سانتریفیوژهای پیشرفته خود ، که می تواند اورانیوم کافی را از ابتدا برای سلاح هسته ای جدید در چیزی مانند یک ماه یا یک ماه فقط غنی کند؟
آیا نیاز به خاموش کردن امکانات زیرزمینی خود ، که اعتصاب هوا سخت تر است؟
و همه اینها مقدماتی برای سوال اساسی موشک های بالستیک است.
یکی از برجسته ترین سوراخ های توافق هسته ای 2015 این بود که وانمود می کند که موشک های بالستیک بخشی از تصویر نیستند زیرا در درجه اول به عنوان سلاح های معمولی مورد استفاده قرار می گرفتند.
با این حال ، آنها همچنین وسیله نقلیه تحویل سلاح های هسته ای هستند.
بنابراین هرگونه توافق هسته ای در سال 2025 که به آنها نپرداخت ، با توجه به اینکه تهران اکنون تقریباً به هر مهارت دیگر سلاح های هسته ای علاوه بر روند تحویل تسلط داشته است ، در سطح حتی بالاتر از سال 2015 بسیار غفلت می کند ، وقتی ایران به هر حال نزدیک به تحویل سلاح هسته ای نبود.
چگونه ترامپ می تواند یک مسیر جدید را حک کند؟
این همچنین مکانی خواهد بود که ترامپ می تواند خود را از توافق اوباما در سال 2015 متمایز کند و با بیان اینکه وی یک مسئله کاملاً جدید را در این توافق نامه گنجانده است.
برای طرف ایران ، اگر برنامه آنها فقط محدودیت های آینده نگر داشته باشد و تحت نظارت باشد ، اما اگر نیازی به نابودی هیچ یک از آنها نداشته باشند ، باز هم می توانند ادعا کنند که واقعاً هیچ امتیاز جدیدی به ترامپ نداده اند.
البته ، ترجیح مقامات ارشد اسرائیلی در این مرحله یک حمله هوایی مستقیم به مکانهای هسته ای جدید بی دفاع ایران است (به دنبال از بین بردن نیروی هوایی بیشتر دفاع های با کیفیت آنها در 26 اکتبر).
اما اگر ترامپ به هر حال معامله کند ، اسرائیل می تواند خود را برای حمایت از معامله یا حمله به این معامله در صورتی که شامل موارد خاصی مانند محدود کردن و کنترل سانتریفیوژهای پیشرفته و موشک های بالستیک باشد ، موقعیت کند.
اگر کارشناسان فنی این شنبه آینده برگزار شود ، امیدوارم که با در نظر گرفتن دیدگاه اسرائیل ، و صرفاً به محدودیت هسته ای 2015 ، در مورد برخی از این موضوعات کار کند ، که این امر بسیار کمتر قادر به مهار ایران هسته ای فعلی و بالغ تر خواهد بود.