تعهد آمریكا به امنیت اروپا به دلیل ورود مجدد دونالد ترامپ به كاخ سفید آمریكا مورد تهدید قرار گرفته است. از سال 1949 ، ایالات متحده ضامن امنیت اروپا بوده است و تعهد آن تحت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) تا همین اواخر به نظر می رسد. ناتو تحت رهبری آمریکا در طول سالهای جنگ سرد از اروپای غربی محافظت می کرد و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و با گسترش شرقی ناتو ، تقریباً از کل اروپا محافظت می کرد.
در اولین دولت ترامپ ، اعضای ناتو وقتی رئیس جمهور دونالد ترامپ علاقه کمتری به اتحاد فراتر از اقیانوس اطلس نشان داد ، شکایت کرد که کشورهای عضو ناتو به اندازه کافی برای دفاع هزینه نمی کنند ، خواستار افزایش هزینه های دفاعی توسط اعضای اروپایی ناتو شد و حتی تهدید کرد که ایالات متحده برای نجات کشورهای عضو روسیه تهدید نمی کند ، مگر اینکه آنها بیشتر از دفاع استفاده کنند.
جانشین وی ، رئیس جمهور جو بایدن ، اعتماد به نفس اروپایی در مورد تعهد ایالات متحده تحت ناتو را به امنیت اروپا بازگرداند و در واقع تلاش های ناتو را برای حمایت از اوکراین علیه حملات روسیه با کمک های نظامی ، کمک های اقتصادی ، پشتیبانی دیپلماتیک و تحریم های سنگین علیه روسیه انجام داد.
دولت دوم ترامپ می آید ، و تمام تلاش های دولت جو بایدن برای محافظت از اوکراین ، مجازات روسیه و تقویت ناتو ، جتسون شده است. پرزیدنت ترامپ حمایت کامل خود را برای پایان دادن به جنگ در اوکراین ارائه داده است و روسیه را تهدیدی نمی داند و رویکردهایی برای ایجاد دنتنته با مسکو می داند و همه اینها را می توان اهداف قابل ستایش دیپلماسی دانست. البته ، ترامپ هیچ هدف آرمانگرایانه ای ندارد. به نظر می رسد وی به منابع طبیعی اوکراین ، از جمله زمین های نادر و مواد معدنی بحرانی علاقه مند است و با دوست داشتن روسیه ، قصد دارد بیشتر روی رقیب اصلی هژمونی آمریکایی ، یعنی جمهوری خلق چین تمرکز کند.
با این حال ، کشورهای اروپایی احساس می کنند که واقعاً در چنین تحولات احساس می کنند زیرا آنها تهدید روسیه را برای امنیت اروپا درک می کنند ، و احساس می کنند که روسیه تحت توافق صلح که احتمالاً حاکمیت اوکراین و یکپارچگی سرزمینی را به خطر می اندازد ، بیشتر جسارت می شوند.
کشورهای اروپایی نمی خواهند اوکراین شکست بخورد ، اما این امید بعید است تحقق یابد. کشورهای اروپایی می خواهند روسیه قیمت سنگینی را بپردازد ، اما از نظر آنها رویکرد ترامپ اجازه نمی دهد این اتفاق بیفتد. اما آنچه تهدید بزرگتری برای امنیت اروپا محسوب می شود ، اعلام ترامپ مبنی بر عقب نشینی حدود 10،000 سرباز آمریکایی از اروپا هنگام ادامه جنگ در اوکراین است.
ثانیا ، تقاضای ترامپ برای هزینه های دفاعی بیشتر در میان قیمت های بالای انرژی ، افزایش بیکاری ، افزایش تورم و در بالای آن ، ترس از رکود اقتصادی فشار بیشتری به اروپا وارد می کند.
سوم ، تحمیل ترامپ به تعرفه 25 درصدی بر روی فولاد و آلومینیوم و تعرفه 10 درصدی برای سایر کالاها در حال حاضر در حال گاز گرفتن اقتصادهای اروپا است که رئیس جمهور ایالات متحده چشم انداز تعرفه های متقابل را افزایش داده است. رئیس جمهور ترامپ حتی در حالی که اتحادیه اروپا در حال آماده سازی تعرفه خود به عنوان یک اندازه گیری ضد اندازه بود ، پیشنهاد خود را برای تعرفه های متقابل به مدت 90 روز کنار گذاشت. مطمئناً این یک تسکین موقت بود ، اما یک راه حل ماندگار برای عذاب اروپا نبود.
این چالش برای امنیت اروپا از فشارهای مالی ترامپ ، مانند هزینه های دفاعی بیشتر و تعرفه های بالا ، به تنهایی ناشی نمی شود. رویکرد رئیس جمهور ترامپ برای حل و فصل جنگ اوکراین بدون مشورت با متحدان اروپایی و مذاکره موازی با روسیه و اوکراین بر خلاف روح اتحاد فراتر از اقیانوس اطلس است.
ثانیاً ، رئیس جمهور ترامپ از حق حمایت از حمایت از هر نوع استقرار نیروها برای صلح یا اطمینان از پیروی از توافق آتش بس بین طرفین متخاصم ، که به مشکلات اروپا افزوده است ، امتناع کرده است. سوم ، هنگامی که انگلیس و فرانسه این پیشنهاد را برای ایستگاه نیروهای خود در اوکراین ارائه دادند ، کاخ سفید ترامپ درخواست خود را برای گسترش پشتیبانی هوایی آمریکا رد کرد. چهارم ، پیشنهاد رئیس جمهور امانوئل ماکرون با ارائه بازدارندگی گسترده هسته ای فرانسه به اروپا به نظر نمی رسید که واشنگتن را راضی کند.
مهمتر از همه این ، رئیس جمهور ترامپ ابراز قصد برای به دست آوردن به نوعی گرینلند به نظر می رسد که متحدین ناتو ایالات متحده را نادیده گرفته است. دلیل اساسی ایجاد ناتو محافظت از کشورهای عضو در برابر هرگونه تجاوز یا تهدید حمله بر اساس امنیت جمعی بود. هیچ کس ارتباط یا پیامدهای یک سناریو را تجسم نکرد که یکی از کشورهای عضو سازمان به دنبال دستیابی به قلمرو تحت کنترل مستقیم یا غیرمستقیم کشور عضو دیگر باشد! پیشنهاد ترامپ را برای ساخت کانادا ، یکی دیگر از کشورهای عضو ناتو ، ایالت 51 ایالات متحده به آن اضافه کنید.
دلهره ها در اروپا در مورد موضوع گرینلند قابل لمس بوده است. در ابتدا به عنوان یک فکر زودگذر از ترامپ در نظر گرفته شد ، وقتی آشکارتر شد که رئیس جمهور آمریکا در مورد آن جدی است و معاون رئیس جمهور به گرینلند سفر کرد ، نگرانی های اروپایی حادتر شد. بسیاری از مردم معتقدند که ترامپ موفق به ضمیمه کانادا یا دستیابی به گرینلند خواهد شد ، اما چنین تحولات بدون شک باعث بی اعتمادی در اتحاد شده و مقاومت در برابر سازمان امنیت جمعی را تضعیف کرده است.
رهبران اروپایی ، از طرف خود ، در ابتدا سعی در جلوگیری از رویارویی با کاخ سفید ترامپ داشتند ، به دنبال سازش بودند و خواستار مذاکرات جدی در برابر اقدامات یک جانبه آمریکا شدند. اما هنگامی که معلوم شد که بی ثمر است ، تلاش هایی برای حفظ دیپلماتیک وحدت اروپا ، حمایت از اوکراین ، توسعه توانایی های دفاعی اروپا ، از جمله ایجاد اسلحه ، با یک رویکرد متحد برای مقابله با ایالات متحده ، جستجوی منابع جایگزین برای متنوع سازی روابط و سرمایه گذاری ، به چین و هند و حتی هماهنگی سیاست های تعرفه با ژاپن و کره جنوبی انجام شد.
با این حال ، زمان طلاق فراتر از اقیانوس اطلس نیست. اروپا به همان اندازه ایالات متحده برای ایالات متحده برای ایالات متحده مهم است. اما به نظر می رسد روند جدیدی در فراتر از اقیانوس اطلس آغاز شده است و تغییر در جریان این رابطه اجتناب ناپذیر است. تمایل فرانسوی ها برای دستیابی به استقلال استراتژیک ، واکنش آلمان به سیاست های ترامپ و به دنبال یک رویکرد نسبتاً مستقل از ایالات متحده ، و شکاف در روابط ویژه آنگلو-آمریکایی همه به سمت تلاشی منجر می شود که هدف آن مقابله با یک جانبه گرایی آمریکاست.
حتی اگر ترامپ دوباره مسیر را تغییر دهد و روابط عادی با اروپا را بازگرداند و اجباری فوری حفظ روابط فراتر از اقیانوس اطلس بود ، احتمال ترامپسم داشتن زندگی طولانی تر از دولت ترامپ 2.0 باعث می شود اروپا به سمت استقلال استراتژیک کار کند ، که مدت هاست مانترا سیاست خارجی هند.
نویسنده رئیس بنیانگذار ، موسسه مطالعات هند و اقیانوسیه ، کالینگا ، استاد سابق JNU است. نظرات بیان شده در قطعه فوق شخصی و صرفاً از نویسنده است. آنها لزوماً نظرات FirstPost را منعکس نمی کنند.