خاورمیانه دیگر مرکز سیاست خارجی آمریکا نیست – و این یک چیز خوب است.
تعادل قدرت منطقه ای جدید شکل می گیرد ، نه به دلیل دیپلماسی یا مداخله آمریکایی بلکه با اقدامات بازیکنان منطقه ای که یکدیگر را چک می کنند. این کثیف ، رقابتی و غالباً پرتنش است ، اما نشان دهنده توزیع واقعی قدرت در منطقه است. این همان چیزی است که آن را پایدار می کند – و چرا ایالات متحده باید در برابر اصرار به مداخله مقاومت کند. این تعادل در حال ظهور چیزی را که در سالها نداشته است ، واشنگتن را ارائه می دهد: آزادی برای جلب توجه استراتژیک به هند و اقیانوس آرام ، جایی که سهام به مراتب بیشتر است و خطرات حادتر است.
این نتیجه یک استراتژی منسجم آمریکایی نیست. این محصول جانبی بازپرداخت ، فرسودگی و عدم موفقیت تلاش های قبلی برای تحمیل نظم از بالا است. در طی 20 سال گذشته ، ایالات متحده مجموعه ای از پروژه ها را دنبال کرد – تغییر رژیم ، ضد شورش ، فرآیندهای صلح ، ساختمان اتحاد – که همه یک نقص کشنده را به اشتراک گذاشتند: آنها نادیده گرفتند که چگونه قدرت در منطقه کار می کند. آنچه در حال حاضر پدید آمده است ، در فضایی که از طرف آمریکایی های بیش از حد آمریکایی و پس از آن عقب مانده است ، یک سیستم تعادل قدرت است که توسط بازیگران منطقه ای با منافع ، توانایی ها و محدودیت های خاص خود شکل گرفته است.
اسرائیل ، ایران ، ترکیه و کشورهای خلیج فارس هماهنگ نیستند ، اما آنها نسبت به یکدیگر واکنش نشان می دهند. هیچکدام از آنها نمی توانند کاملاً مسلط شوند. همه آنها می توانند مسدود شوند. این تنظیم پیش فرض در روابط بین الملل است – نه هارمونی ، نه سلسله مراتب بلکه تعادل.
نکته مهم این است که این تعادل نشان دهنده ساختار فعلی قدرت در منطقه است. کامل نیست ، اما واقعی است. و بهتر از هر چیزی که واشنگتن سعی در ایجاد نسل گذشته داشته باشد ، با منافع آمریکایی هماهنگ است.
با اسرائیل شروع کنید. ارتش آن بی نظیر است. از زمان قتل عام در 7 اکتبر ، اسرائیل بازدارندگی خود را از طریق عملیات پایدار در غزه و اعتصاب علیه اهداف مرتبط با ایران در سراسر منطقه انجام داده است. حزب الله از تعادل خارج شده است. شبکه پروکسی های ایران مجازات پایدار را جذب می کند. اما اسرائیل از نظر دیپلماتیک قوی تر از قبل از جنگ نیست. مسیر عادی سازی آن با عربستان سعودی متوقف شده است ، تصویر آن رنج می برد و توانایی آن در ترجمه برتری نظامی به رهبری منطقه ای محدود است. اسرائیل یک بازیگر اصلی در تعادل منطقه ای است ، اما هژمون نیست.
کشورهای خلیج فارس عملی تر و مستقل تر شده اند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی دیگر با واشنگتن به عنوان ضامن نهایی امنیت خود رفتار نمی کنند. آنها در حال محافظت از آنها هستند – با اسرائیل کار می کنند و در آنجا منطقی است ، در صورت نیاز کانال ها را به ایران باز می کند و خطوط را برای چین باز نگه می دارد. وضعیت آنها دفاعی است ، اما به طور فزاینده ای صلاحیت دارد. آنها نمی خواهند با ایران بجنگند یا مستقیماً با ترکیه مقابله کنند. اما آنها همچنین اجازه نخواهند داد که بر منطقه مسلط شوند. آنچه آنها می خواهند فضا است – و توانایی عمل بدون تکیه بر عضله آمریکایی. این مناسب منافع ما است.
ایران علی رغم جاه طلبی های خود ، تحت فشار رو به رشد عمل می کند. تحریم ها در حال افزایش است ، اقتصاد شکننده است و نارضایتی داخلی همچنان به هم می خورد. جمهوری اسلامی هنوز از حزب الله ، حوثی ها و شبه نظامیان در عراق و سوریه حمایت می کند – اما با افزایش هزینه. کمپین دریای سرخ آن پاسخ های پایدار نظامی غربی را برانگیخته است. نقش آن در لبنان تحت فشار است و پروکسی های آن آسیب پذیر است. تهران به ویژه در پرونده هسته ای خطرناک است ، اما تأثیر منطقه ای آن اکنون به همان اندازه با استفاده از بیش از حد با حرکت استراتژیک تعریف شده است.
ترکیه نوع دیگری از تجدید نظر گرایی را دنبال می کند. نخست وزیر رجب اردوغان می خواهد مجدداً رهبری ترکیه را در سراسر جهان مسلمان سنی مجدداً تأیید کند. دولت وی از حماس حمایت می کند ، مصر را متضاد می کند و خود را به عنوان اسپویلر در سوریه و لیبی قرار می دهد. اما توانایی ترکیه در پروژه قدرت پایدار محدود است. اقتصاد شکننده است و ارتش آن کشیده شده است. عضویت آن در ناتو گزینه های ایالات متحده را پیچیده می کند ، اما جاه طلبی های آنکارا تقریباً از هر بازیگر جدی در منطقه مقاومت کرده است. مانند ایران ، ترکیه متعادل است – نه با سیاست آمریکا ، بلکه با فشار منطقه ای.
آنچه این همه به این معنی است ، یک سیستم منطقه ای است که – در حالی که بی ثبات است – خود را تثبیت می کند. هیچ روند صلح و دید یکپارچه وجود ندارد. اما محدودیت هایی وجود دارد. و اینگونه است که تعادل کار می کند: نه از طریق توافق ، بلکه از طریق اصطکاک. این اصطکاک مانع از تسلط هر یک از قدرت می شود. این هر بازیگر را مجبور می کند دو بار فکر کند. و نیاز به مدیریت خارجی را کاهش می دهد.
این دقیقاً نتیجه ای است که ایالات متحده باید بخواهد. این بدان معنی است که کمتر درگیر ، فشار کمتری برای واسطه یا مداخله و یک معماری منطقه ای است که با منطق محدودیت هماهنگ است. برای اولین بار در سالها ، واشنگتن اتاق تنفس استراتژیک دارد تا به آنچه واقعاً مهم است توجه کند: مبهم و متعادل کردن جاه طلبی های چین در هند و اقیانوس آرام.
این محوری به تأخیر افتاده است ، اما هنوز هم لازم است. آسیای شرقی جایی است که ایالات متحده با خطر جنگ قدرتمند روبرو است. این جایی است که آینده اقتصادی قرن بیست و یکم تصمیم خواهد گرفت. و این جایی است که بازدارندگی آمریکا غیرقابل جبران است. هرچه منابع ، پهنای باند و سرمایه سیاسی بیشتر ایالات متحده توسط خاورمیانه مصرف شود ، رقابت با چین سخت تر می شود.
این به معنای رها کردن منطقه نیست. هنوز هم علاقه های اصلی در معرض خطر وجود دارد: آزادی ناوبری ، منع گسترش سلاح های هسته ای ، ضد تروریسم و امنیت اسرائیل. اما این علایق به تسلط آمریکایی احتیاج ندارند. آنها نیاز به تعامل انتخابی ، بازدارندگی معتبر و تمایل به اجازه دادن به دیگران دارند. این شامل گفتن نه به شرکای منطقه ای است که بی پروا عمل می کنند و انتظار دارند که ما پوشش دهند. و این به معنای مقاومت در برابر وسوسه برای درمان هر شعله ور به عنوان آزمایش اعتبار آمریکایی است.
آنچه اکنون در خاورمیانه اتفاق می افتد ایده آل نیست. اما این پایدار است – زیرا منعکس کننده واقعیت های قدرت است ، نه آرزو. تعادل منطقه ای محصول اجلاس یا یک استراتژی نیست. این امر به وجود آمد زیرا هر بازیگر متوجه شد که محدودیت هایی برای دستیابی به آنها وجود دارد. و این تنها نوع ثبات است که تا به حال دوام دارد.

خاورمیانه نیازی به پروژه دیگری به رهبری آمریکایی ندارد. برای تنفس ، تعادل و جذب شوک هایی که در یک منطقه با این نارضایتی ها و جاه طلبی ها اجتناب ناپذیر است ، به فضا نیاز دارد. ممکن است برای همیشه دوام نیاورد. اما تا زمانی که انجام شود ، ایالات متحده باید از آن محافظت کند – با ماندن از راه خود.
بگذارید دیگران منطقه ای را که در آن زندگی می کنند مدیریت کنند. بگذارید آمریکا به منطقه ای که آینده را تعریف می کند ، محور باشد. بگذارید تعادل نگه داشته شود.
اندرو لاتام استاد روابط بین الملل در کالج ماکالستر در سنت پاول ، مینی ، همکار ارشد موسسه صلح و دیپلماسی و یک همکار غیر مقیم در اولویت های دفاعی در واشنگتن دی سی است.
کپی رایت 2025 Nexstar Media Inc. کلیه حقوق محفوظ است. این مطالب ممکن است منتشر نشود ، پخش ، بازنویسی یا توزیع مجدد شود.