در حالی که دونالد ترامپ در دوره دوم خود شروع می کند ، رویکرد دولت وی به خاورمیانه به نظر می رسد که با ترکیبی از دیپلماسی جسورانه ، غیرمستقیم و عدم انسجام ناآرامی از انسجام استراتژیک تعریف شده است. در حالی که ایالات متحده همچنان در منطقه مشغول است ، معاملات آن با بازیکنان کلیدی از جمله حماس ، ایران و سوریه ، الگویی از بداهه سازی را منعکس می کند که متحدین و مخالفان را به طور یکسان از بینش بلند مدت آمریکا سؤال می کند. این رویکرد نامنظم یا می تواند به پیشرفت های غیر منتظره منجر شود یا منظره ای از قبل بی ثبات را تشدید کند.
اسرائیل و فلسطین: تعامل غیرقابل پیش بینی با حماس
چند تصمیم به همان اندازه که مذاکرات مستقیم دولت ترامپ با حماس ، یک سازمان تروریستی تعیین شده در ایالات متحده است ، بسیار جالب توجه بوده است. این اقدام ، ظاهراً با هدف تأمین آزادی گروگان آمریکایی ، اسرائیل نابینا ، نگرانی هایی را مبنی بر اینکه واشنگتن در اولویت بندی سود کوتاه مدت بر ثبات استراتژیک گسترده تر است ، ایجاد می کند. در حالی که وزیر امور خارجه مارکو روبیو بعداً مذاکرات را به عنوان یک تلاش یک بار رد کرد ، وجود آنها تأکید می کند که تمایل ترامپ برای شکستن هنجارهای دیپلماتیک است.
فراتر از این تعامل شگفت آور ، دولت نقش موثری در مذاکرات آتش بس بین اسرائیل و حماس ، به ویژه پس از آتش بس ژانویه در ژانویه ایفا کرده است. با این حال ، هنگامی که اسرائیل پس از اتمام مرحله اول آتش بس در اول مارس ، کمک و برق به غزه را قطع کرد ، دولت خود را بین نگرانی های امنیتی متحد خود و خشم کشورهای عربی گرفتار کرد. استیو ویتکوف ، فرستاده خاورمیانه ترامپ ، اکنون با چالش تعادل منافع ایالات متحده ، خواسته های اسرائیلی و فشارهای سیاسی منطقه ای روبرو است.
در همین حال ، در لبنان ، دولت برای جلوگیری از جنگ دیگری بین حزب الله و اسرائیل تلاش کرده است. معاون فرستاده مورگان اورتاگوس اخیراً دورهای جدیدی از مذاکرات را با هدف تقویت توافق آتش بس به ارث برد از دولت بایدن اعلام کرد. با این حال ، مانند بسیاری از سیاست های خاورمیانه ترامپ ، این تلاش ها به جای استراتژیک ، ارتجاعی باقی می مانند.
ایران: بین حداکثر فشار و پیام های مختلط
ایران همچنان یک کانون سیاست خارجی ایالات متحده است ، اما موضع ترامپ بین رویارویی و دسترسی آزمایشی نوسان کرده است. دولت وی در کمپین “حداکثر فشار” دو برابر شد و چشم پوشی از تحریم ها را که به عراق اجازه خرید انرژی ایران را داد ، ابطال کرد. با این حال ، با همان نفس ، ترامپ تأیید کرد که نامه ای را به رهبر عالی آیت الله علی خامنه ای ارسال کرده است و مذاکرات را پیشنهاد کرده است.
ترامپ در مصاحبه ای اظهار داشت: “دو روش وجود دارد که ایران می تواند انجام شود: از نظر نظامی ، یا شما معامله می کنید.” پاسخ تهران به طور قابل پیش بینی مخلوط شد. خامنه ای علناً واشنگتن را به عنوان “دولت زورگویی” رد کرد ، اما مقامات ایرانی به تمایل محتاطانه برای درگیر شدن اشاره کردند.
این ناسازگاری نشان دهنده یک مسئله گسترده تر است: در حالی که فشارهای اقتصادی و سیاسی بر ایران در حال افزایش است ، دولت ترامپ هنوز هدف نهایی خود را تعریف نکرده است. آیا ایالات متحده به دنبال تغییر رژیم است؟ توافق هسته ای جدید؟ صرف نمایش نیرو؟ بدون پاسخ واضح ، هر باز شدن دیپلماتیک شکننده است.
موضع در حال تحول واشنگتن نسبت به روسیه و چین پیچیده تر امور پیچیده است. از آنجا که ترامپ در صدد مجدداً اتحادهای ایالات متحده است ، هرگونه تغییر در سیاست به سمت ایران اثرات گسترده ای در فراتر از خاورمیانه خواهد داشت و دیپلماسی جهانی را به روش هایی که نامشخص است شکل می دهد.
سوریه: سیاست غفلت
در حالی که دولت ترامپ رویکردی مفید به اسرائیل و فلسطین و ایران اتخاذ کرده است ، استراتژی آن در سوریه به بهترین وجه می تواند به عنوان یکی از غفلت های محاسبه شده توصیف شود. هفته گذشته به تنهایی بیش از 1000 غیرنظامی در درگیری بین نیروهای اسد و گروه های مخالف کشته شدند ، اما پاسخ واشنگتن محدود به بیانیه وزیر امور خارجه روبیو بود که محکوم به خشونت و سرزنش جناح های رادیکال اسلامی بود.
این رویکرد منفعل برخلاف دیپلماسی ادعا تر ترامپ در جای دیگر است. در حالی که دولت وی از درگیر شدن مستقیم با بازیگران خصمانه مانند حماس و ایران دریغ نکرده است ، اما به نظر نمی رسد که مایل نیست به میدان نبرد پیچیده سوریه بپردازد. این تردید تا حدودی ناشی از فرسودگی گسترده تر آمریکا با درگیری های خاورمیانه است و بخشی از این واقعیت است که سوریه همچنان برای قدرتهای بزرگتر از جمله روسیه ، ایران و ترکیه یک میدان جنگ است.
یک سیاست خارجی نگاشته شده
ویژگی تعیین کننده سیاست دومین دوره خاورمیانه ترامپ غیرقابل پیش بینی بودن آن است. از یک طرف ، دولت تمایل به درگیر کردن دیپلماتیک را به روش های غیر منتظره نشان داده است ، خواه از طریق مذاکرات کانال با حماس و یا دسترسی به ایران. از سوی دیگر ، عدم وجود یک استراتژی منسجم ، متحدین و مخالفان را در مورد اهداف بلند مدت آمریکا نامشخص می کند.
مشارکت انتخابی ترامپ سؤالات مهم را ایجاد می کند: آیا دولت برنامه مشخصی برای صلح خاورمیانه دارد؟ آیا کمپین فشار آن بر ایران منجر به مذاکرات معنی دار یا تشدید خصومت ها خواهد شد؟ و آیا عدم تمایل واشنگتن برای شرکت در سوریه نشانگر عقب نشینی گسترده تری از امور منطقه ای است؟
مهمتر از همه ، همانطور که ترامپ کتاب قانون خود را در مورد سیاست خارجی می نویسد ، خاورمیانه یک زمینه آزمایش برای رویکرد پرخطر و پر رویه خود است. این که آیا این استراتژی منجر به پیشرفت های دیپلماتیک می شود یا بی ثباتی منطقه ای را عمیق تر می کند ، در ماه های آینده مشخص خواهد شد.