پس از بادها
در سکوتِ گرم و سنگینِ بعدازظهر، آفتابِ جزیرهٔ کارائیب، بر روی سقفِ خانهٔ کوچکِ "ماریا" میتابید. زنی که سالها پیش از انگلستان به اینجا آمده بود، حالا در سایهٔ درختانِ نارگیل، خاطراتِ گذشته را مرور میکرد. او نه آن زنِ جوانِ سرشار از آرزو بود و نه آن زنِ آسیبدیده که سالها پیش از دستِ بادهایِ زندگی به اینجا پناه آورده بود. ماریا حالا زنی بود با چشمانی که عمقِ رنجهایش را در خود جا داده بودند، اما هنوز جرقهای از امید در آنها زنده بود.
ماریا، مانندِ شخصیتهایِ جین ریز، زنی بود که در گذرِ زمان، هویتِ خود را میانِ فرهنگهایِ مختلف گم کرده بود. او از کودکی در انگلستان بزرگ شده بود، اما ریشههایِ او به این جزیره بازمیگشت. جایی که مادرش از آن میآمد و پدرش، مردی انگلیسی، آنها را ترک کرده بود. ماریا همیشه احساس میکرد که نه کاملاً متعلق به اینجا است و نه کاملاً متعلق به آنجا. این احساسِ بیگانگی، همواره همراهِ او بود، مانندِ سایهای که زیرِ نورِ خورشید هم او را رها نمیکرد.
در این جزیره، ماریا با زنانی آشنا شد که هر کدام داستانِ خود را داشتند. زنانی که مانندِ او، میانِ دو دنیا گیر کرده بودند. آنها با هم دردِ مشترکِ خود را در میان میگذاشتند و در سکوتِ شبهایِ گرم، صدایِ باد را میشنیدند که گویی قصههایِ آنها را با خود به دوردستها میبرد. ماریا در این میان، به تدریج صدایِ خود را پیدا کرد. صدایی که سالها زیرِ لایههایِ سکوت و رنج پنهان شده بود.
جین ریز، با رمانِ معروفش "جهان پهناور سارگاسو"، صدایِ زنانی را به گوشِ جهانیان رساند که در ادبیاتِ پسااستعماری، اغلب نادیده گرفته شده بودند. او با بهکارگیریِ تکنیکهایِ رواییِ پیچیده و توجه به جزئیاتِ فرهنگی، داستانهایی خلق کرد که نهتنها به مرکزیتِ زنان توجه داشتند، بلکه تضادها و تنشهایِ هویتیِ آنها را نیز به تصویر میکشیدند. ماریا، مانندِ شخصیتهایِ ریز، تلاش میکرد تا در جهانی که به او تعلق نداشت، جایگاهِ خود را بیابد.
در آخرین صفحاتِ داستان، ماریا به دریا نگاه میکند. امواجِ آرام که به ساحل میخورند، گویی صدایِ او را با خود به دوردستها میبرند. او دیگر نه ترس از گذشته دارد و نه نگرانی از آینده. ماریا حالا زنی است که در میانهٔ دو دنیا، هویتِ خود را پذیرفته است. هویتی که نه کاملاً اینجاست و نه کاملاً آنجا، اما به هر حال، متعلق به خود اوست.
با ما در مرشدی همراه شوید
در این داستان، ما با ماریا همراه شدیم تا صدایِ زنانی را بشنویم که در میانِ تغییراتِ فرهنگی و هویتی، خود را پیدا میکنند. جین ریز، با نگاهِ دقیق و قلمِ توانمندِ خود، این صدای ها را به گوشِ جهانیان رساند. شما هم میتوانید با همراهی در مرشدی، به این صداها گوش بسپارید و داستانهایی از گوشهوکنارِ جهان را کشف کنید. تصویر بالا تزئینی است و تنها به عنوان بخشی از طراحی استفاده شده است.
باشد که این داستانها، جهانی از تجربهها و احساسات را به روی شما بگشایند.