فرد پلیتگن، خبرنگار ارشد بین المللی CNN ، در کنار کلودیا اتو ، تهیه کننده ارشد CNN و عکاس روزنامه نگار ، اولین روزنامه نگاران غربی بودند که در داخل ایران گزارش دادند در اوج درگیری ملت با اسرائیل در ماه ژوئن.
این خدمه در حالی که در زمین بودند ، از چندین مکان ، از جمله ایستگاه تلویزیونی شرکت پخش دولتی ایران (IRIB) که توسط یک حمله هوایی اسرائیلی مورد اصابت قرار گرفت ، بازدید و گزارش دادند. آنها همچنین در پایتخت ایران ، تهران بودند ، هنگامی که ارتش آمریكا به دستور رئیس جمهور سه تسهیلات هسته ای در داخل كشور زد دونالد ترامپبشر
اکنون ، خارج از ایران ، پلیتگن با TVNewser تجربیات خود را در این کشور ، چه رسمی و چه غیررسمی به اشتراک گذاشت. او همچنین جزئیات آنچه را که برای رسیدن به آنجا طول کشید و مشکل غیر منتظره اتومبیل آنها در مسیر تهران بود.
TVNewser: چگونه شما تکلیف تهران را فرود آوردید – داوطلبانه بود؟
Pleitgen: من و کلودیا اتو بیش از 10 سال است که به ایران می رویم. با شروع حملات اسرائیل ، ما بلافاصله درخواست ویزا را پر کردیم. ویزا به سرعت – حدود سه روز اعطا شد – و ما درست پس از آنکه در سفارتخانه مهر شدیم ، رفتیم. ما معتقد بودیم که گزارش از طرف ایران بسیار مهم است ، و بنابراین ما هر کاری را که می توانستیم انجام دادیم تا هر چه سریعتر به آنجا برسیم.
چه مدت طول کشید تا از ایران وارد و خارج شوید؟
فضای هوایی ایران به دلیل مبارزات بمب گذاری اسرائیل بسته شد ، بنابراین ما مجبور شدیم به سمت ترکیه شرقی پرواز کنیم و سپس در مرز حرکت کنیم. سفر طولانی بود. ما ابتدا از برلین به دیاارباکیر ، ترکیه پرواز کردیم ، سپس هشت ساعت را به مرز سوار کردیم-جایی که تقریباً سه ساعت را صرف انجام کاغذ می کردیم-و بعد از آن 14 ساعت رانندگی به تهران داشتیم. درایو طولانی شد زیرا ماشین ما در جایی در کوههای بین تبریز و زنجان خراب شد. و سفر از تهران همان بود ، منهای ماشین شکسته ، خوشبختانه.
چندین مورد در مورد سفر به ایران قابل توجه بود. عبور از مرز به خودی خود مدتی طول کشید زیرا آنهایی که در حال مأموریت آن بودند ، اغلب خدمه تلویزیون های خارجی را نمی بینند و به دلیل درگیری مداوم ، وضعیت امنیتی بالایی بود. ماشین ما سپس در بزرگراه کوهستانی در فاصله چند مایل از شهرک بعدی شکسته شد. ما در کنار جاده متوقف شدیم ، به امید اینکه موتور خنک شود ، و سپس فقط رانندگی را ادامه دادیم تا دوباره از بین برود. خوشبختانه ، اولین اتومبیل که متوقف شد یک کامیون کشویی بود ، مانند نسخه ایران از AAA. راننده سعی کرد ماشین را تعمیر کند اما گفت احتمالاً یک سیلندر شکسته است. بنابراین ، ما فقط در آنجا بدون ماشین کار و هیچ وسیله ارتباطی در آنجا ایستادیم ، زیرا تلفن های غربی ما کار خود را متوقف کرده بودند. سکته مغزی بعدی شانس هنگامی رخ داد که یک ماشین دیگر متوقف شد و این راننده ای بود که به تازگی شخصی را در مرز ترکیه و ایران قرار داده بود. او به پایتخت بازگشت ، بنابراین ما از او خواستیم که ما را به تهران ببرد. در کل ، زمان سفر ما از برلین به تهران حدود 32 ساعت بود.