خاورمیانه در آستانه تحول تاریخی قرار دارد ، امیدی که نه صرف خوش بینی صرفاً بلکه در تغییرات ژئوپلیتیکی اخیر و رهبری رئیس جمهور دونالد ترامپ است. ترامپ با استفاده از کاهش ایران ، حماس ، حزب الله و حوثی ها ، خاورمیانه جدیدی را پرورش می دهد که در آن اسرائیل و همسایگان عرب آن می توانند در کنار هم زندگی کنند.
توافق نامه های ابراهیم ، که در سال 2020 راه اندازی شد ، با جعل روابط بی سابقه ای بین اسرائیل و ملل مسلمان عرب ، مانند امارات متحده عربی ، بحرین ، مراکش و سودان ، جنبه هایی را در منطقه تغییر داده است. اکنون ، در سال 2025 ، با دولت دوم ترامپ حرکت دیپلماتیک ، توافق نامه ها به روشهایی که چند مورد تصور می شود ، به طور بالقوه در آغوش سوریه ، عربستان سعودی ، موریتانی و حتی لبنان گسترش می یابد. با این حال ، ما باید با آگاهی از چالش های پیچیده منطقه ، هیجان خود را تحریک کنیم.
توافق نامه های ابراهیم نمایانگر یک پیشرفت مذهبی -سیاسی ، تقویت آشتی اقتصادی و سیاسی در بین دشمنان سابق و ارتقاء صلح از طریق دستیابی مشترک به ثبات و سعادت بین مسلمانان و دولت یهود است. توافق نامه ها نتایج ملموس را ارائه داده اند. تجارت با کشورهای امضا کننده پراکندهبا 25 ٪ از صادرات دفاعی اسرائیل که اکنون به این شرکا هدایت شده است ، و ابتکاراتی مانند صندوق ابراهیم باعث ادغام اقتصادی شده است. میزبان امارات متحده عربی از مبادلات فرهنگی و دیدگاه اسرائیل به عنوان قطبی که آفریقا ، آسیا و اروپا را به هم وصل می کند ، پتانسیل تحول آمیز توافق نامه ها را برجسته می کند. با این حال ، تغییر دهنده بازی واقعی در گسترش قریب الوقوع آنها نهفته است ، که توسط دیپلماسی ترامپ و یک منظره منطقه ای به طرز چشمگیری تغییر یافته است.
نقش ایالات متحده و رئیس جمهور ترامپ مهم است.
دولت اول او واسطه اصلی توافق نامه های اصلی را انجام داد ، و ده ها سال از خرد متعارف را که صلح لازم داشت ، نادیده گرفت اولی حل سؤال فلسطین. اکنون کاخ سفید تلاش های خود را در این منطقه تشدید می کند و از تضعیف ایران و پروکسی های آن – هاماس ، حزب الله و حوثی ها استفاده می کند. تحریم های اقتصادی و انزوای منطقه ای توانایی ایران در بی ثبات کردن منطقه را کاهش داده است. ظرفیت نظامی حماس از حمله تروریستی در اکتبر 2023 به شدت تخریب شده است ، در حالی که نفوذ حزب الله با سقوط رژیم اسد سوریه در دسامبر سال 2024 کاهش یافته است. حوثی ها ، که در یمن روبرو هستند ، تهدیدی برای امنیت دریای سرخ دارند.
این خلاء قدرت یک پنجره دیپلماتیک نادر ایجاد کرده است و ترامپ آن را تصرف می کند و به عربستان سعودی و سوریه فشار می آورد تا به توافق نامه ها بپیوندد و زمینه را برای ائتلاف گسترده تر فراهم کند.
شمول احتمالی سوریه قابل توجه است. رهبر جدید آن ، احمد الشارا ، نشانگر باز بودن گفتگو با اسرائیل است ، یک تغییر خیره کننده برای ملتی که مدت طولانی با ایران هماهنگ است. در حالی که به صراحت بیان نشده است ، حذف تحریم های ترامپ در سوریه ممکن است منعکس کننده باشد درک این عادی سازی با اسرائیل می تواند دنبال کند. اگرچه دولت موقت سوریه در اولویت بازگشت به توافق آتش بس در سال 1974 و مذاکره در مورد ارتفاعات جولان قرار دارد ، اما واقعیت صرف درگیری نشانگر دستیابی به موفقیت است. دولت ترامپ این گفتگوها را تسهیل می کند و مشوق های اقتصادی سوریه را برای هماهنگی با دیدگاه توافق نامه های منطقه ای ارائه می دهد. این می تواند راه را برای لبنان هموار کند ، جایی که کاهش حزب الله و باز بودن 2020 رئیس جمهور میشل عون در مذاکرات صلح ، مسیری دور اما ممکن برای آشتی را نشان می دهد.
عربستان سعودی ، سنگین وزن منطقه ، سنگ بنای آن است. تیم ترامپ به طور تهاجمی در حال پیگیری عادی سازی سعودی-اسرائیل است و پتانسیل خود را برای کاتالیز پذیرش گسترده تر اسرائیل در کل جهان اسلامی تشخیص می دهد. عربستان سعودی قبلاً داشته است مجاز اسرائیل سرریز و مشغول همکاری های امنیتی آرام ، مانند تلاش های مشترک در دریای سرخ بود. در حالی که این پادشاهی اصرار دارد که یک کشور فلسطین – موضع گیری شده توسط درگیری غزه – دیپلماسی تاکتیکی ترامپ ممکن است انگیزه هایی مانند سیستم های دفاعی پیشرفته ایالات متحده را برای ایجاد شکاف ارائه دهد. سعودی ها اگر مشوق ها قانع کننده باشند ، می توانند مسئله فلسطین را دور بزنند. جذابیت اقتصادی می تواند راه هایی را ایجاد کند ، و از طریق معاملات خوب ، از طریق معاملات خوب ، امیدوار کننده سعادت.
موریتانی ، گرچه کمتر برجسته است ، اما به روایت امیدوار می افزاید. آن را حمایت برای تصمیم عادی سازی امارات متحده عربی ، نشانگر باز بودن در تعامل در آینده است ، به طور بالقوه به عنوان یک پل نمادین برای سایر کشورهای با اکثریت مسلمان مانند عمان یا قطر. این ائتلاف در حال گسترش می تواند در خاورمیانه تغییر شکل دهد و شبکه ای از تجارت ، امنیت و روابط فرهنگی را تقویت کند که افراط گرایی را محاصره می کند و وعده توافق نامه “خاورمیانه جدید” را برآورده می کند.
با این حال ، ما نباید ساده لوح باشیم ، زیرا مسئله فلسطین یک مانع سخت است. افکار عمومی عرب ، ملتهب درگیری غزه ، نمایش پشتیبانی کم برای عادی سازی. دولت ترامپ ، به عنوان کارگزار اصلی این توافق نامه ها ، باید تشخیص دهد که رهبران عرب احساسات عمومی را با استراتژی ژئوپلیتیکی متعادل می کنند. با این حال ، امید و آرزوی صلح در حال حاضر از موانع فراتر است. رهبری آمریكا ، همراه با مقاومت در برابر توافق نامه ها – پیوندهای متضاد علی رغم آشفتگی غزه – مسیری را پیش می برد. رهبری پیشرو در آمریکا می تواند روابط منطقه ای را تقویت کند ، به نظر می رسد که ترامپ برای پاسخ دادن آماده است. این با دیدگاه صلح که تهدیدهای جهادی را برطرف می کند ، و دشمنان سابق علیه تروریسم را متحد می کند.
ما در یک چهارراه ایستاده ایم. توافق نامه های ابراهیم می تواند خاورمیانه جدیدی را ایجاد کند که در آن اسرائیل و همسایگان عرب آن در صلح همزیستی باشند ، اقتصاد آنها در هم تنیده شده ، مردمانشان آشتی می کنند. این جاده مملو از آن است ، زیرا رقابت های منطقه ای سنی شیعه و شک و تردید عمومی خواستار ناوبری دقیق هستند. با این حال ، تضعیف ایران و پروکسی های آن ، همراه با پیگیری بی امان ترامپ از صلح و دیپلماسی ، فرصتی یک بار در یک نسل را ارائه می دهد.
بیایید برای خرد ، شجاعت و آرامش اورشلیم دعا کنیم ، به امید اینکه طلوع جدیدی در خاورمیانه در حال افزایش باشد.