انتشار بیست و یکمین گزارش سازمان ملل متحد در مورد تهدیدی که داعش (داعش) در اوت 2025 مطرح کرده است ، بار دیگر توجه بین المللی را به پویایی در حال تحول تروریسم جهانی جلب کرده است. در حالی که این گزارش ، ادامه گسترش وابستگان داعش ، به ویژه استان دولت اسلامی خراسان (ISKP) را نشان می دهد ، به طور غیرمستقیم یک واقعیت مهم را تأکید می کند: فشار ضد تروریسم پایدار پاکستان فضای عملیاتی ISKP را در جنوب آسیا محدود کرده است. این شناخت دوگانه-تهدید منطقه ای ISKP از یک سو ، و موفقیت پاکستان در حاوی آن از طرف دیگر-هر دو اعتبار فداکاری های پاکستان و یک درس مهم در سیاست گذاری ضد تروریسم را نشان می دهد.
گزارش سازمان ملل در شناسایی ISKP به عنوان جدی ترین تهدید در مرکزی و جنوب آسیا طبقه بندی شده است. این گروه در فضاهای شکننده و غیرقابل کنترل رونق می گیرد-شرایط زیادی در افغانستان ، جایی که ISKP همچنان به حملات خودکشی بالا علیه غیرنظامیان ، اقلیت های مذهبی و نهادهای دولتی ادامه می دهد. با این حال ، این گزارش تمایز مشخصی بین افغانستان و پاکستان ایجاد می کند. در حالی که ISKP پناهگاه هایی را در استان های افغانستان مانند نانگرهار و کونار حک کرده است ، حضور عملیاتی آن در پاکستان محدود ، شکسته و تا حد زیادی ناکارآمد است. این گروه علیرغم تلاش برای بهره برداری از آسیب پذیری های اقتصادی و اجتماعی و تقسیمات فرقه ای ، نتوانسته است کنترل سرزمینی را در داخل پاکستان به دست آورد یا یک خط لوله استخدام پایدار ایجاد کند.
این اختلاف تصادفی نیست. از اواسط دهه 2000 ، پاکستان سیاست تحمل صفر را نسبت به همه گروه های شبه نظامی که به دنبال ایجاد پناهگاه های امن در خاک خود هستند ، اتخاذ کرده است. این موضع-در سراسر دولت های پی در پی و رهبران نظامی ، مجدداً با درخواست سازمان ملل متحد برای استراتژی های ضد تروریسم متعلق به ملی ، از نزدیک ، مجدداً مورد توجه قرار می گیرد. در عمل ، رویکرد پاکستان نه تنها به معنای انکار پناهگاه به سازمان های تروریستی بلکه به دنبال آنها بی امان در سراسر مناظر ناهموار کشور ، مراکز شهری و مناطق قبیله ای است. بر خلاف افغانستان ، جایی که شکنندگی ایالتی شرایط مجاز ایجاد کرده است ، مالکیت دولتی پاکستان از ضد تروریسم ، گسترش ISKP را به مراتب سخت تر کرده است.
گزارش سازمان ملل همچنین نقش پاکستان را در خنثی کردن و تحویل رهبران ISKP به شرکای بین المللی مانند ایالات متحده و ترکیه برجسته می کند. این جذابیت در سطح رهبری ، زنجیره فرمان ISKP را مختل کرده و مانع از این گروه از ادغام شبکه های خود شده است. همکاری پاکستان فراتر از مرزهای آن است. پاکستان با ریاست کمیته تحریم های UNSC (1988) و به عنوان نایب رئیس کمیته ضد تروریسم (1373) ، تصویر خود را به عنوان یک شریک قابل اعتماد در حاکمیت ضد تروریسم جهانی تقویت کرده است. این قرارها نمادین نیستند. آنها منعکس کننده اعتماد بین الملل به اعتبار ضد تروریسم پاکستان و اعتبار آن از طریق فداکاری های سخت درآمد است.
یکی از پیام های اصلی گزارش بیست و یکم سازمان ملل این است که ضد تروریسم باید متعلق به ملی باشد. استراتژی های برون سپاری و خارجی که اغلب در زمینه های شکننده فرو می روند. تجربه پاکستان این اصل را تجسم می کند: تلاش های CT آن به صورت داخلی طراحی شده است ، از نظر سیاسی پشتیبانی می شود و از نظر نهادی نیز اجرا می شود. پاکستان از قانون جلوگیری از تأمین مالی ترور گرفته تا ابتکارات غیرمجاز سازی مردمی ، یک چارچوب جامع ملی را ساخته است که قدرت سخت را با رویکردهای نرم ترکیب می کند. در حالی که چالش ها به ویژه در جلوگیری از جذابیت ایدئولوژیک افراطی باقی مانده است ، توانایی دولت در انکار کنترل ارضی ISKP خود خود گواهی بر اثربخشی مالکیت ملی است.
اعتبار غیرمستقیم این گزارش از تلاش های ضد تروریسم پاکستان همچنین هزینه انسانی را که توسط این کشور تحمل می شود ، برجسته می کند. پاکستان با بیش از 94000 جان از دست رفته از سال 2001 در خشونت تروریستی ، قیمتی را که توسط بسیاری از کشورهای دیگر با شرکت های وابسته به داعش روبرو شده است ، پرداخت کرده است. با این حال ، با وجود این بار ، پاکستان نه به عنوان یک پیوند ضعیف بلکه به عنوان یک خط مقدم در مبارزه جهانی با تروریسم ظاهر شده است. هر سلول برچیده شده ، هر فرمانده خنثی شده و هر طرح مختل شده نه تنها یک پیروزی تاکتیکی بلکه تأیید مجدد مقاومت در برابر پاکستان در برابر تهدیدهای افراطی است.
تضاد بین افغانستان و پاکستان کاملاً واضح است. در افغانستان ، ISKP از بی ثباتی سیاسی و ساختارهای ضعیف دولت برای گسترش استفاده کرده است. در پاکستان ، فشار ضد تروریسم پایدار فضای گروه را برای تحریک خود محروم کرده است. این نشان می دهد که استراتژی های قوی و ملی – که در تحمل صفر برای ستیزه جویی قرار دارند – حتی در محیط های امنیتی بسیار چالش برانگیز موفق می شوند. برای ذینفعان منطقه ای ، این پیام واضح است: در صورت محدود شدن جاه طلبی های منطقه ای ISKP ، الگوی فشار پایدار پاکستان و مالکیت ملی باید تقلید شود. ISKP بدون تعهد مشابه از طرف افغانستان و همکاری های منطقه ای قوی تر ، به بهره برداری از مرزهای متخلخل و حاکمیت شکننده برای بی ثبات کردن آسیای جنوبی ادامه خواهد داد.
گزارش بیست و یکم سازمان ملل در مورد داعش یادآوری به موقع تهدید مداوم که توسط شبکه های افراطی مطرح شده است. با این حال ، در ارزیابی ترسناک خود ، شناخت قابل توجهی نهفته است: فشار پایدار پاکستان فضای عملیاتی ISKP را کاهش داده و مانع از دستیابی به جای جای جای خود در خاک آن شده است. در حالی که چالش ها تحمل می شود-پناهگاه های مرزی در افغانستان ، جریان های بودجه خارجی و رادیکال سازی ایدئولوژیک-این مسیر مشهود است. فداکاری ها ، استراتژی ها و همکاری های بین المللی پاکستان آن را نه به عنوان یک مسئولیت بلکه به عنوان سنگ بنای ضد تروریسم در منطقه قرار می دهد.