با وجود چالش های عمیق ، شجاعت و روحیه کودکان افغانستان تحمل می کند. خنده ، خلاقیت و اراده بی بدیل آنها در برابر شانس نیروهای قدرتمندی باقی می مانند.
کابل ، اول ژوئن (شین هوا) – در میان سایه های چالش های قریب به اتفاق ، روح کودکان افغان ناگسستنی باقی مانده است. در ملتی که دهه ها درگیری ، بی ثباتی و سختی شکل گرفته است ، کودکان به عنوان نمادهای ماندگار از مقاومت و امید ایستاده اند.
از آنجا که جهان روز جهانی کودکان را نشان می دهد ، بسیاری از کودکان افغان صبح خود را با کتاب در دست آغاز می کنند و مسافت های طولانی را به مدرسه می کشند. با این حال ، برخی دیگر به خیابان ها و بازارها می روند نه برای یادگیری ، بلکه به کار ، کمک به حمایت از خانواده ها. این روحهای جوان بسیار فراتر از سالهای خود را تحمل می کنند ، و مدادهایی را برای ابزارها و درسهایی برای نیروی کار تجارت می کنند.
زینب ، دانش آموز کلاس ششم در یک مدرسه خصوصی در کابل ، هر روز با امیدهای روشن برای آینده در کلاس شرکت می کند. وی گفت: “دروس ما به خوبی پیشرفت می کند ، و ما معلمان ماهر داریم.”
او از پدرش ، که از تحصیلات خود حمایت می کند و نیازهای دانشگاهی خود را تأمین می کند ، ابراز قدردانی کرد. “پدر من کار می کند و همه چیز مورد نیاز را برای من فراهم می کند ، مانند نوت بوک ، لباس و هزینه مدرسه.”
Zainab آرزو می کند که پزشک شود و از دولت موقت افغانستان برای بازگشایی مدارس برای دختران بالاتر از کلاس ششم تجدید نظر کند. وی گفت: “من می خواهم به دانشگاه بروم. یکی از بزرگترین امیدهای من این است که مدارس برای همه بازگشایی می شوند و دانشگاه ها برای همه دانش آموزان ، هر کس که می خواهند یاد بگیرند ، باز می شوند.”
در گوشه دیگری از کابل ، در یک زمین کریکت کریکت و غبارآلود ، یک صنع 13 ساله خفاش خود را با عزم بی بدیل می چرخاند. با وجود تجهیزات محدود و یک میدان ناهموار ، اشتیاق او به بازی بی حد و مرز است.
وی گفت: “من چهار سال است که کریکت بازی می کنم. به یاد ماندنی ترین لحظه من اخراج شش خفاش در یک تک آهنگ بود.”
با سخت کوشی و ایمان ، صنع الله معتقد است که روزی پیراهن ملی را می پوشد و نماینده افغانستان در صحنه جهانی است.
وی اظهار داشت: “من می خواهم برای تیم ملی افغان کریکت بازی کنم.” برای او ، هر نوسان خفاش او را یک قدم به رویا نزدیک می کند.
صنع الله ، مدرسه و ورزش را متعادل می کند و هر روز بعد از ظهر در یک مدرسه دولتی شرکت می کند. خانواده وی گرچه از نظر مالی تلاش می کنند ، اما از صمیم قلب او را پشتیبانی می کنند.
برخلاف زینب و صنع الله ، که رویاهای خود را از طریق آموزش و ورزش تعقیب می کنند ، عمرودین 14 ساله بار دیگری را به همراه دارد. او به عنوان یک نان آور تنها در خانواده اش ، روزهای خود را صرف فشار دادن یک دستیار برای فروش آب در زیر آفتاب کابل فروزان می کند.
آمردین با صدای خود با خستگی گفت: “من از صبح تا عصر کار می کنم و 200 تا 300 افغانی (حدود 2.8 تا 4.2 دلار آمریکا) کسب می کنم ، سپس به خانه برمی گردم.”
اگرچه او آرزو دارد به مدرسه برود و یاد بگیرد که بخواند و بنویسد ، اما مشکلات مالی او را از کلاس نگه می دارد. وی گفت: “من نمی توانم قلم و نوت بوک را تحمل کنم.” “آنچه من کسب می کنم به خرید ملزومات مانند برنج و روغن برای خانواده می رود.”
براساس گزارش اخیر صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) ، حدود یک از سه کودک در افغانستان از مدرسه خارج شده و 60 درصد از آنها دختران هستند.
هیچ اطلاعات رسمی در مورد تعداد کارگران کودک در افغانستان وجود ندارد ، اما هزاران نفر را می توان روزانه در خیابان های کابل ، کفش های شستشو ، فروش کالاها ، فروش کالاها و زحمت کشیدن در اماکن ساختمانی ، کارگاه های فلزی ، کوره های آجری و کارخانه های پوشاک مشاهده کرد.
در میان کسانی که قادر به تحصیل هستند ، احمد سیر ، دانش آموز مدرسه ابتدایی ، مجذوب شگفتی های جهان است. نوت بوک های او با نقاشی ستاره ها ، سیارات و اختراعات تخیلی آستانه می شود.
وی با عزم آرام گفت: “من می خواهم یک دانشمند شوم. دوچرخه ای را برطرف کنید که بتواند پرواز کند ، یک ماشین با سرعت بالا بسازد و یک هلیکوپتر ایجاد کند که بتواند موشک ها را آتش بزند.”
با وجود چالش های عمیق ، شجاعت و روحیه کودکان افغانستان تحمل می کند. خنده ، خلاقیت و اراده بی بدیل آنها در برابر شانس نیروهای قدرتمندی باقی می مانند. روز کودکان به عنوان یک یادآوری دلپذیر عمل می کند که آینده یک کشور به نحوه آموزش ، محافظت و توانمندسازی جوانترین نسل خود بستگی دارد.■