این یک فیلمنامه قدیمی بود که با تمام ظرافت های یک فیلم B بالیوود ، گرد و غبار شده و بازیافت می شد: حمله به گردشگران در Pahalgam ، کشمیر-Tragic ، محکوم و به همان اندازه که پاسخ دهلی نو قابل پیش بینی است. در طی چند ساعت ، دولت هند با رفلکس های خود بیشتر از پزشکی قانونی برای تبلیغات ، به یک انگشت راحت به پاکستان اشاره کرد. هیچ مدرک لازم نیست. هیچ تحقیقاتی لازم نیست آنها اظهار داشتند که پاکستان ، مغز متفکر این حمله بود – دوباره به عنوان شرور چند ساله در تصور تب و تاب از دولت هند بازی کرد.
اما بگذارید تئاتر پوچ را مکث کنیم و بپرسیم: آیا این واقعاً در مورد گردشگران است؟ یا آیا این یک قسمت دیگر در یک تراژیکومدی چند ساله است ، جایی که کشمی ها شخصیت های بی نظیر هستند و جهان به نظر می رسد که دو همسایه مسلح هسته ای رقابت خود را بر روی استخوانهای یک سرزمین خیانت نشان می دهند؟
روایت هند به همان اندازه که خسته است قدیمی است. به گفته دهلی ، هیچ کشمیری نمی تواند در برابر اشغال هند مقاومت کند مگر اینکه توسط اسلام آباد دستکاری شود. هر اعتراضی ، هر سنگی که پرتاب می شود ، هر فریادی برای عدالت به تجربه زندگی می شود بلکه به بدبختی های مرزی می پردازد. در این دیدگاه ، آژانس کشمیری در کوههای مه آلود – که توسط عروسک های پاکستانی قرار دارد ، ناپدید می شود. این یک روایت تنبل است و مانند همه روایت های تنبل ، به زیبایی به قدرت می رسد.
البته ، دهلی نو از مدتهاست که اصرار دارد که پاکستان مانند یک صنعت کلبه با یارانه های دولت ، جهادی ها را پرورش داده و صادر کند. به گفته آنها ، شبه نظامیان برای حمله به نیروهای هندوها و هندی در دره ، بسته بندی ، برکت و اعزام شده اند. اما این تثبیت نزدیک بینی بر تداخل پاکستان یک حقیقت اساسی را از بین می برد: مقاومت در کشمیر بومی است ، از تحقیر ، خشونت و قول ناتمام خود تعیین شده است.
فراتر از عناوین: افشای ماشین آلات تبلیغات هندی
لحظه تعیین کننده در سال 1989 رخ داد ، هنگامی که کشمیریس ، خسته از آهن هند ، در یک قیام گسترده فوران کرد. این پاکستان نبود که آتش را روشن کرد. این سرکوب هندی ، محرک سیستمیک و خشونت روزانه بود که زندگی کشمیری را سوراخ می کرد. هند نه با گفتگو ، بلکه با تشدید نظامی پاسخ داد. جهان به نظر می رسید که هزاران نفر کشته ، مورد تجاوز ، شکنجه شده ، به سادگی “ناپدید” در سیاه چاله اشغال شدند. این دره نه تنها زندگی ، بلکه از حقوق بین الملل ، حقوق بشر و وعده های شکسته سازمان ملل به یک قبرستان تبدیل شد.
و صحبت از وعده های شکسته ، بگذارید ماده 370 را فراموش نکنیم-به اصطلاح وضعیت ویژه خودمختار کشمیر. هنگامی که یک برگ انجیر برای تظاهرات دموکراتیک ، در سال 2019 توسط رژیم مودی به طور غیرقانونی جدا شد و حتی توهم استقلال کشمیری را نیز فسخ کرد. دهلی نو با یک سکته مغزی از تدوین بوروکراتیک ، اعلام کرد که کشمیریس دیگر در سرنوشت سیاسی خود حرفی ندارد. Plebiscite یک بار توسط سازمان ملل قول داده شده است؟ اکنون در گرد و غبار حافظه دیپلماتیک ، در کنار مفاهیم عجیب و غریب مانند “اجماع بین المللی” و “مسئولیت اخلاقی” ساکن است.
با توجه به همه اینها ، زمان حمله اخیر Pahalgam باعث شده است که بسیاری از ابروهای بلند در بین تحلیلگران جدی ایجاد شود. تقریباً خیلی راحت است ، روشی که این تراژدی با جریان های ژئوپلیتیکی گسترده تر تراز می کند. حتی ممکن است کسی گمان کند که کسی ، در جایی ، بهانه ای چشمگیر می خواست. از این گذشته ، هیچ چیز مانند یک تراژدی به موقع ، ناسیونالیسم را گالوان نمی کند. و در عصر عصبانیت الگوریتمی و هیستری رسانه ای 24 ساعته ، چند بدن اغلب برای بازنویسی عناوین و تغییر شکل افکار عمومی کافی هستند.
در همین حال ، در آن طرف مرز ، رهبری نظامی پاکستان مجموعه شرمساری های خاص خود را دارد. کریدور اقتصادی اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) ، که به عنوان دروازه رونق مورد حمایت قرار گرفت ، به سردرد ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. با توجه به کارگران چینی که در معرض حملات قرار گرفته اند ، و طبق گزارش ها ، پکن از عدم توانایی اسلام آباد در تأمین سرمایه گذاری های خود خسته می شود ، ژنرال ها اکنون به گدایی مودبانه کاهش می یابد. آنها به مشتریان چینی خود می گویند ، “لطفاً سرمایه گذاری ها را ادامه دهید ، حتی وقتی این کشور به هرج و مرج سیاسی و اقتصادی فرو می رود.
این به شما کمک نمی کند که Junta حاکم پاکستان – زیرا بیایید آن را به آنچه در آن است بنامیم – اعتبار کاملاً از دست رفته است. این امر از طریق ترس ، کلاهبرداری و زور حاکم است ، و سرکوب محبوب ترین جنبش سیاسی در کشور ، پاکستان تهرک-انس (PTI) ، به رهبری کاریزماتیک ، نخست وزیر پیشین سابق را زندانی کرد. هنگامی که به عنوان یک ققنوس سیاسی دیده می شد ، خان اکنون در یک سیاه چال در کنار هزاران زندانی سیاسی – گرگ و میش ، ظاهراً از جنایات شدید عدم انگشت خطی به ارتش است.
با این حال ، در میان این فیاسکو داخلی ، ژنرال ها وقت خود را برای خدمت به هوس های استراتژیک واشنگتن می یابند. در شطرنج بزرگ “جنگ سرد جدید” علیه چین ، پاکستان به پیاده تبدیل شده است که حتی وانمود نمی کند که یک روک است. این به طرز شجاعانه از دیکته های Overlords غربی خود پیروی می کند اما به دلیل عدم پیروی از آنها به اندازه کافی سخت مورد توبیخ قرار می گیرد. بندر گوادر ، یک گره مهم در کمربند و دید جاده چین ، برای طعم آمریکا بسیار بلندپروازانه است. و به همین ترتیب ، خرابکاری ها شروع می شود-در زمزمه ها ، عملیات اطلاعاتی و اتحاد سه گانه همیشه با شوخ طبعی موساد ، سیا و RAW بسته می شود.
بله ، فعالان کشمیری مدتهاست که ادعا می کنند که این تثلیث آشکارا در میهن خود عمل می کند – حتی دیگر با ظرافت زحمت نمی کشند. حضور آنها در نظارت ، براندازی و در رشته های غیر قابل توضیح از وقایع که همیشه به نظر می رسد از منافع جهانی هژمونیک بهره می برد ، احساس می شود. این که چنین ادعاهایی توسط رسانه های اصلی رد می شود ، همانطور که تئوری های توطئه بیشتر از آنچه در مورد صحت آنها انجام می شود ، درباره رسانه ها می گوید.
سپس گیلاس روی این کیک خیس خون می آید: بازدید معاون رئیس جمهور ایالات متحده JD Vance به هند-درست با اوج تنش ها. فقط می توان از زمان شگفت زده شد. به نظر می رسد که امپراتوری دوست دارد وقتی Kindling روشن می شود ، حضور داشته باشد ، فقط برای اطمینان از شروع آتش به درستی.
و در مورد رفتار خود دولت هند در کشمیر چیست؟ به دور از بازیگری به عنوان یک مباشر دموکراتیک ، کامل به توتالیتر رفته است. ده ها هزار نفر دستگیر شده اند. خانه ها تخریب شدند. مخالف جرم و جنایت. نظارت شدت گرفت. این دره به یک کابوس اورولیایی تبدیل شده است ، جایی که سکوت بقا است و گفتار فتنه است.
بخوانید: هند ، پاکستان با افزایش تنش ها پس از حمله کشمیر اقدامات متقابل انجام می دهد
در میان این ، موازی بین ایدئولوژی صهیونیستی و فاشیسم هندوتوا برای نادیده گرفتن بسیار چشمگیر می شود. هر دو ایدئولوژی های سوپرماسیستی هستند که به شکایت تاریخی و خشونت دولت مدرن دامن زده اند. هر دو از مجازات جمعی به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می کنند. هر دو خود را به عنوان قربانیان ابدی حتی در حالی که به عنوان متجاوزان بی رحمانه عمل می کنند ، معرفی می کنند. و هر دو از حمایت ناعادلانه امپراتوری آمریکا لذت می برند.
که دایره کامل ما را به ارمغان می آورد. تماشای کشمیر فقط یک درگیری منطقه ای نیست. این یک رابطه ماجراجویانه نظامی ، جاه طلبی ژئوپلیتیکی و توهم ناسیونالیستی است. اینجاست که رویاهای امپراتوری با کابوس های مظلوم در هم می پیوندد.
و به همین ترتیب ، فارس به عنوان یک اپرا صابون و به همان اندازه دستکاری کننده پیش بینی می شود. یک تراژدی دیگر ، دور دیگری از سخنان مقدسین ، محکومیت ها و دست زدن به دست استراتژیک با مقامات خارجی را نشان می دهد که تنها بیعت با رقص امپراتوری است. در همین حال ، کشمیری گریه می کند که عدالت را از طریق کوهها ریکوچت می کند ، و به سر و صدای پس زمینه در تئاتر ژئوپلیتیکی پوچ کاهش می یابد.
اما اشتباه نکنید: این یک درگیری نیست – این یک دیدنی است. یکی که در آن دهلی لباس تمدن را در حالی که خانه های بولدوز را به دست می آورد ، و اسلام آباد مدال های قربانی خود را در حالی که مخالفان و زانو زدن در مقابل اربابان خارجی است ، صیقل می دهد. کشمیر ، در این مجری گروتسک ، سرزمین مردم نیست – این یک تخته شطرنج ، یک تراشه چانه زنی ، بهانه ای است.
این تراژدی فقط خشونت نیست – این توهین به اطلاعات است. منظور ما این است که تاریخ را فراموش کنیم ، از شغل غافل شویم و به داستانهای خواب که توسط دو حالت عمیقاً به خطر افتاده است ، ایمان داشته باشیم. اینکه قرار است یک طرف را تشویق کنیم در حالی که هر دو حقیقت را زیر پا می گذارند.
اما افسانه ها برای همیشه دوام ندارند. روز – شاید به زودی ، اما ناگزیر – هنگامی که بازماندگان قلم را از متقاضیان به دست می آورند و تاریخ را نه به زبان قدرت بلکه در واژگان مقاومت می نویسند. و در آن روز ، نه جکبوت های دهلی و نه کاسه های گدایی اسلام آباد مورد بررسی قرار نمی گیرند. تا آن زمان ، اجازه دهید رکورد نمایش دهد: جهان تماشا کرد و جهان دروغ گفت.
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده سیاست تحریریه مانیتور خاورمیانه نیست.