یک تغییر پیشگام در خاورمیانه در حال آشکار شدن است ، زیرا مصر و ایران پس از بیش از چهار دهه خصومت به سمت نزدیک شدن به سمت نزدیک شدن – یک تحول که به وضوح در یک آمار مسئول اخیر اسیر شده است مقالهبشر این ذوب ، به دور از یک دوستی ناگهانی ، منعکس کننده یک مجدداً عملیاتی است که توسط بحران های همپوشانی ، تنظیم مجدد منطقه ای و واقعیت های ژئوپلیتیکی سخت هدایت می شود. دشمنی عمیق که با انقلاب ایران در سال 1979 آغاز شد و Accords Camp David اکنون توسط یک دنتنته محتاط اما متعاقب متولد شده از ضرورت و نه ایدئولوژی متولد می شود.
پارگی تاریخی بین قاهره و تهران به پیامدهای معاهده صلح مصر با اسرائیل و انقلاب اسلامی ایران باز می گردد ، حوادثی که باعث سوء ظن متقابل و خصمانه می شوند. پناهندگی مصر به شاه محروم و حمایت از عراق در طول جنگ وحشیانه ایران و عراق روابط بیشتر را مسموم کرد. برای ده ها سال ، روابط دیپلماتیک یخ زده باقی مانده و فقط با سبقت های آزمایشی و عمدتاً ناکارآمد سوراخ می شود.
با این حال ، این گذشته با حرکات نمادین مانند تغییر نام اخیر ایران از خیابان قاهره که قبلاً به خالد الاسلامبولی ، قاتل رئیس جمهور مصر ، انور سادات اختصاص یافته بود ، با سر و صدا روبرو می شود تا در عوض ، رهبر فقیر حزب الله ، هاسان ناصرهله را احترام بگذارد. این اقدام ، که توسط مقامات مصری به عنوان “موانع نهایی” به سمت عادی سازی تأیید شده است ، تأکید می کند که تمایل به رسیدگی به نارضایتی های حساس برای تسهیل همکاری های جدید است.
ریشه این نزدیکی در همگرا چالش های منطقه ای است. مهمترین آنها اختلال امنیتی در امتداد دریای سرخ است که ناشی از حملات حوثی ها به مسیرهای حمل و نقل است – حملات گسترده ای که اعتقاد بر این است که توسط اسلحه و آموزش های ایران امکان پذیر است. برای مصر ، که به شدت به کانال سوئز متکی است ، این حملات باعث خسارت شدید اقتصادی شده است. اهرم تهران نسبت به حوثی ها فرصتی نادر دیپلماتیک به قاهره می دهد تا ایران را برای تثبیت این راهروهای حیاتی دریایی تحت فشار قرار دهد.
در عین حال ، حساب استراتژیک ایران با فشار زیاد از اعتصابات ارتش اسرائیل و ایالات متحده که زیرساخت های هسته ای و دفاعی آن را هدف قرار داده اند ، که انزوا بین المللی تهران را پیچیده اند ، شکل می گیرد. ایران با تجدید روابط با مصر ، یک قدرت عرب مرکزی عرب مرکزی و متحد ایالات متحده ، به دنبال گسترش دسترسی دیپلماتیک خود و بازیابی جایگاه های منطقه ای در میان پرده برداری از “محور مقاومت” سنتی آن است.
تغییر چشم انداز خاورمیانه این تغییر شکل را تسهیل می کند. واسطه موفقیت آمیز چین در نزدیکی سعودی و ایرانی مانع قابل توجهی برای قاهره شده است و به مصر اجازه می دهد تا بدون آنکه کشورهای خلیج فارس را درگیر کند ، تعامل با تهران را دنبال کند. علاوه بر این ، درگیری مداوم در سودان ، مصر و ایران را به یک اتحاد مشترک که از جناح های رقیب حمایت می کند ، سوق داده و لایه جدیدی از همگرایی استراتژیک در مرزهای جنوبی مصر را اضافه می کند.
از نظر اقتصادی ، هر دو ملل با محدودیت های شدید روبرو هستند: بحران بدهی مصر و تحریم های ماندگار ایران انگیزه ای برای همکاری در تجارت و گردشگری مذهبی ایجاد می کند و مزایای ملموس را فراتر از عرصه دیپلماتیک ایجاد می کند.
با این حال ، مشارکت در حال ظهور همچنان با تضادها همراه است. روابط نزدیک مصر با ایالات متحده و پیمان صلح آن با اسرائیل ستون های قابل مذاکره ای از سیاست خارجی آن است و آن را با موضع ضد اسرائیل ایران و حمایت از حماس ، که مصر به عنوان یک تهدید امنیتی مستقیم در ارتباط با شورش اسلامی در سینا است ، مغایرت می کند. ستایش و پشتوانه ایران از حماس این شکاف را تشدید می کند و اعتماد کامل را گریزان می کند.
با وجود این تنش ها ، به نظر می رسد که دو کشور به جای تراز ایدئولوژیک ، رابطه معامله ای را که در ضرورت متقابل استوار است ، دنبال می کنند. آنها موافقت کرده اند که مشاوره های سیاسی منظم – که از سال 1979 است – را دوباره به دست آورند و به نظر می رسد که مأموریت های دیپلماتیک را به روز می کنند و نشانگر دوره جدیدی از تعامل هستند.
تجزیه و تحلیل آمار مسئول نشان می دهد که اگرچه این نزدیکی به احتمال زیاد عمیق تر می شود ، اما با دقت مدیریت و عملگرا باقی می ماند. قاهره و تهران در حال جمع آوری “ازدواج راحتی” استراتژیک برای پرداختن به آسیب پذیری های مشترک – امنیت مربوط به فعالیت های بزرگ ، ثبات منطقه ای و بقای اقتصادی – در حالی که حرکت در خطوط گسل بی نظیر رقابت تاریخی آنها است.
در منطقه ای که مدتها با درگیری ها و اتحادهای رقیب تعریف شده است ، این ذوب بین مصر و ایران نشان می دهد که چگونه تغییر واقعیت های ژئوپلیتیکی می تواند حتی تلخ ترین مخالفان را به گفتگو بپردازد. با این حال ، همانطور که آمار مسئول هشدار می دهد ، دوام مشارکت به توانایی آنها در مدیریت اختلافات غیرقابل انعطاف و فشارهای خارجی وابسته است ، و این را به یک دکوراسیون ناخوشایند تبدیل می کند که تغییر شکل می دهد – اما پاک نمی شود – پیچیدگی های شرقی را تغییر می دهد.
توسط Vugar Khalilov