از آنجا که دور چهارم مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و ایالات متحده در تاریخ 19 آوریل 2025 در رم آغاز شد ، کمتر کسی انتظار پیشرفت جدی را داشت. با این حال افشاگری های نیویورک تایمز به بعد 16 آوریل در معرض یک پیشنهاد مخفی اسرائیلی برای حمله به ایران به صورت نظامی و آشکار کردن اختلاف عمیق بین واشنگتن و تل آویو. اسرائیل مدتهاست که به دنبال این است که ایالات متحده را به جنگ مستقیم با ایران بکشاند. در همین حال ، یک سیگنال غیر منتظره از تهران پدیدار شد: برای اولین بار در سالها ، رهبر عالی ایران به طور ضمنی ابراز صراحت در مذاکرات با ایالات متحده
طبق گزارش طبقه بندی شده پارلمان که توسط فاش شده است المنا در 15 آوریل، آیت الله خامنه اخیراً با شرایط سخت با مذاکرات محدود موافقت کرده است. او دیگر مذاکرات را نشانه ضعف یا تسلیم نمی داند بلکه به عنوان یک ضرورت استراتژیک است. این تغییر نشانگر ارزیابی مجدد عمده در سیاست خارجی ایران است و درهای جدیدی را برای دولت ترامپ باز می کند. به تازگی ، سخنگوی دولتی تحت عنوان رئیس جمهور پشکیان فاش کرد که تهران حتی با سرمایه گذاری در مقیاس بزرگ ایالات متحده در بخش های مختلف اقتصادی موافقت کرده است-یک بازار نادر و جذاب در خاورمیانه ، که توسط یک جمعیت جوان و تحصیل کرده با تمایل قوی به سمت غرب مشخص شده است.
چرا ایران حاضر به مذاکره است؟
سه عامل اصلی تغییر تهران را توضیح می دهد:
- فشار شدید اقتصادی – تحریم های ایالات متحده ، به ویژه کاهش شدید چین در واردات نفت از ایران ، اقتصاد ایران را به آستانه سوق داده است. به گفته بانک مرکزی ایران (مارس 2025) ، ذخایر خارجی به پایین دو دهه کاهش یافته است.
- اشکالات نظامی – جنگ غزه آسیب پذیری ایران را در معرض دید قرار داد و تهران را مجبور به ارزیابی مجدد استراتژی بازدارندگی خود کرد. شکست و آسیب روانی ناشی از فروپاشی “محور مقاومت” منجر به احتیاط جدیدی در بین رهبری ایران شده است.
- نفوذ روسیه بیش از حد دسترسی دارد – کنترل فزاینده روسیه بر نظامی و اقتصاد ایران (مشهود در پروژه “کریدور انرژی” که توسط رویترز گزارش شده است) باعث زنگ هشدار در تهران شده است. نخبگان ایرانی می ترسند که از نظر سیاسی تابع مسکو باشند ، و می بینند که چگونه روسیه با متحدین وابسته خود رفتار می کند.
با هم ، این فشارها رهبری ایران را متقاعد کرده است که مذاکرات – در شرایط خاص – ممکن است به عنوان یک استراتژی بقا عمل کند.
چرا ترامپ نیز به گفتگو احتیاج دارد
فشار ترامپ برای دیپلماسی ایدئولوژیک نیست بلکه مبتنی بر رئالیسم سیاسی است. اسناد داخلی کاخ سفید منتشر شده توسط کشور پلیس چهار اولویت اصلی را برجسته کنید:
- ثبات انرژی – یک جنگ خلیج فارس می تواند قیمت نفت را بالاتر از 150 دلار در هر بشکه قرار دهد و باعث رکود اقتصادی ایالات متحده و تضعیف برنامه داخلی ترامپ شود.
- تعادل منطقه ای-از بین بردن ایران ، خاورمیانه را بی ثبات می کند ، ترکیه و گروه های افراطی را مجذوب خود می کند و اتحادهای تحت حمایت ایالات متحده مانند توافق نامه ابراهیم را تضعیف می کند.
- حاوی روسیه – تضعیف ایران بدون جایگزین مناسب باعث می شود که تهران به مسکو و پکن نزدیک شود – زیربنای استراتژی ایالات متحده برای جداسازی روسیه.
- جلوگیری از تکثیر هسته ای: یک حمله نظامی می تواند ایران را وادار کند تا از پیمان منع گسترش سلاح (NPT) خارج شود و یک مسابقه تسلیحات هسته ای منطقه ای را نادیده بگیرد. با توجه به عمق استراتژیک ایران ، چنین حمله ای نه تنها نتوانسته است جاه طلبی های هسته ای خود را در بر بگیرد بلکه جناح های سخت در دولت را نیز توانمند می کند که طرفدار قصاص علیه غرب و پیگیری سلاح های هسته ای هستند. سیاست عقلانی ایالات متحده باید برای به دست آوردن نفوذ سیاسی در ایران ، مقابله نظامی را با همکاری های جامع اقتصادی جایگزین کند.
همگرایی محاسبات سیاسی ترامپ و وضعیت در حال تحول ایران یک پنجره دیپلماتیک نادر ایجاد کرده است.
چالش های پیش رو
ایران خواستار ضمانت های مشخص است ، در حالی که ترامپ به دنبال “پیروزی” سیاسی است. اسرائیل با قاطعیت مخالف است – در 20 آوریل ، نتانیاهو در اورشلیم هشدار داد که “ایران هرگز مورد اعتماد نیست“تهدیدات مربوط به اقدامات نظامی را تکرار کرد. هاردلینرها در IRGC ایران نیز از ترس از دست دادن نفوذ منطقه ای در برابر دیپلماسی مقاومت می کنند.
با این حال ، روابط عمیق تر تجارت ، سیاسی و امنیتی با ایالات متحده می تواند پویایی قدرت داخلی ایران را تغییر دهد-به ویژه در سن رهبری دوره انقلابی ایران. این ممکن است فرصتی طلایی برای غرب باشد تا بتواند به اعتدال ها و رفتارهای بین المللی ایران بپردازد.
یک پنجره دیپلماتیک باریک
با وجود همه موانع ، منطق دیپلماسی از همیشه قانع کننده تر است. برای ترامپ ، یک معامله می تواند بازارها را تثبیت کند ، جایگاه داخلی وی را تقویت کند و رهبری جهانی آمریکا را بازگرداند. برای ایران ، این می تواند از فروپاشی اقتصادی جلوگیری کند ، وابستگی روسیه را کاهش دهد و منافع منطقه ای را از طریق تعامل حفظ کند.
اگر هر دو طرف بتوانند بر مخالفت داخلی غلبه کنند و بی اعتمادی عمیق را مدیریت کنند ، یک پیشرفت دیپلماتیک تاریخی هنوز هم ممکن است.