آنها در پس زمینه با مدال های روی سینه و موشک های خود ، ادعا می کنند که مدافع جهان اسلام ، محافظان ایمان و نگهبانان ملت هستند. آنها به یکی از بزرگترین ارتش های روی زمین فرمان می دهند ، در بالای زرادخانه هسته ای قرار می گیرند و از کشوری که ظاهراً به عنوان پناهگاه مظلوم تأسیس شده است ، حاکم است. اما هنگامی که غزه به یک قبرستان تبدیل شد – هنگامی که مادران فلسطینی گهواره های خونریزی شده در جایی که فرزندانشان در آنجا می خوابیدند – ارتش پاکستانی هیچ کاری نمی کند. حتی یک زمزمه فراتر از خطبه معمول “نگرانی عمیق” نیست. چرا؟
جواب پیچیده نیست. فاسد است چه چیزی ششمین ارتش بزرگ جهان را متوقف می کند ، مسلح به سلاح های هسته ای و حاکم بر بیش از 240 میلیون نفر ، از بلند کردن حتی یک انگشت نمادین برای دفاع از فلسطینی ها؟ در یک کلام: صهیونیسم-نه ایدئولوژی توده ها ، بلکه صهیونیسم با کمبود ستون فقرات ، که در ذهن نخبگان نظامی و سیاسی پاکستان جشن می گیرد. اینها مدافعان نیستندعمما؛ آنها متولیان منافع آمریکایی ، سرپرستان مطیع امپراتوری هستند که در ریاکاری قرار گرفته اند.
در پشت شعارهای جذاب “محدودیت استراتژیک” و “ثبات منطقه ای” همدستی آرام است. تأسیس نظامی پاکستان – به ویژه برنج برتر آن – مدت هاست که در ماشین آلات امپریالیسم آمریکا گرفتار شده است. ده ها سال است که افسران پاکستانی فقط برای یادگیری Warcraft به آکادمی های ارتش آمریكا بسته شده اند ، بلكه به سیستم ارزش امپراتوری اهلی می شوند: وفاداری به واشنگتن ، تظاهرات به تل آویو ، و از هرگونه مقاومت واقعی در برابر هژمونی غربی. آنها با مدرک دیپلم های براق ، Egos های متورم و کوری با دقت به فریادهای ناشی از غزه باز می گردند.
و مردم پاکستان ، خداوند صبر ابدی خود را برکت می دهد ، انتظار می رود وانمود کنند که این همه یک امر داخلی است. به آنها گفته می شود که روند انتصاب رئیس ارتش موضوعی از سیاست محلی ، سنوات یا شاید حتی مداخله الهی است. حقیقت بسیار استعماری است: رئیس نه در اسلام آباد بلکه در واشنگتن انتخاب می شود. ژنرال های پاکستانی که خود را به عنوان محافظ حاکمیت بازاریابی می کنند ، در عمل ، مدیران حق رای دادن برای امپراتوری هستند. کارفرمایان واقعی آنها با لهجه انگلیسی صحبت می کنند و از فلسطین به عنوان یک مزاحمت قابل پخش فکر می کنند.
مارشال فعلی میدان اصلی ، Asim Munir را در نظر بگیرید. با استفاده از دستگاه رسانه ای Toady ، به وضعیت نزدیک به جنون آمیز ، Munir به عنوان یک مورد ستایش می شود هافیز قرآن و به عنوان قطب نمای اخلاقی ارتش مورد استقبال قرار گرفت. ممکن است انتظار داشته باشد که کسی که کتاب مقدس را به خاطر سپرد ، چیزی برای گفتن پیدا کند – هر چیزی – در مورد هولوکاست صهیونیستی که در غزه آشکار می شود. اما نه قابل توجه ترین ژست سیاست خارجی مونیر در حافظه اخیر توصیه وی از دونالد ترامپ برای جایزه صلح نوبل است.
بله ، آن دونالد ترامپ. مردی که با خوشحالی بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت ، آپارتاید را به نام “صلح” واسطه کرد و ارتفاعات جولان را به نتانیاهو مانند یک تراشه کازینو تحویل داد. آن مرد ، به نوعی ، تحسین از مزارع مظلوم قرآن پاکستان را به دست آورد. ترامپ ، به نوبه خود ، با افتخار این افتخار را تصدیق کرد. این یک لحظه ناخوشایند از پشتی متقابل بین دو مرد بود که ظاهراً ارزشهای معنوی آنها شامل چرخاندن چشم کور به نسل کشی می شود.
اما مونیر صرفاً علامت است. این بیماری عمیق تر است. صهیونیسم ژنرال های پاکستانی از تنوع اسرائیل نیست – ظریف تر ، ناجوانمردانه تر و پرسود تر است. این صهیونیسم سکوت است. عادی سازی توسط مخفیک. اولویت بندی بسته های صندوق بین المللی پول و ستایش پنتاگون از زندگی مسلمانان و سایر گروه های مظلوم. هنگامی که فلسطینی ها با موشک های موجود در آمریکا بمباران می شوند ، ژنرال های پاکستان عصبانی نمی شوند-آنها نقاط صحبت خود را برای اطمینان از “تعادل دیپلماتیک” دوباره ارزیابی می کنند.
و هنگامی که آنها از غزه صحبت می کنند ، همیشه با زبان ضد عفونی کننده بوروکرات ها است. بدون آتش بدون فوریت بدون درد فقط DIRGE معمول: “پاکستان محکوم می کند …” که به دنبال آن صدای درخواست های بیشتر بودجه ارسال شده به واشنگتن. برای ارتش که خود را به جسارت افتخار می کند ، در این تداوم آرام به نسل کشی چیزی عمیقاً ناجوانمردانه وجود دارد.
از قضا ، هنگامی که هند به خط کنترل عطسه می کند ، این ژنرال ها مانند وسایل اضافی بالیوود سینه های خود را جمع می کنند. یک درگیری 48 ساعته ، و ناگهان ملت با یک اپرای واگنر از جت ها که در حال پیاده شدن است ، با وزرا پرچم می گیرند ، و ISPR با فوریت جنگ سرودهای میهنی را انجام می دهند. بارها و بارها به ما گفته می شود که این مردان “غرور ملت” هستند که آنها برای دفاع از افتخار مسلمانان آماده هستند. اما وقتی مخازن اسرائیلی به غزه می چرخند ، بیمارستان ها را مسطح می کنند و اردوگاه های پناهنده را سوق می دهند؟ سکوت حتی یک زمزمه عمل واقعی نیست.
کنتراست گروتسک است. در فلسطین ، کودکان در زیر آوار می میرند در حالی که محافظان خود اعلام شده جهان اسلام مدال های خود را صیقل می دهند و نامه های تبریک به ترامپ را تهیه می کنند. در پاکستان ، مردم در خیابان ها اعتراض می کنند ، پرچم های فلسطین را پرواز می کنند و آنچه را که اندک دارند اهدا می کنند. اما حاکمان آنها – اشراف نظامی – کاملاً در کما امپریالیستی خود قرار دارند.
بخوانید: در ماه ژوئن بیش از 5،800 کودک مبتلا به سوء تغذیه در غزه: یونیسف
در پاکستان کمبود لفاظی وجود ندارد. آنها شعار می دهند: “کشمیر بانگا پاکستان”. آنها در مورد آگهی ها اظهار داشتند: “Labbaik Ya AQSA”. اما تمام این استقرار تئاتری تحت وزن ریاکاری خود فرو می ریزد. فلسطین اسطوره شناسی با دقت کشت ارتش پاکستان را به همین ترتیب افشا می کند: اسطوره. این یک طبقه حاکم را نشان می دهد که تا زمانی که معماری تأیید شده توسط غربی و طراحی صهیونیستی باشد ، عمیقاً در معماری ظلم و ستم سرمایه گذاری می شود.
باید بپرسید: برای پاکستان چه هزینه ای برای ارسال حتی یک نیروی نمادین به مرز غزه هزینه دارد؟ واحدی از پزشکان نظامی؟ یک کاروان دیپلماتیک به مصر کمک می کند؟ اعلامیه یک جانبه تحریم علیه شرکت هایی که سلاح های اسرائیلی را تأمین می کنند؟ هیچی و با این حال ، هیچ کاری انجام نمی شود. چرا؟ از آنجا که هدف مقابله با ظلم و ستم نیست – این حفظ وضع موجود است. ژنرال ها می دانند که ایستادن با غزه به معنای ایستادن در برابر آمریکا است و برای آنها غیرقابل تصور است. به مراتب بهتر است که یک آیه قرآنی را توئیت کنید ، میزبان خطبه جمعه باشید و به سمت زمین نظامی بعدی در شهر بحریا بروید.
یک امکان تاریک تر وجود دارد: که نخبگان پاکستانی در اسرائیل آینه ای را می بینند. تأسیس نظامی که مخالفان در خانه ، انتخابات مهندسین را خرد می کند ، و ممکن است روزنامه نگاران “کارآیی” اسرائیل را تحسین کنند. یک پاسگاه استعماری ابرقدرت منطقه ای را از طریق نظامی گری محض تبدیل کرد – چه چیزی حسادت نمی کند؟ شاید به همین دلیل است که آنها افسران را به دانشکده های جنگ مجاور اسرائیل می فرستند. نه اینکه یاد بگیریم که چگونه در برابر بی عدالتی مقاومت کنیم – اما چگونه می توان آن را مدیریت کرد.
و بنابراین ، فارس ادامه می یابد. غزه می سوزد. ژنرال های پاکستانی برای سلفی با دیپلمات های غربی مطرح می شوند. بوها هفیز یک جنایتکار جنگی را برای جایزه صلح نوبل توصیه می کند. بالن های بودجه نظامی ، در حالی که شجاعت اخلاقی تبخیر می شود. سیستم کار می کند – برای آنها.
اما مردم پاکستان سزاوار بهتر هستند. آنها ترسو نیستند. آنها خائن نیستند. از کراچی تا خیبر ، مردم با فلسطین ایستاده اند – نه فقط در تئوری بلکه در درد همبستگی. آنها بمب ها را می بینند. آنها با عزاداران گریه می کنند. آنها می دانند که سکوت همدستی است. اما آنها توسط مردانی اداره می شوند که فلسطین را یک ناراحتی روابط عمومی و پنتاگون به عنوان یک مقام والدین می دانند. ناهماهنگی شناختی غیرقابل تحمل است.
آنچه پاکستان به آن احتیاج دارد ، بیشتر رژه یا پروازهای تلویزیونی نیست. به وضوح اخلاقی احتیاج دارد. به رهبرانی احتیاج دارد که می توانند تفاوت بین نسل کشی و “GeoStrategy” را بگویند. به ژنرالهایی که قرآن را نقل می کنند نیاز دارد و سپس در واقع بر روی آن عمل می کنند – نه به صورت انتخابی ، نه به صورت عملکردی ، بلکه با عدالت به عنوان هدف و شجاعت به عنوان وسیله.
و اجازه دهید ما صریح باشیم: ملتی که ارتش او از واشنگتن بیشتر از آنکه غزه را دوست داشته باشد ، ترسیده است. روح خود را اجاره داده است.
بنابراین اجازه دهید مدالها گرد و غبار جمع کنند. بگذارید خطبه ها متوقف شوند. بگذارید ژنرال ها و همراهان آنها از Sycophants از شام های خود با دیپلمات ها لذت ببرند. تاریخ آنها را با مهربانی به یاد نمی آورد. در حالی که کودکان در غزه در گورهای دسته جمعی دفن می شوند ، مارشال مزرعه پاکستان به عنوان مردی که یک جایزه صلح به نسل کشی داده است ، به یاد می آید.
تا زمانی که نخبگان نظامی پاکستان وفاداری های استعماری خود را به جای ستمگر ، همه عناوین بزرگ آن – رئیس کارکنان ارتش ، مارشال میدانی ، فرماندهی استراتژیک – به معنای آن نیست. آنها رگالیای ترسوها خواهند بود.
و مردم؟ آنها باید جلوی کف زدن را بگیرند – که خوشبختانه ، به هر حال. اساطیر ژنرال هایی را که به نسل کشی می پردازند ، متوقف کنید. جلوی اشتباه لباس را برای افتخار متوقف کنید. از آنجا که دفعه دیگر که غزه های دیگر ، همانطور که مطمئناً می خواهند می سوزند ، سکوت از پادگان پاکستان بار دیگر از هر بمبی بلندتر می شود.
و این سکوت میراث آنها خواهد بود.
نظر: جایزه صلح: هنگامی که ظالم نام مستعار را معرفی می کند
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده سیاست تحریریه مانیتور خاورمیانه نیست.