در دوران طلایی ادبیات ایران، نامی برجسته به یادمان میآید، نامی که به تنها یک نویسنده نیست، بلکه یک پیشگام واقعی، یک نور ادبی به نام محمدعلی جمالزاده. او تلاش کرد تا با مدیونیت به فرهنگ و تاریخ خود، آثاری ابدی خلق کند که همچون ستارههایی در آسمان ادبیات ایران میدرخشند.
خیال کنید که در دشتهای خراسان قدم بگذارید، تحت آفتابی که مثل هنر معطر و بیپایان محمدعلی جمالزاده، خورشیدی میتابد. این دشتها پر از گیاهان و جانوران رنگارنگ است، همچون آثار او که از زیباییهای فراموشنشدنی ایران میگویند.
در یک شب سرد زمستانی، یک مرد بزرگ و دانا در یک گورستان قدیمی نشسته بود. بر شرف یک تکه سنگ، او به آواز خاموشی گوش میکرد. “آیا شما هم از دنیا رفتهاید؟” پرسید. در همان لحظه، یک صدای آشنا از تاریخ ایران بازتاب کرد و داستانی از شهرها و روستاها، از مردم و فرهنگ ایران بیان شد.
محمدعلی جمالزاده، با انتخاب کلامی شیرین و شعری آسمانی، داستانهایی از عشق و دوستی، از دستآوردها و شکستها، از شرافت و افتخار مردم ایران را نقل کرد. او با ابزارهایی چون نمایش زندگی کوتاهمدت مردم کوچک و معادلات جهان بزرگ، بر کارهای هنری خود نگارههایی بینظیر ایجاد کرد.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا در دنیای خیالی واقعیتپرستانه محمدعلی جمالزاده سفری ماندگار برای روایتهای پر رنگ از ایران به همراه داشته باشیم. تصویر بالا تزئینی است.