
روابط اسلام آباد-کابل در حال حاضر در همه زمانها کم است زیرا پاکستان در حملات تروریستی تجربه می کند افغانستان پاسخگو است برای تأمین پناهگاه امن به پاکستان Tehreek-I-Taliban (TTP). مطمئناً ، با توجه به نزدیکی جغرافیایی آنها و همچنین وابستگی های فرهنگی ، قومی ، زبانی و مذهبی مشترک ، پاکستان و افغانستان همواره یک رابطه دو جانبه اساساً پیچیده و در عین حال وابسته را حفظ کرده اند. با وجود فواصل کوتاه ثبات ، روابط تاریخی بین دو کشور در بهترین حالت متلاشی و مضطرب بوده است و شرایط فعلی فرقی نمی کند.
ریشه های این روابط تنگ در تحریک کننده های دو طرفه تاریخی است ، که در درجه اول متمرکز بر عدم پذیرش مرز افغانستان ، انتظارات غیرقابل تحقق هر دو طرف است ، و این واقعیت که هر دو رابطه را تا حد زیادی از طریق لنزهای متمرکز بر امنیت مشاهده کرده اند. در نتیجه ، سایر خطوط رابطه دو جانبه نتوانسته اند تکامل پیدا کنند و در نتیجه ماهیت محدود رابطه ایجاد می شود. با این حال ، روابط آنها اکنون در یک چهارراه قرار دارد-هر دو طرف باید با حقایق و واقعیت های فعلی روبرو شوند تا در صورت تمایل به یک رابطه طولانی مدت پایدار ، مسیرهایی را برای ارزیابی مجدد دو طرفه ایجاد کنند.
تأثیر تجدید حیات TTP بر روابط دو جانبه
هنگامی که طالبان در اوت سال 2021 به قدرت بازگشت ، پاکستان نقش مهمی در روند تخلیه و درگیری با رژیم طالبان ایفا کرد و در نتیجه چندین بازدید دو جانبه و افزایش تجارت انجام شد. با این حال ، این رابطه بار دیگر به تلفات شکایات عمیق تبدیل شد ، که در درجه اول ناشی از انتظارات امنیتی برآورده نشده و نگرانی های مداوم در مورد حضور گروه های تروریستی مانند TTP بود. اولین حمله گزارش شده توسط TTP از زمان تسخیر طالبان در تاریخ 27 اوت ، یک پست نظامی در منطقه پایین Dir ، جایی که یک سرباز پاکستانی بود ، هدف قرار داد کشته شد
تجدید حیات TTP نه تنها چالش های امنیتی را برای پاکستان تقویت کرده است بلکه روابط دو جانبه در حال حاضر شکننده با افغانستان را ترغیب کرده است. اسلام آباد رویکرد طالبان را نسبتاً بی تفاوت و بی پروا در مهار مؤثر فعالیت های TTP می داند ، بنابراین ناامیدی پاکستان را عمیق می کند.
این موضوعات حل نشده ، همراه با عدم اعتماد مداوم ، به طور مداوم تلاش های خود را برای ایجاد یک رابطه دو جانبه پایدار و چند جانبه تضعیف کرده است. این مهم است که تشخیص دهیم که مگر اینکه تلاش هماهنگ توسط کابل و اسلام آباد برای پرداختن به این تحریک کنندگان انجام شود ، این رابطه بدون توجه به اینکه کدام حزب یا گروه سیاسی از هر دو طرف قدرت خود را حفظ می کند ، سخت خواهد ماند.
قانونی بودن مرز پاکستان و افغانستان ، که اغلب از آن به عنوان “خط دوراند” یاد می شود ، یک مسئله حل و فصل شده است و به عنوان یک مرز شناخته شده توسط جامعه بین المللی پذیرفته شده است. با این حال ، دولت های پی در پی افغانستان ، از جمله رژیم طالبان ، عدم تمایل به پذیرش مرز ، و سوء مدیریت و بهره برداری متعاقب آن توسط گروه های شبه نظامی ، آن را به یک مسئله بحث برانگیز تبدیل کرده است و بیشتر تنش های دو جانبه با اسلام آباد را تشدید می کند. در حالی که افغانستان دارد قانونی بودن مرزهای آن با سایر کشورهای همسایه را تصدیق کرد، مانند ترکمنستان ، ازبکستان و ایران ، همان تصدیق را به پاکستان گسترش نداده است. این ناسازگاری ریشه در نارضایتی های تاریخی بی اساس و فاقد مشروعیت قانونی دارد ، که فقط تنش های دو جانبه را تحریک می کند که برای هر دو کشور و منطقه وسیع مضر است. امنیت مرز پاک و افغان به گروههای شبه نظامی برون سپاری شده است ، که اقدامات آنها منافع حیاتی هر دو کشور را تضعیف کرده است. این الگوی نگران کننده حتی امروز همچنان ادامه دارد.
بازگشت طالبان به قدرت در اوت 2021 همزمان با تجدید حیات TTP، که روابط دو جانبه ای به طور قابل توجهی پیچیده دارد. TTP ، که توسط عملیات نظامی پاکستان تضعیف شده بود ، تحت حاکمیت طالبان حرکت جدیدی پیدا کرده است ، زیرا آنها به دنبال پناهندگی و فضای عملیاتی در افغانستان برای بهبودی و سازماندهی مجدد خود برای انجام حملات شدید به پاکستان بودند. علاوه بر این ، در نوامبر 2022 ، پس از یک طرفه TTP آتش بس به پایان رسید با دولت پاکستان ، اوضاع امنیتی به شدت رو به وخامت گذاشت ، با TTP هم نیروهای امنیتی و هم غیرنظامی را هدف قرار داد.
تجدید حیات TTP نه تنها چالش های امنیتی را برای پاکستان تقویت کرده است بلکه روابط دو جانبه در حال حاضر شکننده با افغانستان را ترغیب کرده است. اسلام آباد رویکرد طالبان را نسبتاً بی تفاوت و بی پروا در مهار مؤثر فعالیت های TTP می داند ، بنابراین ناامیدی پاکستان را عمیق می کند. این رویکرد طالبان را کمتر از ظرفیت و بازتاب عدم تمایل و عدم اراده سیاسی برای رفع تهدید رو به رشد امنیتی ، تضعیف اعتماد و همکاری بین دو کشور می داند.
رژیم طالبان به طور مداوم حضور TTP در خاک افغانستان را انکار کرده است. اما این واقعیت که آنها گفتگو با TTP را که منجر به آتش بس می شود تسهیل کرده و داشته و دارند برای جابجایی پیشنهاد شده است مبارزان به وضوح نه تنها پناهگاهی را که به اعضای TTP داده اند ، بلکه بیشتر برجسته می کند ، بلکه بیشتر اهرم طالبان نسبت به TTP است. علاوه بر این ، علی رغم تضمین های ضد تروریسم از رژیم طالبان ، بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان (سیگار) و شورای امنیت سازمان ملل متحد هر دو نسبت به تحمل طالبان نسبت به این گروه ها ابراز نگرانی کرده اند و بیشتر تعهدات رژیم را نسبت به ضد تروریسم تضعیف می کنند. جدا از انجام عملیات نظامی خود ، پاکستان بارها و بارها خواستار اقدامات قاطع علیه TTP شده است. با این حال ، بی تفاوتی رژیم طالبان به منبع اصلی تنش در روابط دو جانبه تبدیل شده است. پاکستان از محدودیت های احتمالی طالبان در مقابله با TTP به دلیل ترس هایی که TTP ممکن است با استان دولت اسلامی خراسان (ISKP) هماهنگ باشد ، آگاه است. اما این یک رویکرد بسیار کوتاه است زیرا ناگزیر ، قبل از چرخش TTP در برابر طالبان ، موضوع زمان است و تهدیدی حتی بیشتر برای حکومت آنها ایجاد می کند.
علاوه بر این ، در حالی که در داخل کشور ، طالبان موفق شده اند علاوه بر TTP ، تهدیدات ناشی از گروه های تروریستی فراملی از جمله ISKP ، القاعده و جنبش اسلامی ترکست شرقی همچنان ادامه یابد. در حالی که طالبان ساخته اند تلاش برای مقابله با ISKP، آنها همان سطح عزم را در پرداختن به تهدید TTP اعمال نکرده اند ، و تفاوت نابرابری روشن را در رویکرد برجسته می کنند. طالبان با اولویت بندی نگرانی های برخی از کشورها نسبت به دیگران ، به ویژه نسبت به کشورهای همسایه ، رویکرد محفظه ای را اتخاذ کرده اند. رویکرد انتخابی طالبان نسبت به این تهدیدها ناقص است ، زیرا تهدیدهای امنیتی به هم پیوسته است و به طور یکنواخت بر همه کشورها تأثیر می گذارد ، به ویژه به دلیل ماهیت فراملی آنها.

طالبان در یک چهارراه هستند
رژیم طالبان با یک تصمیم بسیار مهم و در عین حال ساده روبرو است. اگر آنها آرزو کنند که به عنوان عضو جامعه بین المللی پذیرفته شوند ، باید به هنجارها و تعهدات تعیین شده پایبند باشند. این موارد شامل یک ذینفع مسئول و خودداری از پناه بردن یا حمایت از گروه های تروریستی است – تعهدی که به وضوح در آن بیان شده است توافق نامه دوحه که طالبان موافقت کردند. علاوه بر این ، طالبان باید تصمیم بگیرند که واقعاً به نفع آنهاست: تضمین حاکمیت پایدار در یک محله امن و مسالمت آمیز یا ادامه دادن به گروه های تروریستی در معرض خطر بقای خود. طالبان باید تشخیص دهند که اجازه دادن به گروه های تروریستی برای کار با مصونیت از مجازات نه تنها برای منطقه بلکه برای بقای طولانی مدت خود مضر است. این گروه ها فراملی و وابسته به هم هستند – اگر بدون بررسی باقی بمانند ، سرانجام طالبان را هدف قرار می دهند.
آینده افغانستان به توانایی خود در تقویت یک محیط امن که در اولویت ثبات در مورد اتحادهای موقت با گروه های شبه نظامی قرار دارد ، وابسته است. در همین راستا ، یک رابطه سازنده پاکستان و افغانستان نه تنها برای پیوندهای دو جانبه بلکه برای ثبات منطقه ای محوری است. با این حال ، علی رغم وابستگی متقابل پاکستان و افغانستان ، هر دو طرف همچنان در صورت عدم وجود یک چارچوب جامع با هم توافق شده که به طور مؤثر به موضوعات دو جانبه می پردازد ، درگیر می شوند. در این راستا ، هر دو باید پارامترهای پیوندهای خود را تعریف کنند و یک رویکرد چند جانبه را اتخاذ کنند که به تمام خطوط رابطه بپردازد. در حالی که امنیت یک جنبه مهم است ، اما نباید تنها تمرکز باشد. جنبه های دیگر ، مانند همکاری های دیپلماتیک ، اقتصادی و فرهنگی نیز باید برای ایجاد یک مشارکت متعادل و پایدار در نظر گرفته شود.
به عنوان یک نقطه شروع ، هر دو کشور باید مذاکرات را در مورد احتمال توافق نامه همکاری استراتژیک دوباره باز کنند ، مشابه به یکی از آنها که در ابتدا در اواخر نوامبر 2012 با آنها موافقت کرده بودند ، اما به دلیل تنش های حاکم هرگز امضا نشد. به خصوص پیروی از توافق نامه همکاری استراتژیک امضا شده بین افغانستان و هند در سال 2011 و توافق نامه همکاری استراتژیک بین افغانستان و ایران در سال 2013 ، یک چارچوب دو طرفه با توافق متقابل پاک و افغانستان نه تنها مکانیسم ساختاری و قابل اعتماد را برای حل و فصل اختلافات ایجاد می کند ، بلکه از اقدامات یک جانبه نیز غالباً ضد تولید و اطمینان از تصمیم گیری مداوم و متفکرانه در مواقع بحران جلوگیری می کند.
با تمرکز بر رویکرد جامع دو جانبه
نگرانی های پاکستان در مورد TTP معتبر است ، و طالبان نه تنها به خاطر روابط دو جانبه بلکه برای هدف گسترده تر صلح ، تجارت و اتصال ، باید به آنها بپردازند. با توجه به ماهیت فراملی تهدیدهای ناشی از افغانستان ، برای کشورهای منطقه ای برای حمایت از یک چارچوب یا مکانیسم قوی منطقه ای برای تعامل با طالبان بسیار مهم است. با اتخاذ یک رویکرد یکپارچه ، منطقه فوری یک مزیت جمعی برای تأثیرگذاری بر طالبان به دست می آورد و آنها را تحت فشار قرار می دهد تا تعهدات خود را برای اصلاحات انجام دهند ، خواه مربوط به حقوق بشر ، حقوق زنان یا ضد تروریسم باشد.
مسیر پیش رو در شناخت متقابل ، احترام به حاکمیت و تعهد به صلح و سعادت منطقه ای است. فقط در این صورت هر دو کشور می توانند یک رابطه مولد ، پایدار و ماندگار ایجاد کنند.
واقعیت های ژئوپلیتیکی تغییر کرده است و بازیگران جدید ، به ویژه سازمان های تروریستی فراملی ، به عنوان بازیکنان مهم ظاهر شده اند. علاوه بر این ، در این چشم انداز ژئوپلیتیکی در حال تحول ، پاکستان نمی تواند از نفوذ فزاینده هند در افغانستان و علایق استراتژیک آن غافل شود. هم پاکستان و هم افغانستان باید این واقعیت های در حال تحول را بشناسند و برای ایجاد یک رابطه دو جانبه پایدار و ایمن اقدامات پیشگیرانه انجام دهند. پاکستان و افغانستان از نظر تجارت دو جانبه و ترانزیت یکدیگر را تکمیل می کنند. از این رو ، باید تمرکز بر تجارت و ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی داشته باشد ، که می تواند نقش مهمی در کاهش شانس درگیری داشته باشد. بنابراین ، به همان اندازه که به نظر می رسد دشوار است ، تمرکز باید روی یک رویکرد جامع دو جانبه باشد. مسیر پیش رو در شناخت متقابل ، احترام به حاکمیت و تعهد به صلح و سعادت منطقه ای است. فقط در این صورت هر دو کشور می توانند یک رابطه مولد ، پایدار و ماندگار ایجاد کنند.
همچنین بخوانید: رویکرد هند به طالبان 2.0: محتاط و مداوم
***
تصویر 1: زنان سازمان ملل آسیا از طریق فلیکر
تصویر 2: نورالله شیرزادا ، AFP از طریق گتی
نظرات بیان شده خود نویسنده است و لزوماً منعکس کننده مواضع صداهای آسیای جنوبی ، مرکز استیمسون یا هواداران ما نیست.