بوها سال پیش ، من کمی هک مسافرتی را کشف کردم – که اگر همراه با یک فرد بالغ (بدیهی) زیر 12 سال همراه باشد ، می توانند با قطار کاملاً زیلچ اروپا را کشف کنند. من به شدت مستعد به هر نوع معامله ، حتی آنهایی که در طولانی مدت نوید کسری خالص را می دهند ، تصمیم گرفتم از پیشنهاد سخاوتمندانه Interrail استفاده کنم ، علی رغم فاقد وابستگان پرنعمت مشخص.
تهیه منابع زیر 12 سال به مراتب آسان تر از آنچه تصور می کردم بود. هنگامی که من در مورد خواهرزاده 10 ساله ام پرس و جو کردم و از این سؤال پرسیدم که آیا آنابل ممکن است در عید پاک در دسترس باشد ، برادرم نتوانست به اندازه کافی سریع او را ثبت کند. (گرچه او بر برخی از احتیاط ها اصرار داشت: در رختخواب تا ساعت 10 شب ، تا ساعت 9 صبح از رختخواب خارج شد و هیچ تماشای قسمتی گوردون رامسی را نشان نمی دهد).
اما کجا می رویم؟ خوب ، پس از چندین بحث با همراه آینده من در مورد FaceTime (که در طی آن او از 100 فیلتر به سمت بالا استفاده کرد ، از جمله مواردی که او را مانند دونالد ترامپ به نظر می رساند) ، شش مکان در آن مستقر شد: پاریس ، زوریخ ، ونیز ، اینسبروک ، برلین و آمستردام. آنابل استناد کرد امیلی در پاریس و دفتر خاطرات آن فرانک به عنوان الهام بخش ، در حالی که به علاقه بلند مدت به Toblerone اعتراف می کنید. اگر برنامه سفر به من بستگی داشت ، خیلی متفاوت به نظر می رسید. من فقط نوشتن کتاب به پایان رسید، می بینید ، که در آن من به برخی از شهرهای کم شیک اروپا سفر می کنم ، اما وقتی به آنابل امثال اسن و مینسک اشاره کردم ، او یکی از ابروهای خود را بلند کرد و 10 ثانیه آن را در آنجا نگه داشت (این کاری است که او وقتی عمیقاً تحت فشار قرار می گیرد).
بنابراین ، اول ، پاریس. پس از ورود به هتل Hoxton در Rue du Sentier ، ما به سرعت در برخی از حلزونها گیر افتادیم. (من به کلمه حکم آنابل نقل نمی کنم ، اما او آنها را به نسخه بزرگتری از چیزی که ممکن است بینی خود را پیدا کنید تشبیه کرد). یک پیک نیک در نزدیکی برج ایفل-که در طی آن آنابل در مورد توضیحات من در مورد اینکه چرا هیچ نقطه ای در ما وجود ندارد که به صف عظیم بپیوندیم تا آسمان به سمت آسمان بپیوندد (“آیا شما مطمئن هستید که مردم انگلیس مجاز نیستند ، عمو بن؟”)-به دنبال یک صعود سریع به سمت پایه اسید و باسیلیکای من ، من روی آن قرار دادیم که من بر روی آن قرار دارد ، من روی آن قرار می دهیم. بالا)
سفر ما به زوریخ شامل تغییر در استراسبورگ بود. برای اولین بار با هزینه 10 یورو ، یک صندلی صندلی لازم بود. (لازم به ذکر است که دارندگان پاس های متقابل مجبورند برای رزرو صندلی در برخی از خدمات قطار اروپایی و همه اسکله های خواب سرفه کنند.) یک تفکیک صادقانه از آنچه در طول چهار ساعته انجام دادیم ، از زیر زمینی شرقی فرانسه به سوئیس می خواند: 10 دقیقه با توجه به چشم انداز گذشت ، 80 دقیقه از زمان نمایش صفحه نمایش و تقریباً تقریباً 19 بازی Hangman ، در حال تکامل واژگان ، یعنی “تعجب” و “Glee”.
ما یک ساعت را صرف کاوش در تلاش های زوریخ برای تبدیل شدن به شهر سازگار با محیط زیست (از جمله یک نیروگاه برق آبی که از یک چشم درمانی از Annabelle استفاده کرده بود) صرف کردیم ، و دیگری نشسته در کنار دریاچه در نزدیکی شهر قدیمی که در حال تماشای قوها و کوچه ها بر روی ضایعات پیشرو بود. سپس شب آنابل را به شکلات شکلات دادم و او را به یک رستوران مبتنی بر گیاه به نام بردم زن، توسط سرآشپز مشهور اسپانیایی-موروكان Zineb “Zizi” هاتاب اداره می شود. ما همه چیز را در مورد مکان دوست داشتیم ، اما نکات برجسته قارچ های سرخ شده در کنتاکی و وگان وگان بود.
در ونیز ، من رویکرد خود را برای مسافرت با یک انسان مینیاتوری تغییر دادم. من سعی کردم هر 10 قدم در مورد پل ها و سطح دریا و نقش گاریبالدی در اتحاد مجدد ایتالیا مکالمه داشته باشم و در عوض آنابل را به دست آوردم و به او گفتم که راه را رهبری کند و ما را گم کند. او با Aplomb موفق شد و تقریباً در هر فروشگاه هدیه ای که دیدیم گم شد (اشتهای او برای تات حیرت انگیز است).
ما در Avani Rio Novo ، یک مرکز شیک در نزدیکی ایستگاه قطار ماندیم. این به معنای این بود که با Annabelle امتیازاتی کسب کرد که پاهای او از وضعیت ناتوان کننده ای که به عنوان خستگی انتخابی شناخته می شود ، رنج می برد ، که تمایل به شعله ور شدن در راه موزه ها و غیره دارد. بعد از یک شام ساردین و ژلاتو (نپرسید) ، او عصر را صرف تلاش برای آموزش حرکات باله کرد ، در حالی که من عصر را گذراندم که زودتر فکر کردم که او شروع به نوشیدن الکل بهتر می کند.
صبح روز بعد ، قبل از عزیمت به مراتع جدید ، من از آنابل خواستم كه از یك فعل جایگزین “حرکت كند” یا “ادامه یابد” و او “Wobble” را پیشنهاد كرد ، و به همین ترتیب این بود كه ما ونیز را با ونیز و شمال به اینسبروك ، شهری جذاب در حدود 130،000 شهروند محاصره شده توسط کوهها.
کیف های ما را در هتل Adlers و در یک رستوران به نام یک شینیتل را گرگ زد پیشکسوت، ما یک اتومبیل کابل 20 دقیقه ای را تا اوج Hafelekarspitze ، کوهستانی که در صدر 2،334 متر (7،657 فوت) قرار داشت ، بردیم. ما قبل از شروع یک مبارزه با گلوله برفی طولانی که آنابل بعداً به عنوان برجسته سفر خود مطرح می کرد ، هزینه های خود را به Vista – یک رودخانه پسته ، یک محصول از پشت بام ، حلقه ای از آلپ های اتریشی پرداخت کردیم ، اظهار نظری که از من تعجب کرده بود که آیا من فقط او را به Snozone در Milton Keynes بردم.
روز بعد به برلین سفر کردیم و به موقع به پایتخت آلمان رسیدیم تا غروب خورشید را از برج تلویزیون 368 متری بلند در الکساندرپلاتز بگیریم. همانطور که سعی کردم اهمیت دروازه براندنبورگ و پاسگاه چارلی را توضیح دهم ، آنابل به نظر می رسید که در حال سوار شدن به گرانش این بناهای تاریخی است ، تصوری که وقتی از او خواسته شد ، تا حدودی سوراخ شده بود ، در پایان خلاصه من ، “آیا می توانید این کار را با زبان خود انجام دهید؟”
ما با تراموا به سمت هتل KPM، در یک کارخانه چینی سابق در غرب شهر ، که آنابل 10 از 10 به آن داد ، عمدتاً به این دلیل که در اتاق او یک لوبیا وجود داشت. صبح روز بعد ، یک تور دوچرخه هدایت شده در امتداد دیوار برلین ، یک درس پر انرژی در مورد جنگ ایدئولوژیک ، هلموت اشمیت ، دیوید هاسلوف و روشهای مختلفی که یک آلمانی شرقی ممکن است از یک مانع برخوردار باشد ، فراهم کرد. این تور با ترکیب درختان کاری وورست و گیلاس و طبیعت خوب راهنمای ما ، فیلیپ بالا رفته است. وقتی از وی پرسید که آیا آنابل صدای زندگی در جمهوری دموکراتیک آلمان را دوست دارد ، او سریع و محکم گفت “مطمئناً” ، که بعداً کشف کردم پاسخ او هنگام گوش دادن نیست.
روز بعد ، ما بدون هیاهو به آمستردام Centraal رسیدیم ، سفر کمتر از شش ساعت و نیاز به رزرو و ارتباط نداریم. از ایستگاه ، ما از یک پیاده روی دلپذیر به هتل خود ، مجموعه NH Assortment Amsterdam Market لذت بردیم ، که کارکنان آنها نمی توانند به اندازه کافی برای آنابل انجام دهند ، حتی با عجله سازماندهی یک شکار تخم مرغ عید پاک وقتی آشکار شد که من کاملاً فراموش کردم که رستاخیز مسیح برای افراد در سن معینی چیست.
در طول روز و کمی ، ما در امتداد کانال ها سرگردان شدیم ، برخی از پنکیک های هلندی را امتحان کردیم (پففرتج) ، و یک قصاب در Rembrandts در Rijksmuseum داشت. هیچ جایزه ای برای حدس زدن کدام یک از این تجربیات Annabelle بیشترین لذت را داشته است. در حقیقت ، آنابل در واقع نسبت به رامبراند بی ادب بود. او با توجه به عکس های خود نقاش بزرگ در سال 1628 ، او به هیچ وجه نامشخص پیشنهاد کرد که او واقعاً نباید زحمت بکشد.
حکم آنابل در مورد سفر ما از خانه آن فرانک تا حدودی اندازه گیری شد. پس از گذراندن یک ساعت هولناک گوش دادن به داستان آن ، در حالی که ما در ساختمان که فرانک ها از نازی ها پنهان شده بودند ، در کتاب بازدید کنندگان نقش داشتیم: “ای کاش این موزه صادق نبود ، اما من واقعاً خوشحالم که آمدیم.”
بعد از تبلیغ خبرنامه
همانطور که از بروکسل به لندن تونل می کردیم ، می توانم بگویم که چیزی برای خواهرزاده ام رخ داده است زیرا او با ابروهایش رقص کوچکی می کرد.
وی گفت: “این بار سال آینده ، من 11 ساله خواهم شد.”
“شما خواهید کرد.”
“که هنوز زیر 12 سال است.”
“این است.”
“این بدان معنی است که من هنوز هزینه ای ندارم.”
“کاملاً درست نیست ، اما من نظر شما را می گیرم.”
“بنابراین شاید ما دوباره بتوانیم این کار را انجام دهیم؟”
“شاید …”
“فقط این بار می توانستیم به مینسک و اسن و مکان های دیگر که می خواستید به آنجا بروید برویم.”
“من با پدر شما یک کلمه خواهم داشت.”
او کوچک شد ، به یک فیلم YouTube که شامل Oreos بود ، بازگشت ، سپس گفت ، بسیار بی سر و صدا و بیشتر از من به من گفت: “اگر لازم است.”
با همراه شدن پاس ها توسط اره برل، و شروع کنید در £180 به مدت چهار روز سفر در یک ماه (رایگان برای بچه های زیر 12 سال). محل اقامت توسط هوستون پاریس (دو برابر 250 پوند ، تخت اضافی رایگان برای زیر 12s) ؛ Avani Rio Novo Venice (دو برابر 127 پوند) ؛ NH Collection Flower Amsterdam بازار (دو برابر 200 پوند). پشتیبانی ارائه شده توسط گردشگری Innsbruckبا از برلین دیدن کنید وت من آمستردام
کتاب جدید بن آیتکن است شکستن sh*tty: جشن شهرهای غیرقانونی (کتابهای نماد ، 18.99 پوند). برای حمایت از گاردین ، نسخه خود را در سفارش دهید guardianbookshop.comبشر هزینه های تحویل ممکن است اعمال شود.