مصاحبه توسط Information.az با تحلیلگر سیاسی گرجستان و متخصص خاورمیانه ، واسیل پاپاوا.
– به تازگی ، حمله مسلحانه ای به یک دادگاه در شهر زاهدان ایران انجام شد. چگونه در مورد این حادثه نظر می دهید؟ مربوط به آن چیست؟
– حمله مسلحانه توسط شبه نظامیان به دادگاهی در زاهدان در تاریخ 26 ژوئیه منجر به کشته شدن حداقل شش نفر از جمله غیرنظامیان ، پرسنل امنیتی و خود مهاجمان شد. بیش از 20 نفر زخمی شدند. مسئولیت این حمله توسط گروه مسلح سنی جیش الدل ادعا شده بود ، که اظهار داشت این حمله به دلیل صدور حكم اعدام و سرکوب اقلیت بلوچی ، انتقام مقامات قضایی و امنیتی بوده است.
این اولین حادثه چنین نیست: جیش الدل و سایر گروههای شبه نظامی بارها و بارها در استان سیستان و بلوچستان حملات انجام داده اند و از نارضایتی محلی برای تشدید خشونت علیه نهادهای دولتی سوء استفاده می کنند. مقامات ایرانی به طور فعال در حال مبارزه با چنین گروه هایی از جمله جیش الدل و جندالله قبلاً فعال هستند.
همانطور که مشخص است ، جندالله پس از دستگیری و اجرای رهبر خود ، عبدولملک ریگی ، در سال 2010 توسط اطلاعات ایران برچیده شد. از سال 2003 تا 2010 ، این گروه مسئولیت کشتار بیش از 150 پرسنل امنیتی و افراد دیگر را بر عهده داشت و پس از آن ، به دلیل عملیات ایران ، به طور مؤثر متوقف شد.
شبه نظامیان جیش الادل (منبع: پست بغداد)
گروه فعلی جیش الدل ، که توسط اعضای سابق جندالله ایجاد شده است ، نیز به شدت مورد هدف قرار می گیرد. در ژانویه سال 2025 ، نیروهای نظامی ایران حملات موشکی و هوایی را در پایگاه های جیش الدل واقع در پاکستان انجام دادند. علاوه بر این ، نیروهای امنیتی ایران در حال انجام عملیات ضد تروریستی فعال در استان سیستان و بلوچستان هستند ، از جمله از بین بردن شبه نظامیان ، تصرف پایگاه ها و متوقف کردن فعالیت های جنایی.
مقامات ایرانی جیش الدل را به همکاری با خدمات اطلاعاتی خارجی و دریافت بودجه از خارج از کشور متهم می کنند و این گروه ها را به تلاش هایی با هدف بی ثبات کردن منطقه پیوند می دهند. اقدامات انجام شده همچنین شامل مبارزه با قاچاق ، قطع اسلحه و مسیرهای تأمین مالی برای تروریست ها است. به طور خلاصه ، سیاست تهران در قبال چنین گروههایی جامع است و عملیات ویژه را با ابزارهای نظامی و اطلاعاتی از جمله حملات مرزی در پایگاه های آنها ترکیب می کند.
-چگونه می توانید وضعیت سیاسی داخلی ایران را پس از پایان جنگ 12 روزه توصیف کنید؟
-اوضاع سیاسی داخلی در ایران پس از پایان جنگ 12 روزه با اسرائیل با ترکیبی از وحدت ملی بیرونی و علائم اساسی آشفتگی داخلی مشخص می شود.
از یک طرف ، اعتصابات و تلفات گسترده اسرائیلی باعث بسیج عمومی در اطراف نمادهای ملی و رهبری نظامی و سیاسی کشور شد. تبلیغات رسمی بر “مقاومت” این کشور تأکید می کند و روایتی از پیروزی و پشتکار را در مواجهه با تهدیدهای به ظاهر غیرقابل تحمل ایجاد می کند. مقامات موازی با جنگ ایران و عراق در سالهای 1980-1988 و ترویج لفاظی وحدت ملی هستند.
با این حال ، پیامدهای واقعی جنگ از طریق سؤالات سخت به دولت در حال ظهور است: چرا سیستم دفاعی و گروه های پروکسی متفقین نتوانستند از کشور محافظت کنند؟ هزینه ضررهای مادی و پرسنل ، به ویژه در سپاه نگهبان انقلابی اسلامی (IRGC) چقدر است؟
منبع: AFP
از دست دادن فرماندهان و دانشمندان کلیدی نه تنها رهبری نظامی بلکه بر احساس عمومی امنیت نیز به شدت تأثیر گذاشته است.
اوضاع اقتصادی به دلیل خسارت زیرساختی و فشار شدید تحریم ها بدتر شده و باعث کاهش بیشتر سطح زندگی جمعیت می شود. همچنین از عدم حمایت از متحدین بزرگ خارجی و منطقه ای ایران نارضایتی آشکار دارد.
شکافی در داخل نخبگان در حال ظهور است – برخی از رهبران با احتیاط به نیاز به مذاکرات اشاره می کنند ، در حالی که برخی دیگر موضع سختگیرانه ای دارند. این امر باعث ایجاد قطبش سیاسی داخلی بین محافظه کاران و عملگرایان می شود.
می توان گفت که ایران پس از جنگ هم ادغام اجتماعی و نخبه و یک بحران پنهان را تجربه می کند. ثبات سیستم سیاسی جمهوری اسلامی بستگی به این دارد که آیا رهبری آن نه تنها می تواند امنیت ملی را تقویت کند بلکه حاکمیت را نیز برای کاهش فشار اقتصادی و غلبه بر انزوا بین المللی مدرن کند.
-در تاریخ 16 ژوئیه ، آكسیوس گزارش داد كه وزیر امور خارجه آمریكا ماركو روبیو و وزرای امور خارجه فرانسه ، آلمان و انگلیس در طی تماس تلفنی توافق كردند تا مهلت پایان اوت را برای ایران تعیین كنند تا به توافق هسته ای برسند. ایران برای این مرحله چقدر آماده است؟
– مقامات ایرانی بارها اظهار داشته اند که آنها آماده مذاکره و امضای قرارداد هسته ای هستند ، اما آنها همچنین شرایط را تعیین می کنند که اصلی ترین آن حفظ “حقوق مشروع هسته ای” کشور بدون محدودیت در توسعه است. تهران تأکید می کند که به دنبال ایجاد سلاح های هسته ای نیست ، ادعایی که توسط لفاظی رسمی و یک فتوا که توسط رهبر عالی صادر شده است ، پشتیبانی می شود. در عین حال ، ایران به ویژه در پاسخ به فشار مداوم غربی ، موقعیت محتاطانه و محکم را حفظ می کند.
برخی از نیروهای سیاسی در ایران تا زمان برآورده شدن پیش شرط های خاص ، از جمله قطع فشار خارجی ، با مذاکرات مخالف هستند.
دورهای اخیر مذاکرات به عنوان جدی و اساسی توصیف شده است ، که شامل بحث در مورد برطرف کردن تحریم ها و نظارت هسته ای ، از جمله از سرگیری احتمالی بازرسی های آژانس بین المللی انرژی هسته ای است. با این حال ، اختلافات کلیدی باقی مانده است ، و فشار ایجاد تنش اضافی است.
نتیجه مذاکرات در مورد برنامه هسته ای ایران به تمایل هر دو طرف برای سازش و زمینه گسترده تر سیاست خارجی در هفته های آینده بستگی دارد. پویایی سیاسی داخلی در ایران و موضع اداری های جدید در ایالات متحده و اتحادیه اروپا نقش های اساسی خواهد داشت.
– براساس رسانه های اروپایی ، ایالات متحده پیشنهاد انتقال راهرو Zangazur را داده است ، که آذربایجان را با Nakhchivan وصل می کند و تحت کنترل یک شرکت خصوصی قرار می گیرد و آن را “پل ترامپ” می نامد. علی اکبر ولااتی ، مشاور رهبر عالی ایران گفت: این پروژه برای ایجاد محاصره زمین در اطراف ایران ، روسیه و “جبهه مقاومت” در نظر گرفته شده است. چگونه در این مورد نظر می دهید؟
-پیشنهاد برای قرار دادن کریدور زنگازور تحت کنترل یک شرکت خصوصی و تأسیس به اصطلاح “پل ترامپ” یک مسئله پیچیده ژئوپلیتیکی است که نگرانی های جدی را در بین بازیکنان منطقه ای و جهانی ایجاد می کند.
از دیدگاه تهران و مسکو ، داشتن چنین راهرو زمین استراتژیک که توسط یک شرکت خصوصی کنترل می شود که به طور بالقوه با منافع ایالات متحده مطابقت دارد ، می تواند به عنوان تلاشی برای محاصره و محدود کردن نفوذ آنها در قفقاز جنوبی و خاورمیانه تلقی شود.
از نظر ایران ، این به ویژه حساس است ، زیرا کریدور زنگازور در امتداد مرز جنوبی کشور حرکت می کند و می تواند به کانال تبدیل شود که از طریق آن نیروهای ضد ایران حضور اقتصادی و نظامی خود را افزایش می دهد. چنین راهرو به طور بالقوه می تواند نفوذ آذربایجان و متفقین غربی آن را گسترش دهد و امنیت استراتژیک ایران را تضعیف کند و دسترسی به مسیرهای کلیدی منطقه ای را پیچیده کند.
راهرو Zangezur در نقشه
از دیدگاه ارمنستان ، این حرکت بحث برانگیز است: انتقال کنترل به یک شرکت خصوصی می تواند درگیری های داخلی بر حاکمیت و امنیت ملی را برانگیزد و وابستگی به بازیکنان خارجی را افزایش دهد و فشار در اختلافات مداوم را اضافه کند.
AA Velayati با اظهار نظر در مورد موضع تهران اظهار داشت: “راهرو زنگازور پروژه ای است که توسط ایالات متحده و اسرائیل اجرا شده است ، با هدف قطع روابط ایران با منطقه.” اظهارات وی نشان دهنده دیدگاه معمولی ایران مبنی بر اینكه چنین ابتکاراتی برای منزوی كردن ایران ، روسیه و متحدین آنها است ، كه به نوبه خود تنش های منطقه ای را افزایش می دهد.
بنابراین ، اجرای پروژه “Bridge Trump” می تواند رقابت منطقه ای را تشدید کند ، منجر به تعادل مجدد نفوذ در قفقاز جنوبی شود و بر ثبات استراتژیک تأثیر بگذارد و باعث تحریک اقدامات تلافی جویانه ایران و روسیه شود.
در پایان ، همه چیز به نحوه مذاکره کشورها بستگی دارد ، چه کسی از چه کسی خارج می شود و آیا جامعه بین المللی از چنین تغییراتی پشتیبانی می کند. این پروژه می تواند مزایایی را به همراه آورد ، اما بدون اجماع ، به خطر می افتد که به یک نقطه نظر تبدیل شود که فقط باعث افزایش تنش منطقه ای می شود.
asif aydinli