نگاهی به زندگی و آثار فدریکو فلینی

داستانی در کشور ایتالیا در قرن هجدهم روایت می‌شود. شهر کوچکی به نام فیورنتو روزی یک هنرمند جوان به نام لوکا سرکار خود را آغاز می‌کند. او با استعداد و خلاقیت خود توانسته‌ است آثاری زیبا و شگفت‌انگیز را خلق کند که مردم شهر را به وادی هجرت می‌برد.

لوکا همچنین دارای یک نگاه عمیق به زندگی بود؛ او همه‌ی نگرانی‌ها و ارزش‌های دوران خود را در آثار خود به تصویر می‌کشید. او شهرت و ثروت عظیمی کسب کرد، اما همواره از درون تشنه‌ی خلقی بود که نمی‌توانست آن را پیدا کند.

یک روز لوکا تصمیم می‌گیرد به سفری ماجراجویانه برود تا با خارج از دنیای خود آشنا شود و احساساتش را در آثارش به تصویر کشید. او به منطقه‌ی دوردستی از ایتالیا می‌رود و با جوانی به نام آلیس آشنا می‌شود که او را به جاده‌ی رویایی و پرماجرا می‌کشاند.

در این سفر، لوکا با موجوداتی عجیب و غریب، مناظر زیبا و تلخی دوران خود روبرو می‌شود. او هر روز با آلیس به تجربه‌های جدیدی روی می‌آورد و هر یک از آنها را در آثار خود به نگاه می‌سپارد.

با گردش‌های مختلف و پیشامدهای غیرمنتظره‌ی سفرش، لوکا نهایتاً به یافتن آن چیزی که درونش می‌خواسته بود می‌رسد. او دریافت که زندگی خود مانند یک تابلوی زیباست که هر روز با رنگ‌های جدید آراسته می‌شود و تنها با نگاهی عمیق به آن می‌تواند زیبایی و غم آن را درک کند.

با ما در مرشدی همراه شوید، و به همراه لوکا و آلیس در سفری فراموش‌نشدنی به دنیای جادویی و خیالی می‌رویم.

تصویر بالا تزئینی است.