در سال 2016 ، رئیس جمهور چین شی جینپینگ از چندین کشور خاورمیانه بازدید کرد. در این بازدید ، جمهوری خلق چین (PRC) مشارکتهای جامع استراتژیک با عربستان سعودی و ایران را امضا کرد. هر دو کشور روابط دیپلماتیک خود را با چین به هیچ وجه ارتقا ندادند. تصادفی نیست که شی جینپینگ اطمینان حاصل کرد که در طول بازدید با عربستان سعودی و ایران همکاری می کند. چین در دهه گذشته نقش مهمی در خاورمیانه داشته است
از آغاز دهه جدید سال 2011 ، چین شروع به توجه ویژه ای به خاورمیانه کرده است (خان ، 2021). سیاست خارجی چین نسبت به بهار پس از عرب خاورمیانه با درک چین از چندین مورد از منافع در منطقه مانند منافع تجاری و انرژی ، ایمنی ، اتباع بیگانه ، ترس از تروریسم گسترده و افراط گرایی و تلاش برای جلوگیری از ناآرامی های داخلی ناشی از مشکلات اجتماعی شبیه به افراد خاورمیانه هدایت می شود. چین معتقد است که می تواند از طریق یک سیاست انعطاف پذیر و محتاطانه به این اهداف برسد. چین با قرار دادن موقعیت به عنوان یک بازیگر خنثی وارد عربستان و ایران شد. این بی طرفی به این دلیل است که چین روابط خوبی با عربستان سعودی و ایران به عنوان کشورهای شریک در خاورمیانه حفظ می کند.
رویکرد چین تأثیر مثبتی بر تعداد زیادی از درگیری های منطقه ای داشت. این امر به توافق نامه هایی منجر شده است که می تواند بسیاری از درگیری هایی را که رخ داده اند به پایان برساند. توافق اخیر بین عربستان سعودی و ایران می تواند یک نکته مهم برای افزایش این روند به صورت تصاعدی باشد. چین معتقد است که هر چارچوب امنیتی منطقه ای باید توسط بازیکنان منطقه ای ساخته و پشتیبانی شود و بازیگران اصلی خارجی نقش واسطه گر و پشتیبان ایفا کنند.
پرچین یک اصطلاح مالی است که چین از آن به عنوان استراتژی خود استفاده می کرد. همانطور که در دائر ycl المعارف بریتانیکا تعریف شده است ، محافظت از روشی برای کاهش خطر ضرر به دلیل نوسانات قیمت است. حصار می تواند به عنوان مجموعه ای از استراتژی ها با هدف جلوگیری از یا برنامه ریزی برای احتمالی در شرایطی تعریف شود که کشورها نتوانند در مورد گزینه های واضح تر مانند تعادل ، مشارکت یا بی طرفی تصمیم بگیرند. استراتژی حصیری را می توان به عنوان یک چاقوی تحلیلی در نگاه به منافع چین در خاورمیانه استفاده کرد. مشخص است که چین بازیگر پشت آشتی عربستان سعودی و ایران است. نگرش فرصت طلبانه چین مطمئناً تمایل به جنبه های دفاع ، امنیت ، دیپلماسی و جنبه های اقتصادی دارد. این فرصت توسط چین برای ایفای نقش اصلی در آشتی استفاده شد اما هنوز هم منافع کشور را به همراه داشت.
توسعه مداوم توانایی های نظامی چین نشان می دهد که بعد سیاسی در حوزه دفاعی در میان مدت تا طولانی مدت قابل رد نیست. بنابراین ، چین می تواند به اصول سنتی دیپلماسی و صلح ، یعنی بی طرفی ، عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها ، عدم خشونت حاکمیت سایر کشورها ، هیچ حوزه نفوذ و هژمونی یا سیاست قدرت پایبند باشد. چین علاقه ای به عربستان سعودی در بخش دفاعی دارد که شامل سلاح به پایگاه های نظامی است. چین عربستان سعودی را به عنوان اصلی ترین مصرف کننده در زمینه سلاح های نظامی تبدیل می کند و پکن را به عنوان تولید کننده قرار می دهد.
این می تواند از نظر مالی به نفع چین باشد. از نظر امنیت ، این می تواند بر وجود چین در منطقه خاورمیانه تأکید کند. این وجود سپس برای آزار و اذیت ایالات متحده ، محبوب ترین و حاکمترین قدرت اصلی در خاورمیانه استفاده می شود. با این کار ، نفوذ چین در خاورمیانه می تواند موقعیت پکن را افزایش و تثبیت کند.
از طرف دیگر ، روابط چین با ایران از اهمیت سیاسی زیادی برخوردار است زیرا تأثیر تعیین کننده ای بر ثبات منطقه دارد. درگیری بین ایران و عربستان سعودی می تواند ثبات منطقه ای و همچنین سرمایه گذاری چین در منطقه خاورمیانه را به خطر اندازد. ایران به دلیل تهدید احتمالی منطقه و ساختار امنیتی جهانی نقش مهمی در سیاست خارجی ایالات متحده دارد. از دیدگاه چین ، این امر به جلب توجه ایالات متحده از منطقه آسیا و اقیانوسیه کمک کرده است. این وضعیت باعث می شود که چین همچنان به روابط با ایران ادامه دهد.
چین نه تنها سلاح های سبک را به ایران فروخت ، بلکه موشک های مسافرتی بالستیک و موشک های ضد کشتی تاکتیکی را نیز تهیه کرد. جالب اینجاست که به جای فروش مستقیم موشک ها به ایران ، پکن با کمک به تلاش های نوسازی نظامی ایران نقش مهمی در شروع کار در صنعت نظامی ایران داشت. طراحی و فناوری چینی را می توان در بسیاری از سریال های موشکی ایرانی مشاهده کرد ، از موشک های برد کوتاه به نام “اوگاب” و “Nazeat” گرفته تا موشک های دوربرد به نام “شهاب”. می توان نتیجه گرفت که چین ایران را به عنوان یک شریک بالقوه در زمینه دفاع می داند. علاوه بر تأکید بر این که چین یکی از قدرتهای آسیایی است که شروع به نشان دادن وجود خود در خاورمیانه کرد ، چین همچنین شریک اصلی ایران برای ریشه کن کردن جنایات تئوریسم است. از طرف دیگر ، ایران همچنین در زمینه بهبود زیرساخت ها ، سرمایه گذاری و البته تقویت نظامی به چین وابستگی دارد.
چین در خاورمیانه با سعودی-ایران روابط گسترده و گرم دارد. در سال 2015 ، چین با تقریباً نیمی از عرضه خود از خاورمیانه به بزرگترین وارد کننده جهانی نفت خام تبدیل شد. به عنوان یک چهارراه مهم استراتژیک برای مسیرهای تجاری و خطوط دریایی که آسیا و آفریقا را به هم وصل می کند ، خاورمیانه برای آینده BRI طراحی شده برای اتصال چین در مرکز شبکه های تجارت جهانی بسیار مهم است. PRC از قدرت اقتصادی خود برای ارتقاء اهداف سیاسی خود استفاده می کند. افزایش فعالیت اقتصادی چین در خلیج فارس را می توان به عنوان تلاشی برای یافتن بازارها با تأکید بر زیرساخت ها و نیاز آن به امنیت انرژی درک کرد. مطمئناً انرژی محرک اصلی رشد چشمگیر اقتصادی چین بوده است ، عربستان سعودی به طور مداوم منبع برتر منطقه ای نفت بوده است و در سالهای اخیر با روسیه به عنوان شریک شماره یک جهانی نفتی چین متناوب بوده است.
کشورهای خلیج فارس نقش مهمی در رفع نیازهای انرژی چین دارند. در سال 2000 ، چین روزانه 4.8 میلیون بشکه نفت مصرف می کرد. در سال 2013 ، بیش از نیمی از واردات نفت چین از منطقه آمده است. عربستان سعودی چندین سال به همراه روسیه تأمین کننده اصلی بوده است. در سال 2019 ، چین حدود 14.5 میلیون بشکه در روز مصرف می کرد. علاوه بر این ، با افزایش علاقه چین به تنوع انرژی ، پکن دیدنی های خود را در مورد واردات گاز نشان داده است. بنابراین ، از دیدگاه انرژی بدیهی است که خلیج فارس در محاسبات سیاست خارجی چین اهمیت می دهد. علاوه بر این ، منطقه فاقد مواد شیمیایی قابل توجهی است. این برای صنعت تولید چین و پیشرفت اقتصادی چین بسیار مهم است.
چین عربستان سعودی و ایران را به عنوان یک شریک مهم تلقی می کند. هر دو کشور تولید کننده منابع طبیعی هستند که چین به آن احتیاج دارد. بنابراین منطقی است که آیا چین گرم است و دو کشور را ترغیب می کند تا با هدف حفظ و قوی تر شدن منافع اقتصادی چین آشتی دهند.
می توان نتیجه گرفت که چین با کشورهای خاورمیانه رابطه هماهنگ دارد. این رابطه به دلیل منافع چین در خلیج فارس حفظ و حفظ می شود. در مورد منافع چین در بخش دفاعی ، یعنی چین کشورهایی مانند عربستان سعودی و ایران را به عنوان شرکای دفاعی استراتژیک در منطقه خاورمیانه هم در تقویت ارتش و سلاح می داند. علاوه بر این ، حفظ روابط خوب با خاورمیانه پیامدهای مثبتی برای منافع نظم جهانی چین دارد. از یک طرف ، چین می تواند پروژه های استراتژیک را در خلیج فارس انجام دهد. از طرف دیگر ، وجود چین به عنوان کشوری که در میان درگیری و تنش با هیچ گروهی طرفداری نمی کند ، بر روابط خوب با کشورهای خاورمیانه تأثیر نمی گذارد.