یادداشت سردبیر: فیگ محمودوف یک روزنامه نگار مستقر در آذربایجان است. مقاله نظر شخصی نویسنده را بیان می کند و ممکن است با دیدگاه Information.Az همزمان نباشد.
همین اواخر ، روسیه ممنوعیت فعالیت جنبش طالبان را در قلمرو خود برداشته است، به این معنی که این گروه دیگر به عنوان یک سازمان تروریستی در آنجا ذکر نمی شود. این پیشرفت نشان دهنده شناخت واقعی مسکو از دولت به رهبری طالبان در افغانستانبشر این اقدام در میان افزایش انتظارات از نفوذ بیشتر در افغانستان توسط چندین قدرت منطقه ای ، به ویژه چین انجام می شود.
بیایید بررسی کنیم که چرا افغانستان ، تحت حاکمیت طالبان ، به کانون توجه روسیه تبدیل شده است. این مسئله باید از طریق لنزهای ژئوپلیتیکی و ژئوئوسوندی ارزیابی شود. علیرغم اینکه یکی از کشورهای کم توسعه یافته در جهان است – با تولید ناخالص داخلی تنها 14.58 میلیارد دلار در سال 2022 و رتبه بندی شاخص توسعه انسانی (HDI) از 180 از 191 – افغانستان یک موقعیت مهم استراتژیک در ابتکار و جاده چین (BRI) را به خود اختصاص می دهد ، به طور مؤثر یک بخش مهم از سوریه اقتصادی چین – وست -باست وست وست و باست وست و استرال
منبع: Jamestown
ارتباط استراتژیک افغانستان هنگام بررسی آنچه می تواند به چین ارائه دهد ، واضح تر می شود. در حالی که برخی از بازیگران تلاش می کنند جاه طلبی های منطقه ای پکن را مهار کنند ، برخی دیگر – مانند روسیه – فرصت هایی برای همکاری و سود متقابل ، چه اقتصادی و چه سیاسی می بینند.
پیروی عقب نشینی ایالات متحده در اوت 2021، طالبان با چالش تحکیم قدرت داخلی روبرو شدند. از سال 2023 ، طبق گزارش ها ، طالبان حدود 85-90 ٪ از کشور را کنترل می کنند ، اگرچه مقاومت باقی مانده است ، به ویژه از جبهه مقاومت ملی در شمال-به طور معمول در مناطق تاجیک و ازبک. همچنین نگرانی هایی در مورد بی ثباتی در حال ریختن در کشورهای همسایه از طریق گروه های شبه نظامی سازمان یافته وجود دارد.
نگرانی های کلیدی شامل آسیای میانه و استان سین کیانگ چین است. ایالات متحده بیش از 7 میلیارد دلار تجهیزات نظامی را پشت سر گذاشت و ترس از اینکه این سلاح ها می تواند باعث ناآرامی های منطقه ای شود ، افزایش داد. گروه های مسلح کنترل نشده می توانند توسط بازیگران خصمانه مورد سوء استفاده قرار بگیرند و ثبات را در غرب چین و همسایگان کشورهای آسیای میانه مانند تاجیکستان ، ازبکستان و ترکمنستان تهدید کنند.
منبع: Occasions Monetary
برای کاهش چنین خطرات ، هر دو چین و روسیه علاقه ای به ارتقاء ثبات در افغانستان دارند تحت یک مقام متمرکز – یعنی رهبری فعلی طالبان. اگر طالبان موفق به تثبیت کنترل ، از جمله مناطقی که قبلاً توسط جناح های اتحاد شمالی اداره می شدند ، می تواند یک محیط سیاسی قابل پیش بینی تر ، بهبود شرایط برای سرمایه گذاری خارجی و اجرای توافق های بلند مدت را فراهم کند.
دستیابی به این امر به حمایت مالی قابل توجهی نیاز دارد. به نظر می رسد که چین این نقش را به عهده می گیرد ، زیرا طالبان با شرکت های زیرساخت چینی درگیر بوده و دسترسی به منابع معدنی 1-3 تریلیون دلاری تخمین زده شده از افغانستان را ارائه می دهند – از جمله لیتیوم ، عناصر نادر زمین ، مس و سنگ آهن. شرکت های دولتی چین به طور جدی در حال مذاکره در مورد توافق نامه ها برای احیای پروژه های مهم مانند معدن مس مس آیاناک هستند.
منبع: مکالمه
فرض کنید طالبان می تواند از حمایت از سرمایه گذاری ، حمایت از تعهدات قراردادی و پشتیبانی از توسعه زیرساخت ها اطمینان حاصل کند. در این حالت ، چین ممکن است موفق به پیشرفت اقتصادی در افغانستان شود – چیزی که قدرت های قبلی ، از جمله امپراتوری بریتانیا ، اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده ، نتوانستند از طریق ارتش به دست آورند.
با وجود هزینه های ایالات متحده بیش از 2.3 تریلیون دلار در طول حضور دو دهه خود در افغانستان ، بخش اعظم این سرمایه گذاری در اثر فساد ، مدیریت ضعیف و هزینه های بالای عملیات نظامی تضعیف شده است. گزارش SIGAR (بازرس ویژه بازسازی افغانستان) نشان داد که بیش از 30 ٪ از کمک های آمریکایی به دلیل کلاهبرداری ، زباله و سوءاستفاده از بین رفته است. علاوه بر این ، پروژه های زیرساختی نسبتاً کمی قادر به تولید بازده اقتصادی پایدار بودند.
منبع: Khaama Press
در صورتی که چین سرمایه گذاری در حمل و نقل ، مسکن ، انرژی و مراقبت های بهداشتی را با استفاده از طالبان به عنوان یک شریک عمل گرایانه ، در صورت بحث برانگیز ، سرمایه گذاری کند. بر خلاف کشورهای غربی ، چین حمایت خود را از اصلاحات دموکراتیک یا تراز ایدئولوژیک شرط نمی گذارد. برای پکن ، نگرانی های اصلی ثبات و استمرار در مسیرهای تجاری بین المللی است. به عنوان بخشی از ابتکار عمل کمربند و جاده ای 1 تریلیون دلاری ، چین در تلاش است تا راهروهای حمل و نقل جایگزین را ایجاد کند که از نقاط دریایی عبور می کند که توسط قدرت های رقیب کنترل می شوند.
با توجه به تحریم های مداوم علیه ایران و روسیه ، چین ارزش استراتژیک راهروهای لجستیک را که کمتر در معرض فشار خارجی قرار دارند ، به رسمیت شناخت. این امر منجر به افزایش علاقه به توسعه یک راهرو حمل و نقل ترانس افغانستان ، اتصال بندر چاباهار ایران یا بندر گوادر پاکستان به منطقه سین کیانگ چین از طریق کابل شده است.
منبع: بررسی سرمایه گذار آسیای جنوبی
چین با تعمیق حضور خود در افغانستان ، چین قصد دارد یک راهرو مستقر در زمین را که آسیای میانه به خلیج فارس پیوند می دهد ، تکمیل کند و از این طریق دسترسی به منابع حیاتی نفت را بهبود بخشد. بیش از 50 ٪ از واردات نفتی چین – حدود 11 میلیون بشکه در روز – از خاورمیانه. مسیرهای زمینی فعلی ، مانند تهران → کشگار → شانگهای ، در برابر اختلالات ژئوپلیتیکی طولانی و آسیب پذیر هستند. یک راهرو از طریق افغانستان می تواند ضمن افزایش امنیت انرژی ، زمان سفر و هزینه های حمل و نقل را کاهش دهد.
علاوه بر این ، بسیاری از مسیرهای موجود با عبور از افغانستان از مناطق ناپایدار مانند بلوچستان در پاکستان یا مناطق غربی سین کیانگ عبور می کنند. یک افغانستان پایدار می تواند جایگزین امن و کارآمدتری را ارائه دهد.
در پایان ، افغانستان در حال تحول از یک تئاتر درگیری بی پایان به منطقه ای با ارزش استراتژیک در حال رشد است. تصمیم روسیه برای درگیری با طالبان ، چشم انداز گسترده تر چین در ساخت یک شبکه قاره ای از اتصال که از شرق آسیا به خاورمیانه کشیده شده است. در این زمینه ، افغانستان دیگر صرفاً یک ملت درگیری نیست-به عنوان یک گره مهم در معماری آینده ادغام اوراسیا ظاهر می شود.
(اگر دانش تخصصی دارید و مایل به مشارکت هستید ، لطفاً به ما در نظرات@information.az مراجعه کنید).