با ما در مرشدی همراه شوید
هر چند که نگردد، جز مشقت و کوشش، �…
حضرت بوواری زنی بود با آرزوهای بی پایان،
در جهانی پر از تکرار و بی رنگی،
به دنبال آرمانهایی که هرگز نمیتوانست یافت.
پژوهش کنندهای بی انتها، پایبند به آرمان هایی،
رهبری جوانی آزادیخواه، با قلبی که فراموش
می خواست باشد، و در دنیایی که او را محدود میکرد، وضع میکرد�…
بخاطر مأسای شکست، از نابودی سر خویش شکایت
میکرد؛ بیرون میکشید خویش را از دور دستان
وارد راه موذی روحیت، بر تنش مکنون
رازانیـ ـجـویان که آخر نیاید خاطرشان باز�…
تصویر بالا تزئینی است
آیا این نوع از باران روحی زمانی می خواهید،
که برگهای همه چیز از کارها دور کرده،
و تنها بعضی خیالهای زمزمه اش را باز می
دارند؟…
Previous Articleتأثیر آثار جورج برنارد شاو در جامعه و فرهنگ
Next Article جاذبههای تاریخی و مذهبی تمپلهای زرتشتی یزد
Related Posts
Add A Comment