به دورانی دور در شهری دورافتاده، یک پسر جوان به نام ارشاد زندگی میکرد. او از خواندن داستانهای قدیمی و شنیدن داستانهای فراموششدهی پدر و پدربزرگش خوشش میآمد. داستانهایی از رزمندگی، دوستی، و قهرمانی که هرگز فراموش نمیشدند.
ارشاد روزی تصمیم گرفت تا از شهر خارج شود و دست به ماجراجویی بزند، ماجراهایی که همیشه در افسانهها و داستانهایش شنیده بود. او به همراه دوستانش، به سفری پرماجرا و پراز اتفاقات ناگوار پرداختند.
در طول سفر، آنها با چالشهای بزرگی روبهرو شدند. از دست بلعیده شدن توسط هیولاهای خطرناک تا نبرد با شیاطین تاریک و خبیث. اما با همبستگی و صمیمیتی که بیش از پیش در هنگام مشکلات برقرار کردند، موفق شدند همهی چالشها را به چالشهای پیروزی تبدیل کنند.
در انتها، ارشاد و دوستانش به شهر بازگشتند. اما تجربیاتی که در طول سفر به دست آورده بودند، همیشه در قلبشان میماند. آنها فهمیدند که واقعیت و افسانهها پیوسته با یکدیگر هستند و هر کدام از آنها چیزی برای آموزش دارند.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا در خزانهی داستانهای قدیمی و جذاب، عمق و زیبایی تمدن خود را کشف کنیم.