به دورانی دور، در دهکدهای افسانهای که دیوارهای آن از نقشها و آرمانهای شمشیر و شیشه پر از اسرار بود، یک روز پسر جوانی به نام آرمین بیرون از دروازه شهر دیدار خطرناکی پوشیده از سایههای تاریک مرگبار را پشت سر گذاشت. اینجا به سرنوشتی تاریک و نژادهایی خبیث و غریب حکومت میکردند و از زمانهای دور و دور، یک پرنسس زیبا و شجاع به نام اِلاریا، با قدرتهای فراطبیعی و خرد بکرش، دست به جنگی برای نجات دهکده افتاد.
آرمین با گذشتهای اسرارآمیز و ماجراهایی پر از شگفتی و ترس در طول مسیر خود، به همراه پرنسس اِلاریا به ماجراجوییهایی جالب و پرشور دست میزد. آنها با خطرات و موانع بسیار مواجه شده و با هوازیان و شیاطین در سرزمینی پر از افسانه و الهههای فراموششده روبرو شده بودند.
در پایان، پرنسس اِلاریا و آرمین به کمک همدیگر و با کنار همایی دوستان و احترام میهنیان، به رهایی شهر و نجات دهکده از چنین تهدیداتی موفق شدند. از آن زمان به بعد، آنها به جایگاه افسانههایی شجاعی تبدیل شدند که تاریخ خود را با جوری ناتمام تغییر دادند.
با ما در مرشدی همراه شوید.
تصویر بالا تزئینی است.