خاورمیانه امروز شاهد تحولی است که بسیار فراتر از ژئوپلیتیک معمولی یا رقابت برای نفت است. یکی از فوری ترین و در عین حال نامشخص ترین ابعاد بحران آن ، مسئله آب است که به طور فزاینده ای به یک کالای کمیاب و سلاح در دست ایالت ها و بازیگران غیر دولتی تبدیل شده است.
طبق گفته موسسه اقیانوس آرام ، در سالهای 2022 و 2023 به تنهایی در آنجا در تقریباً 350 درگیری در سراسر جهان به طور مستقیم با آب مرتبط است ، و خاورمیانه – به ویژه فلسطین – برای سهم نامتناسب از این حوادث ، که به آن توجه می شود. این واقعیت تصادفی نیست. این نشان دهنده نحوه تقاطع تغییرات آب و هوایی جهانی با نابرابری های منطقه ای ، ساختارهای استعماری و حاکمیت اقتدارگرا برای ایجاد چرخه خشونت است که دسترسی به آب به خودی خود به یک موضوع بقا ، کنترل و سلطه تبدیل می شود.
برای ده ها سال ، ناظران بین المللی به عنوان محور اصلی قدرت در خاورمیانه بر انرژی متمرکز شدند. اما با تغییر الگوهای آب و هوا ، آب است که به طور فزاینده ای امکان ثبات یا درگیری را تعریف می کند. کنترل اسرائیل بر روی سفره های فلسطینی و محدودیت سیستماتیک آن در دسترسی به آب در غزه و کرانه باختری نمونه بارز چگونگی تبدیل مدیریت منابع به ابزاری برای مجازات جمعی است. برای فلسطینی ها ، انکار آب فقط مسئله ناراحتی نیست. این نقض ابتدایی ترین حق انسانی آنها است که به طور عمدی برای تضعیف بافت اجتماعی آنها و تحمیل وابستگی استفاده می شود. به این معنا ، آب با محاصره یا محاصره فرقی نمی کند: این یک ابزار جنگ با نام دیگر است.
ابزارهای آب محدود نمی شود فلسطینبشر در عراق و سوریه ، سدهای دجله و فرات بارها توسط قدرتهای منطقه ای و گروههای مسلح دستکاری شده اند تا بتوانند از جمعیت غیرنظامیان بهره بگیرند. سیل یا خشک شدن عمدی در کل مناطق هم به عنوان یک سلاح تاکتیکی و هم به عنوان نوعی اجبار در برابر جوامع که قبلاً توسط ده ها سال جنگ و تحریم ویران شده بودند ، مورد استفاده قرار گرفته است. در شمال آفریقا ، تنش های بین اتیوپی ، مصر و سودان بر سر سد رنسانس بزرگ نشان می دهد که چگونه اختلافات آب در حال تغییر شکل ژئوپلیتیک حوضه نیل است. این مثالها الگویی را برجسته می کنند که منحصر به فرد برای یک کشور نیست بلکه مشخصه کل منطقه است: آب به طور فزاینده ای نه به عنوان یک منبع مشترک بلکه به عنوان ابزاری برای قدرت اداره می شود ، به روش هایی که شکنندگی را تشدید می کند و باعث افزایش بی اعتمادی می شود.
اگر آب همچنان به عنوان سلاح تحت درمان قرار گیرد ، منطقه نه تنها با جنگهای عمیق تر بلکه فرسایش هرگونه اعتماد به نفس در بین مردمان نیز روبرو خواهد شد.
پوشش این درگیری ها تأثیر شتاب دهنده تغییرات آب و هوا است. خاورمیانه سریعتر از بسیاری از مناطق دیگر گرم می شود و خشکسالی طولانی مدت در حال حاضر کل جوامع را بی ثبات می کند. در سوریه ، یک دهه از خشکسالی شدید قبل از وقوع جنگ داخلی نقش مهمی در هدایت جمعیت روستایی به سمت شهرها داشت ، جایی که غفلت دولت و ناامیدی اقتصادی باعث ایجاد زمینه حاصلخیز برای ناآرامی ها شد. در ایران ، اعتراضات مکرر در مورد کمبود آب نشان می دهد که استرس اکولوژیکی به طور مستقیم به بی ثباتی سیاسی ترجمه می شود. در یمن ، تخلیه آبهای زیرزمینی ویرانی جنگ و قحطی را پیچیده و جوامع را به چرخه های جابجایی و ناامیدی سوق می دهد. اینها حوادث جداگانه نیستند. آنها علائم یک بحران سیستمیک هستند که در آن محیط دیگر زمینه خنثی نیست بلکه یک محرک فعال درگیری است.
از منظر جنوب جهانی ، بحران آب در خاورمیانه را نمی توان از الگوهای وسیع تر نابرابری ساختاری در سیستم بین المللی جدا کرد. درست همانطور که منابع طبیعی مانند نفت یا مواد معدنی مدتهاست که در معرض اشکال استخراج استعماری قرار گرفته است ، آب نیز در سیستم های کنترل شکل گرفته شده توسط قدرت های خارجی و نهادهای نئولیبرال قرار گرفته است. طرح های خصوصی سازی ، که اغلب توسط موسسات مالی جهانی ترویج می شوند ، دسترسی به آب را کالا می کنند و آن را در دست بازیگران شرکت ها قرار می دهند که منطق سود آنها مستقیماً با اصل حقوق جهانی بشر مغایرت دارد. برای جمعیت آسیب پذیر در غزه ، بصره یا صنعا ، این سؤال صرفاً زیست محیطی نیست بلکه به شدت سیاسی است: چه کسی جریان زندگی را کنترل می کند؟
هزینه انسانی این پویایی ها حیرت انگیز است. کمبود آب در آسیب پذیرترین – بچه ها ، زنان ، پناهندگان و فقرا – که تحمل بیماری ، سوء تغذیه و جابجایی را تحمل می کند ، سخت ترین اعتصاب می کند. هنگامی که خانواده ها باید بین خرید آب یا غذا انتخاب کنند ، مفهوم کرامت انسان از بین می رود. در اردوگاه های پناهندگان در سراسر منطقه ، آبرسانی ناکافی با افزایش بحران های بهداشتی مرتبط است ، در حالی که جمعیت های شهری با استفاده از کمبود شرکت ها با افزایش قیمت روبرو هستند. بنابراین صحبت کردن از آب در خاورمیانه این است که از عدالت صحبت کند ، که زندگی آنها در سیستمی که آب را به عنوان سلاح درمان می کند و نه به عنوان یک حق مشترک ، قابل هزینه است.
در عین حال ، سلاح سازی آب یک شکست اخلاقی عمیق جامعه بین المللی را نشان می دهد. قدرتهای جهانی که زمانی مداخلات خود را در خاورمیانه توجیه می کردند با لفاظی در مورد حقوق بشر ساکت می شوند وقتی حقوق اساسی از طریق انکار آب نقض می شود. این سکوت نشان دهنده یک استاندارد مضاعف است که در آن خشونت اکولوژیکی هنگام خدمت به منافع ژئوپلیتیکی عادی می شود. همچنین تأکید می کند که چقدر توجه به صدای جنوب جهانی توجه می شود ، جایی که جوامع به طور مداوم اصرار دارند که عدالت آب و هوا را نمی توان از عدالت سیاسی جدا کرد. تقاضای دسترسی منصفانه به آب ، تقاضای تنظیم مجدد اولویت هایی است که بقای انسان را بالاتر از مزیت استراتژیک قرار می دهد.
طنز لحظه فعلی این است که در حالی که غرب تعهد خود را به ارزش های جهانی اعلام می کند ، در واقع کشورهای جنوب جهانی هستند که چشم انداز قانع کننده تری از عدالت سیاره ای را بیان می کنند. در آمریکای لاتین ، آفریقا و آسیا ، جنبش ها اصرار دارند که آب یک عوام است ، جدا از عزت بشر و فراتر از منطق کالایی. این امر عمیقاً در خاورمیانه طنین انداز است ، جایی که جوامع می فهمند که صلح را نمی توان در خطوط لوله نفت یا سلاح ایجاد کرد ، بلکه فقط با این تضمین که هر شخص می تواند بدون ترس از تشنگی بنوشد ، آبیاری کند و زندگی کند. چنین چشم انداز نه تنها همکاری محلی بلکه به یک تغییر اساسی در حاکمیت جهانی نیاز دارد ، که ساختارهای استعمار محیط زیست را از بین می برد و آب را به عنوان یک حق اساسی تأیید می کند.
خاورمیانه امروز در چهارراهی قرار دارد که تغییرات آب و هوا ، درگیری و نابرابری همگرا می شود. اگر آب همچنان به عنوان سلاح تحت درمان قرار گیرد ، منطقه نه تنها با جنگهای عمیق تر بلکه فرسایش هرگونه اعتماد به نفس در بین مردمان نیز روبرو خواهد شد. با این حال ، فوریت این بحران همچنین فضایی را برای گفتمان جدید باز می کند ، جایی که آب را نه به عنوان یک هدف کنترل بلکه به عنوان پایه ای برای همزیستی می کند. تصور چنین آینده ای ساده لوحانه نیست ؛ این تنها پاسخ واقع بینانه به دنیایی است که شوک های آب و هوایی در حال تشدید است و پارادایم های قدیمی قدرت در حال فروپاشی است.
برای کسانی از ما در جنوب جنوبی ، این درس روشن است: مبارزه برای عدالت در قرن بیست و یکم از مبارزه برای آب جدا نیست. دفاع از حق آب دفاع از احتمال صلح ، عزت و زندگی خود است.