تاریخ درس ها را به ما می آموزد ، اما گوش دادن به ما هنوز بر عهده ماست. منشور سازمان ملل در نتیجه خونین ترین درگیری در تاریخ مدرن نوشته شده است. درس آشکار است: ما نباید پس از پایان جنگها برای ایجاد مؤسساتی که صلح را تضمین می کنند ، صبر کنیم.
امروز ، سیاست نظامی به طور فزاینده ای بر خلاف یک چارچوب بین المللی گسترده تر توسط خلق و خوی افراد اداره می شود. هنگامی که سیاست به جای تصمیم گیری چند جانبه بر اساس خلق و خوی مبتنی است ، جهان به مکانی بسیار پایدار تبدیل می شود. سازمان هایی مانند سازمان ملل به طور سنتی به محدود کردن قدرت بازیگران سرکش کمک کرده اند. هنگامی که قدرت این سازمان ها کاهش می یابد ، انتظار می رود غیرقابل پیش بینی خطرناک باشد.
سازمان ملل متحد در خاکستر جنگ جهانی تصور شد که بیش از 60 میلیون نفر کشته شدند. شورای امنیت اوج یک چشم انداز پس از جنگ بود-تالابی که قدرتمندترین ملل می توانستند به جای پیگرد قانونی جنگ ، در مورد صلح مذاکره کنند. آن جهان دیگر وجود ندارد ، اما شورا بدون تغییر باقی می ماند.
آخرین به روزرسانی معنی دار شورای امنیت در سال 1965 ، در همان سال که بیتلز منتشر شد کمک کنید!، پنجمین آلبوم استودیویی آنها. از آن زمان ، جهان میلیاردها نفر و ده ها کشور جدید را به آن اضافه کرده است. منشور سازمان ملل هنوز هم یک نظم ژئوپلیتیکی را منعکس می کند که بیش از نیم قرن از آن گذشته است.