این سفر نفس گیر و در نقاط بسیار خطرناک از منطقه کوهستانی دورافتاده شرقی افغانستان است.
ما در حال تلاش برای رسیدن به دره مزار دارا هستیم ، جایی که یک زلزله کل روستاها را از بین بردبشر نیروی زلزله جاده ها را از هم جدا کرد ، اجتماعات را قطع کرد و چندین نسل دفن شدهبشر
این کار کند است – حرکت در اطراف قطره های محض در جاده پراکنده با سنگ و تخته سنگ. اما بعد از سه ساعت ، ما شروع به دیدن اولین علائم فاجعه می کنیم که در عرض چند دقیقه ، این منطقه را به تاریکی فرو برد.
ما در حال رانندگی به وادیر ، روستایی در منطقه نوورگال هستیم ، جایی که هر کس با آنها ملاقات می کنیم کسی را از دست داده است. در زمین لرزه، که حدود نیمه شب به آن ضربه زد ، بسیاری از افراد در خواب خود را به ویژه زنان و کودکان کشته است.
با ایستادن در کنار یک قبرستان ساخته شده با پرچم های سفید و سنگ قبرهای ، با رحمان الله کوچک ملاقات می کنیم. او هشت ساله است اما بسیار جوان تر به نظر می رسد ، و چشمان شیشه ای او با اندوه سنگین به نظر می رسد.
دستان شکننده و ریز او به قبر اشاره می کند که برادر شش ساله اش ابوزار در آن دفن شده است. او در کنار او خوابیده بود.
تنها دلیلی که رحمان الله زنده مانده بود به این دلیل بود که خواهر و برادر بزرگترش ، سعید رحمان ، توانست او را بیرون بکشد.
رحمان الله به من می گوید: “من وقتی تصادف شنیدم خواب بودم.” “برادر من گفت:” این یک زمین لرزه است ، برخیزید ، یا ساختمان روی شما سقوط خواهد کرد “.
“او دست من را گرفت و مرا بیرون کشید ، من را روی مقداری چوب گذاشت و گفت:” سریع بیرون بروید. “
رحمان الله ما را به یک تپه شیب دار می برد تا به ما نشان دهد که چه چیزی از خانه او باقی مانده است.
در لبه قطره وسیع ، اکنون تپه ای از آوار است – فقط یک تختخواب و کفش شکسته پشت سر.
این زمین لرزه حدود 2000 نفر را کشته و یکی از بدترین ها بود افغانستان دیده است و در یک زمان ناامید کننده برای افغان ها – با یک بحران اقتصادی ، افزایش بیکاری ، خشکسالی و سوء تغذیه.
در افغانستان ، یک چرخه به ظاهر بی پایان از گرسنگی و جابجایی رخ داده است. ترکیب این مشکلات از زمان وابسته به در سال 2021 کنترل را به دست گرفت ، AID یک صخره را کاهش داده است.
امسال ، ایالات متحده تقریباً تمام بودجه خود را به کشور کاهش داد و این تأثیر گسترده ای داشت.
در سقوط آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده امسال مجبور به بسته شدن 400 مرکز بهداشتی شده و صدها هزار افغانی بدون دسترسی مداوم به غذا باقی مانده است.
تقریباً هرکسی که در این منطقه با آنها صحبت کردیم ، از سرعت و اثربخشی پاسخ طالبان ستایش می کند – دولت که هلیکوپترها را برای تخلیه مجروحان و مردگان ارسال می کند.
چادرهای سفید در کنار هر دهکده آسیب دیده نیز جوانه زده اند – یک علامت بین المللی با نشانه ای توانست به این جوامع دور افتاده در برابر شانس ها برسد.
اما زمستان در حال آمدن است و بیماری شروع به گسترش می کند. در Andarlackhak ، ما با Ajeebah ملاقات می کنیم. او مشتاق صحبت با ما به صورت خصوصی است ، در چادر که اکنون به خانه می خواند.
او در 10 سالگی ازدواج کرد و 10 فرزند داشت. اما پنج نفر از آنها در این زمین لرزه درگذشتند-سه ساله Shabhana ، هفت ساله ولی خان ، دوقلوهای نه ساله Razimah و Nasreen و Saleha 13 ساله.
مادر آنها به وضوح هنوز در حال پردازش ضرر بی حد و حصر و تقریباً غیرقابل تصور است.
“من نمی خواهم آنها را دفن کنم. چه کاری می توانم انجام دهم؟” او می گوید. “من نمی توانم آنها را در خارج نگه دارم. اما نمی خواهم آنها را در یک قبرستان قرار دهم.”
در خارج ، ده ها کودک در حال بازی هستند ، بسیاری از آنها در اثر فاجعه یتیم شده اند.
بیشتر از کوردلیا لینچ بخوانید:
انفجار قرص قرمز که باعث ایجاد یک مراسم سم زدایی مخفی می شود
چرا بسیاری در ویتنام اکنون دیدگاه مثبتی نسبت به آمریکایی ها دارند
سوء تغذیه یک مسئله مهم در افغانستان است و نگه داشتن این کودکان در ماه های آینده یک بار سنگین خواهد بود.
با توجه به اینکه زنان قادر به کار تحت طالبان و اقتصاد مبارز نیستند ، خانواده ها قبلاً در تنگه های وخیم بودند.
محمد سالم ، که 45 ساله است ، پای او را مجروح کرده است. و او از ماههای آینده بسیار نگران است.
وی گفت: “ما برای زمستان چیزی نداریم.” “برف می آید و فرزندان ما در چادرها زندگی می کنند.
“آنها در خاک دراز کشیده اند. ما هیچ پناهگاهی برای آینده نداریم. هر آنچه که داشتیم نابود می شود.”
طالبان ارتباط جسمی بین زن و مرد را که عضو خانواده نیستند ، حتی در مواقع اضطراری منع می کند. این باعث ترس برخی از زنان بدون کمک می شود.
با این حال ، اهالی روستایی که ما با تمجید از تلاش های نجات صحبت کردیم و گفتند که کارگران کمک کننده زن قادر به دستیابی به آنها هستند.
اما آنچه در هر جامعه ای در این دره های عمیق و در حال حاضر زخم خورده است ، ترس از سختی هایی است که باید به وجود بیاید و این واقعیت را که جوامع آنها ، خانواده های آنها ، برای همیشه تغییر کرده اند.