وقتی شوهرم فرصتی برای انتقال شغل خود به آمستردام پیدا کرد ، هر دو در اوایل دهه 30 بودیم و در آپارتمانی که در بروکلین متعلق به آن بودیم زندگی می کردیم.
من همیشه شهر نیویورک را مکان رویایی خود برای زندگی می دانستم ، اما زندگی در آمستردام به نظر می رسید یک ماجراجویی خیلی عالی برای عبور است.
بنابراین ، در سال 2012 ، پس از 11 سال در شهر ، ما آپارتمان خود را فروختیم (تعاونی ما اجازه اجاره دهنده را ندادیم) ، بیشتر وسایل ما را در انبار قرار دادیم و موافقت کردیم که اروپا را به مدت دو سال امتحان کنیم.
بعد از گذشت تنها چند هفته ، احساس کردم انتخاب اشتباهی انجام داده ایم.
ما بیش از آنچه انتظار داشتیم در اروپا ماندیم ، حتی اگر خیلی راحت نبود
زندگی در آمستردام دشوارتر از آنچه انتظار داشتم بود. لیز همفریس
در ابتدا ، ما از این حرکت هیجان زده شدیم.
با قیمت کمتر از قیمت وام بروکلین ، ما توانستیم یک خانه کانال مبله را در Prinsengracht تهیه کنیم!
با این حال ، بالا دوام نیاورد. کار تحریریه مستقر در NYC به من اجازه داده بود که از راه دور کار کنم ، اما چندی بعد از حرکت ، آنها به من اجازه دادند بروم و کسی را به خانه نزدیک تر استخدام کنند.
من همچنین تلاش کردم تا در آن جا قرار بگیرم. حتی اگر تقریباً همه در آمستردام انگلیسی صحبت می کنند ، بی حرمتی شدید آنها باعث شد که دوست نزدیک شوم. این ممکن است یک هنجار فرهنگی باشد ، اما من به آن عادت نکرده ام.
با وجود تلاش زیاد ، من نتوانستم شغل تمام وقت پیدا کنم. در همین حال ، شوهرم در او ارتقا یافت. ما در حال انجام کار آمستردام بودیم ، اما من کاملاً خوشحال نبودم.
به زودی ، اقامت دو ساله ما در آمستردام به سه نفر تبدیل شد.
سرانجام ، ما از آمستردام به لندن برای کار شوهرم نقل مکان کردیم. لیز همفریس
سپس ، شوهرم این فرصت را پیدا کرد به لندن بروید برای کارش این یک شروع تازه و فرصتی برای من بود که سعی کنم حلقه اجتماعی و حرفه ای خود را گسترش دهم.
درست قبل از حرکت ، یاد گرفتم که با اولین فرزند (و تنها) فرزند خود باردار هستم. در لندن ، تمرکز من عمدتاً در حال حرکت به سیستم مراقبت های بهداشتی بسیار متفاوت بود ، در حالی که همچنان به شرکت های مستقل برای شرکت ها در ایالات متحده ادامه می داد.
اگرچه من تاریخ و فرهنگ لندن را دوست داشتم ، اما همیشه آنقدر موقتی احساس می شد. وقتی می دانستم که برای همیشه در آنجا زندگی نخواهم کرد ، نمی توانستم بیش از حد به ایجاد زندگی در انگلستان توجه کنم.
برای تلاش برای ایجاد زندگی بین المللی خود ، ما یک حرکت دیگر انجام دادیم – اما این دوام نیاورد
ما با پسرش در برلین زندگی کردیم. لیز همفریس
بعد از گذشت نزدیک به دو سال در لندن ، وقتی پسرم بیش از یک سال داشت ، شوهرم فرصت شغلی دیگری در برلین گرفت.
ما بار دیگر مکانی عالی برای زندگی پیدا کردیم-یک آپارتمان سه تختخواب ، دو حمام با یک عرشه سقف خصوصی ، با قیمت مناسب-اما با چالش های مشابه و موارد جدید روبرو شد.
هر چند پسرم آلمانی را در مدرسه آموخت، نه شوهرم و نه من قادر به مسلط شدن نبودیم ، که باعث شد احساس ادغام در جامعه دشوارتر شود.
من همچنین مسائل بهداشتی را تجربه کردم که برای مقابله با آنها در یک کشور خارجی با یک سیستم مراقبت های بهداشتی ناآشنا و یک مانع زبانی چالش برانگیز بود.
اگرچه ما بیش از یک دهه در این مرحله در اروپا بودیم ، اما زندگی در اینجا به هیچ وجه آسان تر نمی شد. هنگامی که شوهرم شغل خود را در طول بیماری همه گیر از دست داد ، ما شروع به برنامه ریزی بازگشت به ایالات متحده کردیم.
بعد از 11 سال در اروپا ، سرانجام با خوشحالی در نیویورک بازگشتیم
همانطور که معلوم است ، حرکات بین المللی همیشه خیلی پر زرق و برق نیستید – به خصوص وقتی که بیشتر برای کار همسرتان هستند ، و شما سعی می کنید بفهمید که چگونه در آن جا می گیرید.
اکنون دو سال است که ما به شهر نیویورک بازگشتیم و بیشتر اوقات ما آن را دوست داریم.
ما با دوستان مجدداً به هم پیوسته ایم و زندگی با بسیاری از جهات با یک جامعه و بدون مانع زبانی آسانتر است. بیشتر صورتحساب های ما بالاتر است ، و ما مجبور شدیم به طور قابل توجهی از مسکن خود کم کنیم ، اما احساس بیشتر شبیه من متعلق به هر قیمتی است.
اگرچه من از تجربیاتی که در اروپا داشتیم پشیمان نیستم (و قطعاً سهولت سفر به کشورهای دیگر را از دست می دهم) ، خوشحالم که در خانه هستم.