یک مقاله به زبان در مطبوعات افغانستان ، درسهایی که از شکست غربی در افغانستان آموخته شده است ، با بیان اینکه هر استراتژی باید شامل بازیکنان منطقه ای مانند چین ، روسیه و پاکستان نیز باشد ، برای جلوگیری از خلاء قدرت.
در این مقاله آمده است: “دولت های غربی ، با تمرکز صرفاً بر دولت سازی و غفلت از سایر عوامل نتیجه ، اساساً نتوانستند به درستی تعادل قدرت در منطقه و جهان را درک کنند.”
این مقاله با عنوان “شکست بزرگ ایالات متحده در جنگ در افغانستان” و منتشر شده توسط ساری نیوز ، خاطرنشان می کند که کشورهای اروپایی برای ورود به شرایط مانند افغانستان به قدرت نظامی خود نیاز دارند.
“در شرایط فعلی ، جایی که مهاجرت قابل توجه مردم افغانستان به کشورهای اروپایی در حال افزایش است ، اروپا به زودی ممکن است نتیجه بگیرد که نباید به توانایی های کشوری مانند ایالات متحده برای ورود به میدان نبرد در افغانستان اعتماد می کرد ،” می گوید: “بدون هواپیماهای نظامی آمریکایی ، متفقین آمریکا نمی توانستند مبدل و پرسنل خود را از دریای دریاچه تخلیه کنند.”
در زیر گزیده هایی از مقاله ، همانطور که از داری ترجمه شده است:
“ایالات متحده بیش از دو تریلیون دلار در افغانستان در تلاش برای ایجاد مؤسسات و ساختارهای حاکمیتی هزینه کرد – با این حال ، ما شاهد بودیم که همه این زیرساخت ها طی چند هفته فروپاشیده اند.”
“جنگ در افغانستان همیشه و در همه زمان ها یک شکست بزرگ و یک شکست بزرگ برای ایالات متحده محسوب می شود. هزینه های بالای این جنگ ، در تضاد با دستاوردهای بسیار محدود ، یک سؤال اساسی را برجسته می کند: چرا این جنگ آغاز شد؟ به طی 20 سال جنگ در افغانستان ، بیش از 48،000 نفر از افراد غیرنظامی افغانستان ، حداقل 66600 نفری نظامی ،
“ایالات متحده بیش از دو تریلیون دلار در افغانستان در تلاش برای ایجاد مؤسسات و ساختارهای حاکمیتی هزینه کرد. با این حال ، ما شاهد بودیم که همه این زیرساخت ها طی چند هفته فروپاشیده اند.
“عقب نشینی غیرمسئولانه ایالات متحده ، که یک خلاء قدرت ایجاد کرده است ، ثابت کرد که مردم افغانستان در غیاب رهبری ایالتی و ملی از بین رفته و رها شده اند. برای غرب ، وظیفه و مأموریت فعلی این است که درس های خود را از افغانستان بررسی کرده و آنها را به عنوان یک اصل هدایت پیش ببرد.
“اولین درسی که می تواند از فاجعه افغانستان حاصل شود این است که استفاده از نیروی نظامی خارجی یک استراتژی عاقلانه برای پیشبرد مؤثر و پایدار دستور کار” تغییر رژیم “نیست. غرب کاملاً در ساختن یک کشور مدرن ، دموکراتیک و قوی که می تواند به طور قابل توجهی با تهدیدها مقابله کند ، شکست خورد.
“در این چارچوب ، ایالات متحده به طور موثری به دام مشابهی که پس از حمله غیرقانونی خود به عراق در سال 2003 با آن روبرو شد ، سقوط کرد. تنها مدت کوتاهی پس از حمله ایالات متحده به افغانستان ، عراق شاهد افزایش فعالیت های تروریستی بود که به نوبه خود راه را برای ظهور گروه” ISIS “هموار کرد. به همین ترتیب ، ما شاهد این موضوع در لیبی بودیم ، جایی که اقدام ناتو در سرنگونی ، معما قذافی ، رهبر لیبی ، کشور را به هرج و مرج ، ناامنی و جنگ داخلی فرو برد. “
“چین می توانست یک بازیگر مؤثر در تحولات افغانستان باشد. با این حال ، از همان ابتدا ، آن را از معادله افغانستان دور نگه داشته شد – بدون شک ، چین می توانست سرمایه گذاری های قابل توجهی در افغانستان انجام دهد و به پیشبرد این کشور کمک کرد تا این کشور را به پیش ببرد.”
“به طور کلی ، باید گفت که ایده” ملت سازی “از بالا به پایین (ملت سازی اجباری) اساساً نقص و محکوم به شکست از همان ابتدا است. این مدل فرض می کند که حضور نظامی در یک کشور و هجوم منابع به ناچار منجر به امنیت ، توسعه و نمایندگی های دموکراتیک می شود. توسط مردم
وی گفت: “این عنصر در افغانستان به طور قابل توجهی غایب بود. ایالات متحده با تکیه بر جنگ سالاران که مرتکب اقدامات ناعادلانه ای در خاک افغانستان شده بودند و همچنین در جریان بحران اخیر در افغانستان گریختند ، به طور مؤثر بخش قابل توجهی از ملت افغانستان اعتماد به نفس خود را از دست داد.
“از منظر وسیع تر ، این ایده که مؤسسات موجود در یک کشور به راحتی با شرکتهای جدید جایگزین می شوند ، تا حد زیادی ثابت شده است که نادرست است. بیشتر دولت ها از طریق یک فرآیند تدریجی همکاری و سازش با گذشت زمان شکل گرفته اند و نه توسط نیروهای خارجی و بازیگران. بنابراین ، متقاعد کردن ملت ها ، بر خلاف اجبار و تأثیرگذاری و امثال های سطحی ، در زمینه و رواج های سطحی ، در زمینه و وضعیت وضعیتی در زمینه وضعیت و وضعیت وضعیتی از نظر وضعیت و وضعیتی از وضعیت ، در زمینه وضعیت و وضعیت وضعیتی در زمینه وضعیت و وضعیت و وضعیت های مختلف ،
“دومین درس که از 20 سال شکست و جنگ در افغانستان می توان به دست آورد این است که دولت سازی باید با استراتژی های منطقه ای همراه باشد. رویکردهایی که بازیکنان منطقه ای کلیدی واقع بینانه نیستند. دولت های غربی ، با تمرکز صرفاً بر دولت سازی و غفلت سایر عوامل نتیجه ، اساساً نتوانسته اند به درستی درک درست تعادل قدرت در منطقه و جهان را درک کنند.
“چین می توانست یک بازیگر مؤثر در تحولات افغانستان باشد. با این حال ، از همان ابتدا ، آن را از معادله افغانستان دور نگه داشته شد. بدون شک ، چین می توانست سرمایه گذاری های قابل توجهی را در افغانستان انجام دهد و به حرکت در کشور کمک کند. با این وجود ، این اتفاق رخ نداد ، و این فرصت به اشتباه هدر رفت ، و مردم افغانستان را ناتوانی از توسعه کشور می گذارد.
“به همین ترتیب ، همکاری بیشتر و حضور فعال تر روسیه در افغانستان می توانست راهروهای شمالی افغانستان را به مراکز تبدیل کند که باعث شکوفایی و رشد اقتصادی کشور می شود”
“به همین ترتیب ، همکاری بیشتر و حضور فعال تر روسیه در افغانستان می توانست راهروهای شمالی افغانستان را به مراکز تبدیل کند که باعث شکوفایی و رشد اقتصادی به کشور می شود. با این حال ، این اتفاق نیفتاد ، و افغانستان تا حد زیادی به راهروهای جنوبی وابسته است که در طول مرزی از پاکستان ، با توجه به این امر تأثیر می گذارد و این امر را به وجود می آورد و این امر را به وجود می آورد و این امر را به وجود می آورد.
“علاوه بر این ، ایالات متحده از طریق بازیگرانی مانند عربستان سعودی ، که سرمایه گذاری های قابل توجهی در پاکستان انجام داده و شریک نزدیک واشنگتن است ، می توانست فشار بر دولت پاکستانی برای ایفای نقش مؤثرتر و سازنده در امور افغانستان اعمال کند. با این حال ، این فرصت نیز از دست رفت.
“در نهایت ، آخرین درسی که می توان از فاجعه افغانستان آموخت ، مربوط به اروپا است. این درسی است که به اروپا یادآوری می کند که باید توانایی های خود را در تراز کردن با منافع استراتژیک خود توسعه دهد. با توجه به تغییر توازن قدرت و راهروهای قدرت جهانی ، اروپا باید به طور قابل توجهی اعتماد به قدرت و قابلیت های بین المللی ایالات متحده را تجدید نظر کند.
“روند عقب نشینی نیروهای آمریکایی و متحدان آنها از افغانستان توسط هواپیماهای آمریکایی به وضوح نشان می دهد که چه چیزی در معرض خطر است. بدون هواپیماهای نظامی آمریکایی ، متحدین آمریکا نمی توانست نیروهای خود را تخلیه کنند و پرسنل افغانستان مانند اوضاع فعلی ، که مهاجرت قابل توجهی از مردم افغانستان به کشورهای اروپایی در حال افزایش است ، به زودی می توان به این کشور اشاره کرد که به این نتیجه می رسد که به این نتیجه رسیده است که به این نتیجه می رسد که به این نتیجه برسد که به این نتیجه رسیده است که به این نتیجه رسیده است. افغانستان. “
منبع: Sarie.information (افغانستان) ، 24 فوریه 2025.