در شهری که هیچ چیز به نظر یکسری معمولی نمی آمد، مردی بنام آرتور وارمن زندگی می کرد. او همیشه احساس می کرد که تنهاست و در جهانی پر از رموز و اسرار گم شده است. شهر پر از محافل بود، اما آرتور هرگز نمی توانست در هیچ یک از آنها جای خودش را پیدا کند.
یک روز، آرتور تصمیم گرفت به دنبال یک مفهوم عمیق و معنوی در زندگی خود بگردد. او به سفری در سراسر شهر می رفت و به دنبال پاسخ ها می گشت. اما هیچ کس نمی توانست به او کمک کند و هیچ پاسخی پیدا نمی کرد.
در آخرین روز از سفر خود، آرتور به یک محفل عجیب و غریب رسید. در آنجا، انبوهی از مردم به طور خودجوش جمع شده بودند و در حال صحبت و بحث بودند. آرتور به آنها پیوست و با دقت گوش داد.
در آن محفل، آرتور نهایتا مفهوم محافل را درک کرد. او فهمید که هر فردی در این دنیا به دنبال یافتن معنایی در زندگی خود است، اما باید به دنبال آن درون خودش بگردد. او پس از سال ها آشفتگی و تنهایی، در نگاهی عمیق به داخل خود پیوست.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا همگی با هم به دنبال معناهای از دست رفته در زندگی خود بگردیم.
(نقل از “در قبایل”)
تصویر بالا تزئینی است.