در یک نظم منطقه ای بی سر و صدا ، کشورهای عربی، به ویژه در خلیج فارس ، مواضع خود را نسبت به مذاکرات هسته ای ایالات متحده و ایران دوباره ارزیابی می کنند ، نه به این دلیل که به ایران اعتماد دارند بلکه به این دلیل که از ترس از واشنگتن و از اسرائیل می ترسند ، می ترسند.
از قضا ، این مذاکرات ، که در نظر گرفته شده بود ایران ، ممکن است در نهایت توانمندسازی آن و کج کردن تعادل ژئوپلیتیکی دورتر از نفوذ سنتی آمریکا باشد.
پاسخ خاموش عرب به احیا شده مذاکرات هسته ای ایالات متحده و ایران تأیید نیست ؛ این یک استراتژی پرچین است. در حالی که کشورهای خلیج فارس و مصر هنوز ایران را به عنوان یک تهدید اصلی – از نظر نظامی ، ایدئولوژیک و از طریق پروکسی های منطقه ای خود – درک می کنند – آنها به طور فزاینده ای وضعیت مشاهده آرام و در برخی موارد اسکان ضمنی را اتخاذ می کنند. این رفتار کمتر در مورد نزدیکی با تهران و بیشتر در مورد شک و تردید نسبت به قابلیت اطمینان طولانی مدت واشنگتن است.
یکی از دلایل اصلی اسرائیل است. از 7 اکتبر حملات حماس و متعاقب آن جنگ در غزه، اسرائیل مسیری خودمختار تر را طی کرده است و از نظر نظامی با توجه محدود به منافع ایالات متحده یا عرب عمل کرده است.
این امر تراز استراتژیک سنتی خود را با واشنگتن ایجاد کرده و شرکای بالقوه عرب را که با احتیاط در دوران توافق نامه ابراهیم پذیرفته بودند ، بیگانه کرد. اخیراً یک دیپلمات ارشد خلیج فارس نقل شده است اشارق آله گفتن: “ما دیگر نمی دانیم اسرائیل چه می خواهد ، و ما مطمئن نیستیم که ایالات متحده نیز می داند.”
پاسخ دولت ترامپ گفته است. در مارس 2025 ، ایالات متحده تعرفه های جدیدی را در مورد صادرات فناوری اسرائیل ، از جمله وظیفه 17 ٪ در الکترونیک دفاعی کلیدی تحمیل کرد. اگرچه به طور رسمی به عنوان یک تنظیم تجارت قاب بندی شده بود ، این حرکت به طور گسترده ای در پایتخت های منطقه ای به عنوان نوعی اهرم سیاسی تعبیر شد – یک پیام ظریف به اسرائیل برای تحمل مقاومت خود در برابر مذاکرات هسته ای با ایران.
ایالات متحده که توافق هسته ای با ایران را دنبال می کنیم
در همین حال ، پیگیری ایالات متحده از توافق هسته ای با تهران – که احتمالاً به ایران اجازه می دهد تا سطح غنی سازی اورانیوم – سایر قدرتهای منطقه ای را برای تسریع در برنامه های هسته ای خود جسارت کند. در مصر ، ساخت و ساز بر روی نیروگاه هسته ای غیرنظامی در اللامین با تأمین مالی و فناوری روسیه ، بخشی از همکاری استراتژیک گسترده تر با مسکو ادامه دارد. اگرچه رسما غیر نظامی است ، زمان بندی قابل توجه است. راحتی روزافزون مصر با اتحادهای جایگزین دیگر ظریف نیست.
این بیشتر در آوریل 2025 مورد تأکید شد مصر و چین یک تمرین آموزشی مشترک نظامی بی سابقه در خاک مصر انجام داد. این اولین باری است که پکن با یک قدرت نظامی بزرگ عرب در خاورمیانه به تمرینات مستقیم نظامی مشغول است. در حالی که هدف اعلام شده ضد تروریسم بود ، نمادگرایی غیرقابل توصیف است: قاهره در حال گسترش روابط امنیتی خود به سمت شرق است و به واشنگتن نشان می دهد که در صورت وجود تعهدات آمریکایی گزینه های دیگری وجود دارد.
عربستان سعودی در یک مسیر مشابه قرار دارد. “پروژه انرژی اتمی ملی سعودی” ، یک ابتکار پرچمدار تحت Imaginative and prescient 2030 ، به سرعت در حال پیشرفت است و پادشاهی آشکارا همکاری های هسته ای با چین و روسیه را در نظر می گیرد ، به ویژه اگر ایالات متحده از ارائه حقوق غنی سازی داخلی به عنوان بخشی از یک قرارداد گسترده تر عادی سازی با اسرائیل امتناع ورزد. در این زمینه ، مشروعیت هسته ای بالقوه ایران به یک ارز قدرتمند دیپلماتیک برای کشورهای عربی تبدیل می شود که به دنبال آستانه هسته ای خود هستند.
آنچه ما شاهد آن هستیم ، شکل گیری اولیه یک خاورمیانه چند قطبی است ، جایی که ایالات متحده دیگر حامی بدون چالش نیست و در آنجا اتحادها کمتر از طریق ایدئولوژی شکل می گیرند و بیشتر توسط محافظت از عملگرا. کشورهای عربی در حال یادگیری زندگی با ابهام هستند و در برخی موارد از آن برای مذاکره بهتر با همه طرف استفاده می کنند: واشنگتن ، پکن ، مسکو و حتی تهران.
برای اسرائیل ، معضل استراتژیک حاد است. اگر این عملیات یک جانبه نظامی علیه اهداف ایران ادامه یابد – همانطور که در حملات هوایی اخیر در سوریه و اقدامات پنهانی در Natanz مشاهده می شود – این امر باعث تعمیق انزوا می شود. از طرف دیگر ، بازی با مذاکرات به رهبری ایالات متحده می تواند خطوط خود را در گسترش هسته ای به خطر بیندازد و حزب الله و سایر پروکسی های ایرانی را مجذوب خود کند.
با این حال ، به طور متناقض ، این ترکیب فرار ممکن است عادی سازی با تأخیر طولانی بین اسرائیل و عربستان سعودی را کاتالیز کند. ریاض می تواند عادی سازی را به عنوان یک عمل متعادل کننده قرار دهد و با در آغوش گرفتن یک رابطه استراتژیک با اسرائیل ، ذوب محتاط خود را با ایران مقابله کند. ولیعهد محمد بن سلمان ممکن است محاسبه کند که روابط عمیق با اسرائیل قیمت نفوذ افزایش یافته در واشنگتن است.
در پایان ، ایالات متحده باید تصمیم بگیرد که آیا هنوز به دنبال لنگر ثبات در خاورمیانه است یا فقط یک بازیکن در بین بسیاری است. اگر اولی باشد ، باید اعتماد را با متحدین سنتی خود – نه تنها از طریق معاملات اسلحه و نشست ها ، بلکه با هماهنگی انتخاب های استراتژیک آن با نگرانی های وجودی آنها – بازگرداند.
دیپلماسی هسته ای با ایران ممکن است لازم باشد. اما اگر بدون مدیریت دقیق درک عرب و ناامنی های اسرائیل دنبال شود ، خطرناک است که ناخواسته جنگ سرد جدید در خاورمیانه را تسریع کند ، جایی که ایالات متحده نه از آن ترسیده و نه به طور کامل اعتماد دارد و در جایی که متحدین آن بی سر و صدا در حال ساختن گزینه های دیگر هستند.
این نویسنده یک محقق مصری و همکار ارشد در مرکز امنیت و امور خارجه اورشلیم است.