در اردوگاه ترانزیت در اسلام قلا در غرب افغانستان ، فاطیما از اتوبوس به گرمای فروزان و آینده ای نامشخص می رود. او یکی از 10،000 نفری است که آن روز از ایران وارد شده است و یکی از 800000 نفر که طی شش ماه گذشته وارد شده است. او سه فرزند خود را به یک مکان خالی عجله می کند ، به زمین گرد و غبار می ریزد و خانواده اش را با ورق های تختخواب پناه می دهد. وقتی از او سؤال شد که از اینجا به کجا می رود ، می گوید یک برادر ممکن است آنها را در شهر زادگاه خود بگیرد.
IFRC از جامعه هلال احمر افغانستان پشتیبانی می کند تا غذای گرم و مراقبت های بهداشتی را در این اردوگاه ارائه دهد. آژانس های سازمان ملل مقداری پول نقد ارائه می دهند. اما طی یک روز ، وقت آن است که ترک شود. رانندگان اتوبوس اسامی شهرها و شهرهای افغانستان را صدا می کنند. فاطمه پرونده های خود را به سمت اتوبوس به اوبه ، در استان هرات می اندازد. سه فرزند او پشت سر او هستند. او توضیح می دهد که او بافندگی فرش را در ایران آموخته است ، اما مجاز به تهیه مواد یا سازهای خود با او نبود. او می پرسد که چگونه او می تواند از ابتدا بدون پول شروع کند. و به هر حال چه کسی فرشهای خود را در دهکده خود می خرید؟ آنها هیچ چیز ندارند. حتی غذا خوردن
عزیمت از ایران آسیب زا بوده است ، اما چالش های واقعی او اکنون آغاز می شود. وقتی وارد زادگاهش شد ، هیچ شغلی در بخش دولتی برای او وجود نخواهد داشت. مردان به دلیل قوانین و مقررات مربوط به استخدام زنان تمایلی به استخدام وی ندارند. یک فرصت او برای مقابله با این است که شرکت خود را ادامه دهد. برای این کار ، او به سرمایه راه اندازی نیاز دارد. او همچنین ممکن است برای دسترسی به بازارها به برادرش کمک کند. این یک مبارزه خواهد بود ، اما تعداد فزاینده ای از زنان افغانستان به این چالش در حال افزایش است. فاطمه نیز می توانست. اگر فقط او بتواند به اعتبار دسترسی پیدا کند.
اما آیا کسی در جامعه خود قادر به خرید محصولات خود خواهد بود؟ مانند اکثر افغان ها ، همسایگان وی تا حد زیادی به کشاورزی بستگی دارند که به آبیاری و باران بستگی دارد. در بیشتر استان هرات و در سراسر کشور ، آبیاری به دلیل خشکسالی غیرممکن است. رودخانه ها گرد و غبار هستند. منابع آب زیرزمینی در حال خشک شدن هستند. بدون امکان مزرعه ، مردان در جستجوی کار روزانه در شهرها ریخته می شوند ، فقط برای پیدا کردن نبرد برای آب نیز در آنجا رو به افزایش است. رحمت سپاه ادعا کرده است که نیمی از سوراخ های کابل در کابل خشک شده اند و شهر می تواند طی پنج سال از آب های زیرزمینی در دسترس خارج شود. این مسیر می تواند کند یا معکوس شود ، اما تنها با سرمایه گذاری عمده در حفاظت از آب ، گلدان های باران ، سدهای ذخیره سازی و سدها را بررسی کنید. فقط نوعی سرمایه گذاری که افغانستان در تلاش برای جمع آوری است.
اگر فاطیما بتواند کمی درآمد کسب کند و در نزدیکی آب زندگی کند ، می تواند روی تحصیلات فرزندان خود تمرکز کند. دخترش مجبور است در یک مادراسا شرکت کند. این یک کاهش چشمگیر از تحصیلات وی در ایران خواهد بود. اما اگر او خوش شانس باشد ، این یکی از بسیاری از مادراس ها خواهد بود که در حال حاضر موضوعات متنوع تری را معرفی می کند و تا کلاس دوازدهم کلاس ارائه می دهد. اگر او باهوش باشد و بتواند برخی از بودجه را سرمایه گذاری کند ، ممکن است گزینه های دیگری نیز وجود داشته باشد ، از جمله آموزش حرفه ای و دوره های آنلاین. محدودیت هایی که وی برای پیمایش باید بسیار زیاد باشد ، اما جدید نیست. آنها منعکس کننده یک مبارزه طولانی مدت بین شهرها و حومه شهر ، بین خواسته های خود تحقق و مردسالاری عمیقاً ریشه دار هستند. کمک های خارجی ممکن است با ایجاد بی سر و صدا فرصت های متعدد و انعطاف پذیر برای تبادل و یادگیری کمک کند ، ضمن اینکه تشخیص می دهد که نبردهای ایدئولوژیک برای خود افغان ها است و زمان می برد. برخی از سازمان ها در تلاشند این کار را انجام دهند ، اما مقیاس ندارند.
این شانس زیادی برای فاطمه خواهد داشت تا در شرکت اجتماعی خود سرمایه گذاری کند ، به آب آشامیدنی تمیز دسترسی پیدا کند و برای فرزندان خود آموزش پیدا کند. گزینه دیگر بسیار ناخوشایند و متأسفانه بسیار محتمل است. او مانند اکثر ورود های جدید ، احتمالاً طی چند هفته بی بضاعت خواهد بود. او به فرصت های نادر برای پشتیبانی تجاری دسترسی نخواهد داشت. کمبود آب روستاهای اطراف او را خالی می کند. اگر او بماند ، سلامتی وی شکست خواهد خورد. مراقبت های پزشکی برای رسیدن به یا خیلی گران خواهد بود. او ممکن است مجبور شود زود با دخترش ازدواج کند و پسران خود را از مدرسه دور کند و به کار روزانه ارزان و روزانه بپردازد. این همان چیزی است که در سراسر کشور اتفاق می افتد. اگر او بتواند ، برای جلوگیری از چنین سرنوشت وحشتناکی ، سعی خواهد کرد به ایران برگردد.
آیا کمک های خارجی می تواند در حمایت از فاطمه و میلیون ها نفر مانند او نقش داشته باشد؟ علیرغم همه این موارد ، بودجه بشردوستانه در چهار سال گذشته سخاوتمندانه بوده است. بیش از 7 میلیارد دلار برای کمک هزینه شده است. به اندازه کافی برای کمک به ده ها هزار زن برای شروع مشاغل کوچک کمک کرده است. به اندازه کافی برای آبیاری مزارع ، تعمیق سوراخ های سوراخ شده و آب ذخیره شده در سراسر کشور. به اندازه کافی برای ایجاد هزاران گزینه یادگیری جایگزین برای کودکان. آژانس های بشردوستانه سعی در کمک به همه این مناطق دارند ، اما تقاضا برای امداد اضطراری بخش عمده ای از بودجه را به خود اختصاص داده است ، و بسیاری از اهدا کنندگان از ترس از حضور در قدرت ، در هر چیزی طولانی مدت سرمایه گذاری کرده اند.
نیاز به یک رویکرد جدید قانع کننده است. در حال حاضر به دلیل کاهش کمک ها ، پول کمتری در دسترس است ، اما آنچه در آن باقی مانده است هنوز هم می توان در استراتژی های محلی LED برای معیشت ، زیرساخت های آب ، بهداشت و یادگیری سرمایه گذاری کرد. این ممکن است به افرادی مانند فاطمه جرقه امید در آینده خود بدهد. این همان چیزی است که IFRC به همان اندازه که منابع خود اجازه می دهد روی آن تمرکز خواهد کرد.
اگر مورد اخلاقی برای آن به اندازه کافی قانع کننده نباشد ، شایان ذکر است که در مسیر فعلی ، بازگشت تاریخی به افغانستان که امسال اتفاق می افتد ، احتمالاً مقدمه ای برای خروج بسیار بزرگتر در سالهای آینده خواهد بود. این امر بسیار عاقلانه تر خواهد بود که اکنون سرمایه گذاری کنید و به مردم فرصتی دهید تا در کشور خود شکوفا شوند تا سرمایه گذاری بیشتری در اردوگاه های پناهندگان و کارهای ضد قاچاق در آینده نزدیک انجام دهند.
نظرات بیان شده در این مقاله خود نویسنده است و لزوماً منعکس کننده موضع تحریریه الجزیره نیست.