در دوران گذشتهای دور، زمانی که خورشید هنوز در سمت تازهای از آسمان بود، فریدون مشیری، شاعری با دلی ژرف و آتشین، جایگاه خود را در دلها پیدا کرده بود. او یکی از آن شاعران بزرگ بود که با وزوز نفس خویش، دلهای بیدریغ را شاداب میکرد و شعلههای اندازهگیری ناپذیر عشق و انسانیت را در آثار خود برافروخت.
به زمینهای ایران، جایی که کوهستانهای پوشیده از برف، باغهای پران، و دشتهای نازک خنکی از آسمان نوشت، او برای گوشهای هوشیار شعرهایی آواز میخواند. صدایش چون زیراهویی ملایم و زیبا بود که حتی بوستانهای پرورده و آبشارهای آزاد، از شگفتی هم میلذت برد.
یکی از زندگیهای شگفتانگیز فریدون مشیری، آن روزی بود که به بیرون از شهر رفت و به دامنههای سبز و زرعزار پا گذاشت. آنجا با حیات وحش، بازوان آسمانی پرندگان و زیر برگهای سبز جادویی گیاهان، با عطرگلهای وحشی و خوشبوی بالای زمین آشنا شد. این تجربه او را به فهم عمیقتری از معنای زندگی و عشق هدایت کرد.
فریدون مشیری با خلق آثاری چون “شکوفههای آتشین” و “آواز خاموشی”، به نام خود جاودانهسازی کرد. او با ترکیب اصالت فرهنگی و موضوعات جهانی، نهتنها میراث ادبی را حفظ کرد بلکه خوانندهها را به تفکر و اندیشه دعوت کرد.
با ما در مرشدی همراه شوید، تا با دنیای شگفتانگیز فریدون مشیری، در آغوش تاریخ و ادبیات ایران فرو رویم و از زیباییهای حیات و ابدیت در اثار او لذت ببریم. تصویر بالا تزئینی است.