اقتدارگرایی در سراسر جهان قوی تر شده است و فضای بیان آزاد کاهش یافته است. روزنامه نگاران ، نویسندگان و فعالان به سادگی به دلیل صحبت کردن در حقیقت خاموش می شوند. بسیاری از آنها با تهدید ، دستگیری یا خشونت به دست کسانی که در قدرت هستند روبرو هستند.
در افغانستان ، از زمان بازگشت طالبان به قدرت ، آزادی بیان تقریباً ناپدید شده است. روزنامه نگاری مستقل دیگر امکان پذیر نیست. در افغانستان امروز ، ابراز عقیده خود ، به خصوص اگر زن باشید ، فقط دلسرد نیست بلکه خطرناک است. اگر از سیاست های طالبان انتقاد می کنید ، مطمئناً برای زندان مقدر می شوید.
در طی چهار سال گذشته ، هزاران افغان ، از جمله بسیاری از روزنامه نگاران ، مجبور به فرار ، زندانی یا شکنجه شده اند ، یا از ترس کاملاً ساکت شده اند.
این یک نقض آشکار از قوانین بین المللی حقوق بشر است ، که آزادی بیان را به عنوان یکی از پایه های یک جامعه عادلانه و دموکراتیک می شناسد. اما در سراسر جهان ، سانسور رو به افزایش است. لیست افرادی که برای نوشتن مقاله ، حضور در یک اعتراض مسالمت آمیز یا ارسال چیزی مهم به صورت آنلاین زندانی شده اند ، در حال رشد است. بسیاری از این افراد در کشورهای غربی به دنبال امنیت بوده اند.
متأسفانه ، با دولت جدید دونالد ترامپ ، سیاست های مهاجرت ، به ویژه در ایالات متحده ، بسیار سختگیرانه تر شده است. در نتیجه ، کمتر روزنامه نگاران و نویسندگان در معرض خطر پناهندگی می شوند ، حتی اگر زندگی آنها به وضوح در معرض خطر باشد.
انگلیس یکی از کشورهایی است که همچنان به برخی از این افراد پناه می برد. اما نیاز بسیار بیشتر است. من از دولت انگلستان می خواهم که حمایت خود را گسترش دهد و از کسانی که مجبور به فرار از کشورهای خود برای گفتن حقیقت هستند ، حمایت واقعی کند.
هر روزنامه نگار ، نویسنده ، استاد یا فعال که امنیت را در یک کشور دموکراتیک پیدا می کند ، صدای بسیاری دیگر را پشت سر می گذارد. محافظت از این صداها فقط یک عمل بشردوستانه نیست بلکه دفاع از حقیقت ، تاریخ و خود آزادی است.
من یکی از آن روزنامه نگاران هستم. من یک بار آزادانه در کابل کار کردم ، داستانها را گزارش می کردم و آگاهی از مسائل را افزایش می دادم. اما وقتی طالبان در سال 2021 قدرت را به دست آورد ، من هیچ فضایی در زادگاه خودم نداشتم. به عنوان یک زن و یک روزنامه نگار ، این یک خطر مضاعف بود. وقتی روزنامه نگاران شروع به دستگیری ، شکنجه یا مجبور به پنهان شدن کردند ، فهمیدم که چاره ای جز ترک ندارم. فرار دردناک بود اما ماندن به معنای سکوت – یا بدتر.
اکنون ، من در انگلستان زندگی می کنم. این کشور نه تنها به من پناه داد بلکه به من اجازه داد دوباره صدایم را بلند کنم. در اینجا ، می توانم آزادانه بنویسم ، مصاحبه کنم و صحبت کنم. من می توانم برای زنانی که حقوق و صدای آنها به طرز وحشیانه ای از بین رفته است ، صدا باشم.
پناه بردن به روزنامه نگاران در معرض خطر فقط در مورد نجات افراد نیست ، بلکه در مورد دفاع از ارزش های دموکراسی و گفتار آزاد است. کشورهایی مانند انگلستان نشان می دهند که آنها نه تنها در کلمات بلکه از طریق اقدام واقعی ، در برابر این ارزشها قرار دارند.
با استقبال از روزنامه نگاران مانند من ، انگلیس نشان داده است که به حقیقت احترام می گذارد ، از آسیب پذیر محافظت می کند و از نسل های آینده که رویای عدالت را می بینند ، پشتیبانی می کند. من ممکن است به دور از خانه زندگی کنم ، اما من هنوز هم هر روز کار می کنم تا صدای زنان و دختران افغان را که تحت ظلم زندگی می کنند تقویت کنم.
متأسفانه ، بسیاری از روزنامه نگاران افغان هنوز در کشورهایی مانند ایران و پاکستان به دام می افتند. آنها در عدم اطمینان ، بدون آزادی ، بدون کار و بدون امید زندگی می کنند. اگر جهان آنها را نادیده بگیرد ، صدای آنها و داستان های آنها ممکن است برای همیشه از بین برود.
ما نباید فراموش کنیم که در هر جامعه ای ، آزادی بیان به مردم اجازه می دهد تا سؤال کنند ، قدرت را به چالش بکشند و ایده های جدیدی را به اشتراک بگذارند. این منجر به نوآوری ، رشد و عدالت می شود. همانطور که جان استوارت میل ، فیلسوف بریتانیایی در کتاب خود در مورد آزادی گفت ، آزادی بیان برای پیشرفت شخصی و پیشرفت اجتماعی ضروری است. از طریق بحث باز ، ما حقیقت را می یابیم و اشتباهات گذشته خود را اصلاح می کنیم.