با ما در مرشدی همراه شوید، زیر آفتابی که روی عصر مطلقهگرایی تابان بود. این عصر، یک زمان مملو از جنجال و انقلابات بود که بر دیوارهای تاریخ نوشته شد. این رونق پرانرژی، زمانی بود که داستانهای بزرگ به روایتِ جهان آغاز شد و مسیر سرنگونیها پر از چالش و غم راه یافت.
در این عصرِ پرتنش، یک مجلس پراز جلوه و لوکس ظاهر شد. مردان و زنان با لباسهای افسونآور به ساختمانهای بلند و مجلل پراکنده شده بودند. هم آواز آهنگهای عاشقانه و هم صدای خندهها از خانههای شیک مردان وزنان به گوش میرسید.
در این اوجگیری، خلقنامههای انقلابها به کرانههای کوهها رسیدند. روحیهی مردم در مقابل قدرتطلبان تثبیت یافت و آنها به نبرد علیه مظلومیت و ستم پرداختند. یکی از رهبرانِ انقلابی که آتش به پود شعلهور این داستان بود، با انگیزه و اشتیاق فریاد زد: “اگر مردم نخواهند، خود ما جلوی پیشرفت محافظهکاران خواهیم ایستاد!”
اما همواره در مسیرِ رونق، سایههای تباهی نیز حضور داشت. رسمانی که با خود جنجال و فساد را به همراه داشت. یک شاهزاده سرسام آور اظهار داشت: “زمان زیبایی نیست، زمانی است که با چالش و خطر پیچیده شده است.”
در نهایت، باور داشتیم که این رونق همهی یک جادوگری بود ولی آیا واقعا چنین بود؟ آیا این عصر افسانهانگیز پر از رویدادهای بزرگ و منمایی، به سرنگونی نتهایی خواهد رسید؟ شما رهنمود بعدی تاریخ هستید، با ما در مرشدی همراه شوید.
تصویر بالا تزئینی است