تصاویر هاشم شاکی پس از بازگشت طالبان به قدرت ، شکنندگی زندگی افغانستان را ردیابی می کند و زندگی را به حالت تعلیق در بین عدم اطمینان و بقا نشان می دهد – نه به عنوان داستانی از شکست ، بلکه بشریت از خلاء خیره می شود.
عمل خیره کننده بازگشت – دوباره و دوباره. و به زودی ، ما نیز ناظران ، به نگاه مفرد عکاس کشیده می شویم ، که از طریق چشمان (پنهان) یک دختر جوان که به سمت پنجره تکیه می دهد ، هدایت می شویم. زاهرا فقط یک تابلو – به طور کامل – را که توسط یک پرده سفید با گلهای آبی محجبه می شود ، باز می کند ، مانند یک پارچه ظریف گره خورده است. یک ردیف انگور صحنه را قاب می کند. از طریق شیشه ، ما به طرح کلی شهری که واقعاً نمی توانیم آن را ببینیم نگاه می کنیم – غرب کابل. اما ما می توانیم تصور کنیم که چه چیزی آن را احاطه کرده است: استعاره ای برای وقایع بزرگتر – خراب ، ویران شده ، زخمی.
زاهرا نیز در حمله انتحاری نیروهای طالبان به مدرسه خود زخمی شد. دوستش کشته شد. نگاه او – که از لبه قاب پنجره گرفته شده است – ما را جلب می کند. این از عدم امکان دیدن ، تصور آینده ای روشن تر صحبت می کند. و با این حال ، پنجره باز به زندگی اجازه می دهد – و به او اجازه می دهد تا به زندگی برسد.
زندگی که هنوز هم به طور کامل ، سرسختانه – به عنوان اسناد هاشم شاکی در این کار پالس می کند ، “خیره شدن به پرتگاه“: ظریف و در عین حال نیرومند. برای ماه ها ، شاکی پس از بازگشت طالبان به قدرت ، به سراسر افغانستان سفر کرد و شاهد زندگی شکننده در میان تحقیر بود.
این سفر عکاسی از لحظه شکستگی پدیدار شد. ریشه های این پروژه به بازگشت طالبان در سال 2021 باز می گردد ، که ناشی از مقاومت زنان افغان است – که سرپیچی آنها مسیر پیش رو را روشن کرد. در سال 2022 ، به عنوان زن ، زندگی ، جنبش آزادی در ایران گسترش یافت ، موجی از همبستگی ایرانیان و افغان ها متحد شد و کار شاکی عمیق تر شد. اما در سال 2023 ، هنگامی که این وحدت شروع به ترکیدن کرد ، او نگاه خود را به سمت آن شکستگی چرخاند.
چارچوب فلسفی از مشاهدات نیچه در عنوان خود وام گرفته می شود – خطی که عوارض روانی شاهد تحول شدید را به خود جلب می کند. برای شاکی ، این چیزی بیش از استعاره است.
او می گوید: “آنچه من شخصاً پس از رسیدن طالبان در افغانستان با آن روبرو شدم و تجربه کردم بسیار شبیه پرتگاه بود: عدم اطمینان ، تاریکی و تعلیق بی پایان.” آزادی ها و دستاوردهای سخت توسط مردم خنثی شد. “این مانند سیاهچاله ای از جهل بود که تمام نور را مصرف می کند و آن را در درون آن نگه می دارد ، بدون پایان مشخصی که تا چه حد بلعیده است.”
اما هشدار نیچه دارای طنین انداز عمیق تر است. پرتگاه فقط یک هشدار نیست ؛ این یک ادعای آرام است – برای کسانی که مقاومت می کنند که خودشان را از دست ندهند.
او می گوید: “من امیدوار بودم که ما ، که تحت یک رژیم بنیادگرایانه زندگی می کنیم ، مانند سیستمی که به ما ظلم می کند تبدیل نشویم.”
این فلسفه در تصاویر شاکی آشکار می شود. یک عکس این زیبایی شناسی را از طریق تابش خیره کننده نور خورشید بر روی یک صفحه خورشیدی ضبط می کند و صحنه را سورئال می کند – یک اکو بصری از پوچی و ناامیدی که در آن وجود دارد. جمشید ده ساله ساعت ها در گرمای خنجر بی تحرک ایستاد و از پانل از سرقت محافظت می کرد-لحظه ای شاکیری بی معنی و در عین حال نمادین را توصیف می کند. برای او ، جوهر آن زمان را در افغانستان تقطیر کرد: یک خیره آرام و بی امان به پرتگاه شرایط.
موضوع تعلیق و عدم اطمینان در طول کار او ظاهر می شود. در تصویر دیگر ، سیم ها به عنوان یک حضور ارواح در هوا برش می دهند. حس تعلیق وجود دارد – یک سکون عجیب و غریب – زیرا نگاهی اجمالی به گوشه شهر تقریباً طیفی به نظر می رسد. این طلوع است ، ساعت پیش بینی آرام ، با شروع یک روز جدید – شاید یک نوع متفاوت از روز ، هرچند که قول آن نامشخص است. شاکی در هفته های ابتدایی بازگشت طالبان ، درست قبل از طلوع آفتاب ، این صحنه از میدان اصلی هلمند را از اتاق خود ضبط کرد و لحظه ای را که شهر ، کشور و مردم آن در حال تحول عمیق بودند ، مستند کرد.
در طول سفر خود ، شاکی با افراد بی شماری روبرو شد که داستان های آنها برای درک او از کشور یکپارچه شد: دختران زخمی شده نوجوان که همکلاسی ها را در بمب گذاری های انتحاری از دست دادند ، که همچنان در کلاسهای زیرزمینی تحصیل می کنند. یک افسر نظامی سابق که در روستاهای دورافتاده پنهان می شود و از تبعید امتناع می ورزد. دوستی که با دقت ماشین خود را برای بمب های پنهان جستجو می کند. او شاهد تراژدی ناگفته بود که به زندگی بیگناه برخورد می کرد – اما همچنین بشریت ماندگار که همچنان ادامه دارد. تصاویر او برای هر دو تثبیت می شود:
“هر داستان فردی چشم انداز جدیدی را باز می کرد ، یک روش جدید برای دیدن ،” شاکی در زندگی روزمره در افغانستان تأمل می کند – مکانی که “خط بین زندگی و مرگ نازک تر از رشته مو بود ، و جایی که هر ثانیه امکان غیرقابل پیش بینی را داشت.”
با این حال ، عکس های شاکی کمتر از شرارت هایی که او شاهد آن بوده است ، و بیشتر از قدرت کسانی که از طریق آنها زندگی می کردند صحبت می کنند.
این رویکرد ناشی از تعهد وی به مستندات اخلاقی ، کار با افراد تحت تأثیر سالها درگیری است – تعهدی که کار او را سخت تر کرده است در حالی که مسئولیت خود را برای محافظت از عزت خود افزایش می دهد.
او از روایات ساده گرایانه اجتناب کرد و در عوض تصمیم گرفت با پیچیدگی ظریف بنشیند – حتی وقتی این به معنای تصویر کردن مبارزان طالبان بود. اما او اصرار داشت که تصویر کامل را ببیند.
پیچیدگی افغانستان فراتر از داستانهای فردی است که شامل چشم انداز زخم شده است. یک عکس ابری از گرد و غبار را نشان می دهد ، تضاد بین نور و سایه. سازه های موجود در پیش زمینه توسط چراغهای جلو یک وسیله نقلیه در حال عبور روشن می شوند ، در حالی که شبح صخره ای از پشت سر می رود. سایه ای خطرناک ظهور می کند – یک خلاء که شاهد یک رژیم خشونت آمیز است: فضایی که یک بار مجسمه بودا در آن ایستاده بود ، در قلب کوه در بامیان حک شده است.
این مستندات باعث شد تا شاكری به طور جدی در مورد چگونگی قاب بحران در سطح بین المللی تأمل كند ، زیرا روایت های اصلی غربی غالباً نقش آمریكا را در بحران افغانستان به حداقل رسانده و نسخه های ضدعفونی شده داستان را ارائه می دهند. وی استدلال می کند که مسئولیت وضعیت کشور هم در مورد عوامل داخلی و هم نیروهای خارجی از جمله سیاست های امپریالیستی که این بخش ها را عمیق تر می کند ، نهفته است.
اما درک شاکی از افغانستان راکد نبود.
“در ابتدا ، مانند بسیاری دیگر ، برداشت من از طریق تصاویر جنگ ، ظلم و قربانی فیلتر شد. اما با گذشت سالها ، همانطور که من از نزدیک با افراد کار می کردم ، به داستانهای آنها گوش می کردم ، شاهد مقاومت آنها بودم و به فضاهای عمیق شخصی و دردناک دعوت می شدم ، یک تصویر بسیار پیچیده تر ، انسانی و لایه ای از افغانستان شروع به انتشار کرد.”
این تکامل در درک هدف از کار او را شکل می دهد.
در نهایت ، شاکی امیدوار است که عکسهای او یک باز بودن واقعی به “دیگری” را که به رسمیت شناختن یک بشریت مشترک است ، ایجاد می کند. او می گوید: “وقتی مخاطبان با جزئیات زندگی و شخصیت های مردم آشنا می شوند ،” آنها دیگر آنها را به عنوان دیگران دور و ناآشنا نمی بینند. ” تجربه رنج ، شاکی به ما یادآوری می کند ، جهانی است. “این از همه مرزها و تقسیمات فراتر می رود. آزادی ما با آزادی دیگران در هم تنیده است.”
با این روحیه ، او امیدوار است که عکسهای وی به عنوان الهام بخش و شهادت به قدرت آرام کسانی که مقاومت می کنند ، که بدون توجه به آنچه در برابر اقتدار ایستاده اند ، باشد و از ناشناس بودن و برکناری خودداری کنند. هنگامی که سیستم ها از زندگی خود که ادعا می کنند خدمت می کنند دور می شوند ، این افراد هستند که قدم می گذارند – که صحبت می کنند ، سازماندهی می کنند و به یکدیگر ادامه می دهند. وی می گوید: “شاید تنها امید من این باشد که این عکس ها می توانند به آن ضد نیروی ، ایستاده در برابر قدرت و ادامه عقب کشیدن کمک کنند.” همیشه باید چیزی وجود داشته باشد که به عقب برگردد – چیزی ثابت ، بی نظیر ، انسانی.
————–
همه عکس ها © Hashem Shakeri ، از این سریال که به پرتگاه خیره شده است
————–
هاشم شاکی یک هنرمند ، عکاس و فیلمساز از تهران ، ایران است. وی در حال کار بر روی چندین پروژه شخصی بلند مدت و همچنین کمیسیون ها به عنوان یک عکاس مستند و داستان نویس بصری است. کار او را پیدا کنید حرصبشر
لوسیا د استفانی یک نویسنده و ویرایشگر است که بر عکاسی ، تصویرگری و همه چیز نوجوانان متمرکز است. او بین نیویورک و ایتالیا زندگی می کند. او را پیدا کنید اینستاگرامبشر