در گوشه ای آرام از هانوفر ، آلمان ، یک زن الجزایر 26 ساله به طرز وحشیانه ای به قتل رسید. تنها جرم ظاهری او: مسلمان بودن ، به وضوح چنین ، و بارها و بارها درباره آزار و اذیت نژادپرستانه که به دست همسایه خود تحمل کرد. قتل او از هیچ کجا بیرون نیامد. این اتفاق پس از فریادهای وی برای کمک صورت گرفت – با اجرای قانون ، توسط مقامات محلی ، و در نهایت ، توسط قاره ای که به طور فزاینده ای به اسلام هراسی خود بی حس می شود.
این یک عمل خشونت آمیز منزوی نبود. این بخشی از یک الگوی عمیقاً نگران کننده بود که در سراسر اروپا-از مسجد در اسپانیا برای تجاوز به نفع در انگلستان و پلیس حقوقی بی امان فرانسه از لباس زنان مسلمان-. در پشت هر حادثه همان حقیقت زشت نهفته است: نفرت ضد مسلمان نه تنها در حال رشد است ، بلکه در سکوت کسانی که ادعا می کنند از حقوق بشر و ارزش های دموکراتیک حمایت می کنند ، متاستاز می شود.
در 12 ژوئیه ، یک مسجد در پیرا ، اسپانیا به عمد دچار آتش سوزی شد. حمله آتش سوزی توسط رهبران محلی محکوم شد اما به سختی در صحنه بین المللی ثبت نام کرد. آمد و مانند یک بروزرسانی آب و هوا در چرخه خبری رفت – در زیر عناوین بلندتر دفن شده ، فراموش شده و دفن شده است. هیچ بیانیه جهانی از همبستگی ، بدون هوشیاری گسترده ، هیچ تعهدی از عدالت از پایتخت های اروپایی. این پیام واضح بود: برخی از قربانیان نفرت بیش از سایرین.
در سراسر کانال در انگلستان ، جنایات نفرت انگیز علیه مسلمانان به طور قابل پیش بینی هر بار که سیاستمداران بحث و گفتگوهای عمومی را در مورد مهاجرت ایجاد می کنند یا از عبارت سحابی “ارزش های انگلیس” استفاده می کنند. زنان محجبه ، مردان ریش و مساجد در آب و هوایی به میله های رعد و برق تبدیل شده اند که تفاوت فرهنگی به طور فزاینده ای به عنوان انحراف رفتار می شود. براساس گزارش ها ، سوء استفاده کلامی ، حملات جسمی و خرابکاری مسجد به طرز نگران کننده ای روال شده است ، با کمی بیشتر از آنچه در پاسخ به آنها ارائه می شود.
در فرانسه ، خود دولت در عادی سازی اسلام هراسی به نظر می رسد. از ممنوعیت حجاب در مدارس گرفته تا غیرقانونی بودن ابیا در دانشگاه ها ، دولت فرانسه نوعی دروازه بان فرهنگی را نهادینه کرده است که هویت مسلمانان را تحت پوشش سکولاریسم ننگ می کند. این قوانین از جمهوری محافظت نمی کنند – آنها با تبدیل تنوع به یک تهدید و تحریک شهروندی در برابر ایمان ، آن را از بین می برند.
در همین حال ، آلمان تنها در سال 2024 شاهد 60 ٪ افزایش در حوادث ضد مسلمان بود. بیش از 3000 مورد مستند: دو مرگ ، 198 حمله فیزیکی ، چهار زره مسجد ، و 259 سرقت و اقدامات اخاذی-همه توسط نفرت ضد اسلامی رانده می شوند. اینها آمار نیستند ؛ آنها زنگ هشدار هستند. با این حال ، واکنش ، دوباره سکوت ، بی تفاوتی و عدم تحرک است.
چرا این اتفاق می افتد؟ از آنجا که گفتمان غربی یک استاندارد مضاعف ایجاد کرده است. این عدم تحمل هنگامی که در کشورهای اکثریت مسلمان اتفاق می افتد ، اما آن را در خانه به عنوان بخشی از دفاع فرهنگی گسترده تر می کند. اسلام غالباً به عنوان چیزی که باید “مدیریت شود” ، “نظارت” یا “اصلاح شده” به تصویر کشیده می شود – که احترام گذاشته نشده است ، هرگز به سادگی زندگی نکرده است. با انجام این کار ، غرب افراط گرایان ، مشروعیت مشروعیت را جسد کرده و تعصبات را به عنوان میهن پرستی مبدل کرده است.
خشم انتخابی فقط ریاکاری نیست – این همدستی است. تا زمانی که اروپا و متحدینش مایل به مقابله با خانه نفرت خود با همان فوریتی که برای دیگران می خواهند ، مقابله کنند ، اسلام هراسی نه فقط یک مشکل اجتماعی بلکه یک ساختاری باقی خواهد ماند. مانند قتل در هانوفر ، به خشونت های بدون بررسی ادامه خواهد داد. این امر به ایجاد شهروندان درجه دوم از افرادی که روسری می پوشند یا در نماز جمعه شرکت می کنند ، ادامه خواهد داد. و همچنان به زندگی بی گناه ادامه خواهد داد.
وعده اروپا در تعهد خود به حقوق بشر ، آزادی و برابری نهفته است. اما هر بار که یک زن مسلمان هنگام گزارش تهدیدها نادیده گرفته می شود ، این قول شکسته می شود. هر بار که مسجد در سکوت می سوزد خیانت می شود. و هر بار که قتل یک مسلمان به عنوان غم انگیز دیده می شود – اما ظالمانه نیست ، خرد می شود.
جهان در حال تماشای است. اما مهمتر از همه ، شهروندان خود اروپا – مسلمان و در غیر این صورت – در انتظار دیدن اینکه آیا زندگی آنها و ترس آنها به اندازه همسایگانشان ارزش دارد. در حال حاضر ، آنها بیهوده صبر می کنند.