دانشمند سیاسی جوزف نای نظریه قدرت نرم بحث های طولانی در مورد سیاست خارجی ایالات متحده است. نای اظهار داشت كه قدرت آمریكا بیش از قدرت نظامی آن حاصل شده است. با این حال ، در خاورمیانه ، ایالات متحده بارها و بارها به عنوان ابزار اصلی نفوذ خود به قدرت نظامی سخت اعتماد کرده است. در عصر امروز رقابت استراتژیک بین ایالات متحده ، روسیه و چین ، جایی که کشورها از دیپلماسی و قدرت اقتصادی برای گسترش نفوذ استفاده می کنند ، “قدرت چسبنده” یا درگیری اقتصادی ، به عنوان روشی جدید برای دستیابی به اهداف خود در حال ظهور است.
سفر رئیس جمهور دونالد ترامپ به خاورمیانه در اوایل ماه مه ، این تغییر را تأکید کرد و تضمین کرد بیش از یک تریلیون دلار در معاملات سرمایه گذاری بلند مدت با عربستان سعودی ، قطر و امارات متحده عربی. این معاملات ، دفاع از دفاع ، حمل و نقل هوایی ، هوش مصنوعی (AI) و زیرساخت ها ، منعکس کننده یک حرکت محاسبه شده توسط دولت ترامپ برای تحریک نفوذ ایالات متحده در منطقه از طریق اهرم اقتصادی و نه وابستگی سنتی آن به ارتش است. اگرچه این معاملات ممکن است سالها طول بکشد تا از بین برود ، و علی رغم بحث و جدال پیرامون هدیه قطر از یک جت لوکس 200 میلیون دلاری ، دیپلماسی ترامپ نشان دهنده چرخش عمیقی به سمت آمار اقتصادی به عنوان یک نیروی تثبیت کننده است. علاوه بر این ، این معاملات بر اولویت های دولت تأکید می کند: حفظ نفوذ آمریکا در خاورمیانه ضمن قرار دادن ایالات متحده برای مقابله با حضور روزافزون چین در منطقه و همچنین در هند و اقیانوس آرام. با تعبیه عمیق تر ایالات متحده در زیرساخت های اقتصادی و فناوری منطقه ، این تغییر به سمت “قدرت چسبنده” باعث تقویت مشارکت های منطقه ای ، تغییر شکل دینامیک قدرت خاورمیانه می شود و موقعیت استراتژیک جهانی آمریکا را در دوره ای از تشدید رقابت تقویت می کند. همانطور که ترامپ همچنان به تقویت خود ادامه می دهد اولویت های سیاست خارجی ، گسترش استفاده از “قدرت چسبنده” برای حفظ نفوذ ایالات متحده و رقبای خارج از کشور در سراسر جهان ضروری خواهد بود.

قدرت چسبنده در مقابل قدرت تیز
در سال 2009 ، والتر راسل مید ، ساخت تمایز NYE بین قدرت سخت و نرم ، معرفی شده مفاهیم مکمل قدرت “تیز” و “چسبناک” ، در حال گسترش چارچوب برای درک چگونگی تأثیر پروژه های دولت در دنیای مدرن. مید استدلال کرد که قدرت سخت ، که دیگران را وادار به عمل از طریق زور یا فشار می کند ، می تواند به دو شکل اصلی تقسیم شود: قدرت نظامی و اهرم اقتصادی. او نیروی نظامی سنتی را “قدرت تیز” توصیف می کند ، نوعی تأثیرگذاری که از طریق فشار و تهدید مستقیم پیروی می کند ، در حالی که تأثیر اقتصادی به عنوان “قدرت چسبنده” عمل می کند ، و باعث می شود به شبکه ای از نهادها و مشوق هایی که باعث می شود از این امر پرهزینه تر و دشوارتر شود.
پس از گذشت چند دهه از تکیه بر قدرت شدید در خاورمیانه و در میان تلاش های تجدید شده برای اولویت بندی تغییر استراتژیک به هند و اقیانوس آرام ، سفر سیاست خارجی اخیر دولت ترامپ به عنوان یک کلاس اصلی در استفاده از قدرت چسبنده معرفی می شود.
معاملات خاورمیانه ترامپ
نتایج ملموس سفر خاورمیانه ترامپ نشان دهنده قدرت چسبنده در عمل است. در عربستان سعودی ، ترامپ تضمین کرد توافق 600 میلیارد دلار این شامل یک قرارداد سلاح 142 میلیارد دلاری و سرمایه گذاری های عمده در زیرساخت های هوش مصنوعی و انرژی ، از جمله تعهد 20 میلیارد دلاری از شرکت سعودی Datavolt برای ساخت مراکز داده هوش مصنوعی در ایالات متحده است. قطر با تعهدات دنبال شد بالغ بر 300 میلیارد دلار ، از جمله معامله هواپیمای تجاری با بوئینگ و خرید هواپیماهای بدون سرنشین 2 میلیارد دلاری. در امارات متحده عربی مجدداً بر برنامه خود تأکید کرد طی یک دهه آینده 1.4 تریلیون دلار در ایالات متحده سرمایه گذاری کنید.
این معاملات ، در حالی که به عنوان مشارکت اقتصادی قاب بندی می شود ، در خدمت هدف دوگانه از تعمیق وابستگی متقابل و تعبیه نفوذ آمریکا در بخش های فناوری و دفاعی منطقه است. این رویکرد در قدرتمندترین قدرت خود قدرتمند است ، زیرا معاملات از انگیزه های اقتصادی برای ایجاد تراز استراتژیک بلند مدت استفاده می کنند.
قدرت چسبنده و اهداف استراتژیک
در دولت ترامپ منطق در پشت این درگیری های اقتصادی هنگامی که از طریق لنز از اهداف گسترده تر ژئوپلیتیکی ایالات متحده مشاهده می شود ، واضح تر می شود. اول ، ایالات متحده در تعمیق روابط اقتصادی با این کشورهای حوزه خلیج فارس ، با ارائه یک شبکه جایگزین از امنیت ، سرمایه گذاری و همکاری تکنولوژیکی ، قصد دارد نفوذ چینی ها (چه از نظر جسمی و چه از نظر مالی) را جمع کند. دوم ، کاهش تحریم ها در سوریه سیگنال می کند ، تلاش برای دور کردن دمشق از مدار مسکو ، کاهش جایگاه روسیه در منطقه بدون رویارویی مستقیم. سوم ، با تقویت توانایی ها و تاب آوری شرکائی مانند عربستان سعودی ، امارات متحده عربی و قطر ، واشنگتن در حال تقویت یک وزن ضد منطقه ای به فعالیت های بی ثبات کننده ایران است. سرانجام ، این حرکات نشانگر فشار تازه ای برای احیای روح توافق نامه ابراهیم است. علیرغم نگرانی های اسرائیل در مورد محرومیت از این سفر ، به خصوص در مورد سیاست هایی مانند برطرف کردن تحریم ها در سوریه، اقدامات ترامپ ممکن است در نهایت ادغام اسرائیل در یک چارچوب همکاری منطقه ای و منافع مشترک را عمیق تر کند. حمایت از همه این مواضع ، تغییر عمدی از تکیه بر قدرت نظامی به سمت استفاده از وابستگی متقابل اقتصادی طولانی مدت و تراز نهادی برای اعمال نفوذ بیشتر ایالات متحده در منطقه است.

قدرت چسبنده سوء استفاده: هند و جنگ سرد
دیپلماتیک دوره جنگ سرد فاصله بین ایالات متحده و هند پیامدهای دست کم گرفتن قدرت چسبنده را نشان می دهد و به عنوان نمونه احتیاطی برای مدیریت سایر روابط کلیدی عمل می کند. در سال 1971 ، در میان افزایش تنش بین هند و پاکستاننخست وزیر ایندیرا گاندی به دنبال حمایت از ایالات متحده بود. با این حال ، رئیس جمهور ریچارد نیکسون ، با اولویت بندی نزدیکی نوپا خود با چین ، به جای آن تصمیم گرفت تا پاکستان را پشت سر بگذارد. اعزام ناوگان هفتم به خلیج بنگال در یک نمایش از زور. این تصمیم هند را بیگانه کرد و آن را به اتحاد جماهیر شوروی نزدیک کرد و به اوج خود رسید پیمان صلح ، دوستی و همکاری هندو و شورویبشر
طی دهه های بعد ، هند با مسکو رابطه دفاعی برقرار کرد و بیشتر سخت افزار نظامی خود را از روسیه خریداری کرد. عدم موفقیت واشنگتن در قدردانی از تأثیر ماندگار قدرت چسبنده ، اتحاد جماهیر شوروی به اتحاد جماهیر شوروی اجازه داد تا نفوذ استراتژیک در هند را حفظ کندبشر فقط در سالهای اخیر واشنگتن تلاش کرد تا این پویا را معکوس کند از طریق معاملات اسلحه و ابتکارات همکاری دفاعی با هدف ادغام هند در یک معماری امنیتی با هم تراز غربی.
اگرچه هند همچنان یک قدرت غیر همجنسگرا است ، اما تغییر تدریجی آن به سمت سکوهای دفاعی ایالات متحده و تمرینات نظامی مشترک نشان دهنده یک ارزیابی مجدد است که به نفع هدف گسترده تر واشنگتن برای متعادل کردن قدرت جهانی رو به رشد چین است. این مورد تأکید می کند که چگونه عدم استقرار قدرت چسبنده در یک لحظه بحرانی می تواند وابستگی های طولانی مدت ایجاد کند که برای باز کردن دشوار و پرهزینه است.
با تکیه بر این دروس ، جنبه های دیگر خطر سیاست خارجی دولت ترامپ باعث تضعیف پایه های اصلی قدرت چسبنده ایالات متحده ، به ویژه تشدید تعرفه ها ، تهدیدات برای خروج از ناتو و کاهش کمک های خارجی می شود. این اقدامات باعث شده است تا چین تأثیر خود را افزایش دهد و خطر تکرار اشتباهات استراتژیک پر هزینه مانند بیگانگی دوران جنگ سرد از هند را ایجاد کند. از آنجا که ترامپ همچنان به شکل گیری برنامه سیاست خارجی خود ادامه می دهد ، دیپلماسی پایدار که در سفر اخیر خاورمیانه از طریق آغوش مداوم قدرت چسبنده الگوبرداری شده است ، برای رقابت مؤثر با بلند مدت با چین ضروری است.
بازی طولانی دیپلماسی اقتصادی
درک پیامدهای استراتژیک قدرت چسبنده ، چه از نظر ماهرانه و یا به طرز خطرناکی نادیده گرفته شود ، اهمیت عمیق تر دیپلماسی اقتصادی دولت ترامپ در خاورمیانه را نشان می دهد. منتقدین که فقط روی نوری تمرکز می کنند قطر به ترامپ یک نیروی هوایی جدید ترامپ می کند خطر از بین رفتن معماری استراتژیک گسترده تر ساخته شده است.
این سفر این پتانسیل را دارد که سالها با ارتقاء ثبات اقتصادی رهبری ایالات متحده و به طور بالقوه مهار نفوذ چین ، منافع ایالات متحده را در منطقه پیش ببرد. در عصری که قدرت جهانی به طور فزاینده ای از طریق جریان سرمایه گذاری ، مشارکت دفاعی و زیرساخت های دیجیتال اعمال می شود ، چنین حرکاتی حرکات نمادین نیست بلکه شرط های طولانی مدت و طولانی مدت بر تراز ژئوپلیتیکی است. میراث واقعی دیپلماسی خاورمیانه ترامپ ممکن است در عناوین تولید شده نهفته نباشد ، اما در شبکه های با دوام وابستگی متقابل که در حال حرکت است که می تواند تعادل منطقه ای قدرت را برای دهه های آینده شکل دهد. این قدرت چسبنده در عمل است و مدلی را ارائه می دهد که می تواند در سایر زمینه های سیاست خارجی ایالات متحده گسترش یابد.
تصویر برجسته: رئیس جمهور آمریكا دونالد ترامپ (L) ، همراه با همتای خود امارات متحده عربی شیخ محمد بن زید النهیان با یك مشت چسبانكه در حالی كه او در حال آماده شدن برای سوار شدن به یك نیروی دریایی یك در اواخر سفر در خاورمیانه خود در 16 مه 2025 است. ترامپ پس از امضای كلاهی دیگر از تورم در ابهه در ابو دغوی را گرفت. تضمین یک تعهد سرمایه گذاری 1.4 تریلیون دلاری از امارات. (عکس توسط Brendan Smialowski/AFP از طریق Getty Photographs)