یکی از معلمان و فعال های اتحادیه می گوید: “این دستگاه ها باید در سارقان و کلاهبرداران استفاده شوند ، نه برای معلمی که به سادگی خواستار حقوق اتحادیه خود بودند.”
او بازگو می کند که چگونه در سکوت شب ، بوق کوتاه دستگاه او دختر پنج ساله خود را بیدار می کند-یادآوری مداوم که مایل دورتر است ، کسی در حال تماشای است. او که از قدم گذاشتن بیش از یک کیلومتر از خانه خود منع شده بود ، باید همیشه از خانه مجازی بپوشد.
او یکی از ده ها معلم ، هنرمند ، دانش آموز ، نویسندگان ، اعضای اقلیت های مذهبی و فعالان کارگری است که پس از ماهها یا سالها زندان ، اکنون تحت نظارت الکترونیکی باقی مانده احکام خود را خدمت می کنند.
نام آنها به دلیل احتمال قصاص رسمی برای گفتن داستانهایشان محروم شده است.
دستگاه ها به پا بستند و توسط سازمان زندان های ایران به طور شبانه روزی ردیابی می شوند. از نظر تئوری ، آنها مجازات ها را مدرن می کنند و هزینه های زندان را کاهش می دهند. در عمل ، آنها نه تنها در مورد متخلفان مالی ، مواد مخدر یا سرقت بلکه به طور فزاینده ای برای فعالان مدنی و سیاسی اعمال می شوند.
کبودی – و هزینه آن را پرداخت می کند
یکی از این فعال ها اظهار داشت: “من فقط باید هزینه بپردازم تا یک بند به پای من ببندد.”
برای بسیاری ، دستگاه ها تحقیرآمیز ، دردناک و خرد کننده مالی هستند. وکلا آنها را به عنوان ابزاری برای آزار و اذیت توصیف می کنند و محدودیت فیزیکی را با کنترل مداوم ترکیب می کنند.
مانیتورهای محلی تولید شده ضعیف طراحی شده اند: سنگین ، لبه تیز و اغلب باعث زخم یا التهاب می شوند.
برای افزودن توهین به آسیب ، کاربران باید هزینه های خود را بپردازند: هزینه مقدماتی در حدود 25 دلار و تقریباً 9 دلار در ماه پس از آن – تعداد زیادی که به شدت بر روی فعالانی که از کار خارج هستند یا از کار منع می شوند.

زندگی محدود
“از آرایشگاه گرفته تا فروشگاه مواد غذایی ، مردم من را قهرمان می نامند و می گویند:” احترام به شجاعت خود. ” اما خوشحالم که مادرم زنده نیست که من را ببیند که این لباس را پوشیده است. “
دستگاه ها به طور معمول حرکت را به شعاع 1000 متری در اطراف خانه محدود می کنند ، اگرچه فاصله دقیق توسط یک قاضی تعیین می شود. تأثیر فوری است: مشاغل مختل شده ، وقایع خانوادگی از دست رفته ، فرصت های از دست رفته و حتی موانع مراقبت های پزشکی.
خواننده معترض وفا احمدپور ، که به صورت آنلاین به عنوان وافادار شناخته می شود ، اعلام کرد که به دلیل مانیتور مچ پا ، فرصتی برای سفر به ایالات متحده به عنوان قاضی افتخاری در جشنواره هنری از دست داده است.
برخی از پوشنده ها سعی می کنند دستگاه را در زیر جوراب یا شلوار مخفی کنند تا از خیره شدن جلوگیری کنند. برخی دیگر آن را قابل مشاهده می کنند و می گویند بیشتر واکنش ها دلسوز هستند.
قدرت دلخواه
برخی از وکلا می گویند مانیتورها به زندانیان اجازه می دهند تا به یک زندگی عادی بازگردند ، اما برخی دیگر تأکید می کنند که مانیتورهای انتخابی و خودسرانه علیه معترضین استفاده می شود.
دیگری می گوید: “در سایر کشورها ، این دستگاه ها برای جرایم مالی یا خشونت آمیز مورد استفاده قرار می گیرند ؛ اما در ایران ، آنها به ابزاری برای کنترل و تحقیر معترضین و مدافعان مدنی و فعالان اتحادیه تبدیل شده اند.”
وی خاطرنشان می کند که سازمان های اجرای قانون در تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی واجد شرایط و تحت چه شرایطی است – به ویژه در معرض آسیب پذیری قرار دارند ، اختیار گسترده ای دارند.

ننگ مانیتورینگ مچ پا اغلب افراد را از از سرگیری شغل خود باز می دارد. برخی حتی مجبور شده اند خانه ها را جابجا کنند تا محل کار آنها در شعاع مجاز باقی بماند.
یک معلم توضیح می دهد: “پس از آزادی من ، مدیر مدرسه گفت كه من به نامه رسمی قاضی برای بازگشت به تدریس نیاز دارم.” “قاضی تأیید كرد كه من از نظر قانونی ممنوع نیستم ، اما مدرسه هنوز از بازگشت من امتناع ورزید. من گمان می كنم كه وزارت اطلاعات به آنها فشار آورد.”
یک زندان نامرئی
یک معلم دیگر اضطراب مداوم را توصیف می کند: “حتی رفتن به یک آهسته در پارک باعث اضطراب من می شود. یک بار ، من به خارج از مرز رفتم. ساعت 6:30 صبح ، آنها تماس گرفتند و تهدید کردند که مرا به زندان می فرستند.”
این یک موضوع مکرر در مکالمات با کسانی است که مانیتور دارند.
یکی از نویسنده ها می گوید: “من برای خرید کتابی که دوستش داشتم بیرون رفتم. در تقاطع ، دستگاه بوق زد.
“بخش دردناک این است که فقط شما می توانید این مرز نامرئی را ببینید. هر کس دیگری می تواند از آن عبور کند – به جز شما.”
یک معلم شیراز می گوید: “در زندان شیراز آدلباد ، همبازی های من قاتل و جنایتکاران خطرناک بودند. برای من ، مانیتور مچ پا انتخابی بین بد و بدتر بود.”
برای بسیاری ، این دستگاه نسبت به شرایط سخت زندان های ایران ارجح است – اما فقط به سختی.
یک معلم می گوید: “این کمترین چیزی است که ما برای خواستار حقوق خود پرداخت می کنیم.”
نویسنده دیگری می گوید: “مانیتور مچ پا حرکت بدنی من را محدود کرده است ، اما این باعث نشده است که من از فکر و نوشتن جلوگیری کنم.” “من هنوز می نویسم – و این چیزی است که دولت هرگز نمی تواند از من دور شود.”