توسط لوک کوفی
پس از چند هفته درگیری مسلحانه بین اسرائیل و ایران و پس از حمله مستقیم آمریکا به برنامه سلاح های هسته ای ایران ، به نظر می رسد آتش بس شکننده در حال انجام است.
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریكا اظهار داشت كه وی علاقه ای به گسترش درگیری ندارد. اهداف وی به شدت متمرکز است: جلوگیری از دستیابی به ایران سلاح هسته ای و پایداری منطقه. حتی در واشنگتن در مورد بیش از حد دیپلماتیک احتمالی نسبت به ایران و مذاکرات مجدداً صحبت می شود. این که آیا این امر تحقق می یابد ، هنوز دیده می شود.
اما در پی این درگیری کوتاه و شدید ، فرصتی جدید برای درگیری عمیق تر ایالات متحده در منطقه ، به ویژه با کشورهای خلیج فارس ظاهر شده است. ترامپ رهبری قاطع آمریکا را در صحنه جهانی بازگرداند ، بنابراین ممکن است کشورهای منطقه مایل به همکاری بیشتر با ایالات متحده باشند. رئیس جمهور باید این حرکت دیپلماتیک را برای احیای یکی از خلاق ترین ابتکارات از دوره اول خود: اتحاد استراتژیک خاورمیانه به دست آورد.
در ابتدا در سال 2017 پیشنهاد شد ، اتحاد منعکس کننده یک چشم انداز استراتژیک برای خاورمیانه یکپارچه تر و امن تر بود. در آن زمان ، کشورهای خلیج فارس علاقه مند بودند اما فاقد درک مشترک از چنین اتحاد بودند. دولت ترامپ همچنین دامنه خود را به وضوح بیان نکرد و آن را در برابر تفسیرهای واگرا آسیب پذیر کرد. برخی از کشورهای خلیج فارس آن را به عنوان یک پیمان کاملاً متمرکز بر امنیت با هدف مقابله با ایران می دیدند. برخی دیگر ، به دنبال تعادل روابط منطقه ای خود ، در تعهد به یک وضعیت نظامی ، تردید بیشتری داشتند. هنوز دیگران این اتحاد را به عنوان بستری برای تقویت تجارت منطقه ای و تعامل اقتصادی ایالات متحده تصور می کردند.
این بار ، ترامپ و دولت وی باید هرگونه ابهام را از بین ببرند. یک اتحاد احیا شده باید با شروع یک مؤلفه امنیتی قوی ، یک دستورالعمل روشن داشته باشد. ایالات متحده بدون اینکه هیچ تهدیدی را به وجود آورد ، می تواند تلاش های خود را برای بهبود هماهنگی دفاعی و تقویت توانایی های شبه نظامیان منطقه ای انجام دهد.
دوم ، اتحاد باید شامل یک بعد اقتصادی و تجارت باشد. تأکید ترامپ بر تجارت و تعرفه ها به خوبی با این امر مطابقت دارد. فقط دو کشور خلیج فارس ، بحرین و عمان با ایالات متحده توافق نامه تجارت آزاد دارند. با استفاده از این موارد می تواند به رسمی سازی همکاری های عمیق تر اقتصادی و ارائه چارچوبی برای گسترش روابط تجاری ایالات متحده در سراسر خلیج فارس کمک کند.
دولت باید ابتدا روی “میوه های کم آویز” تمرکز کند-مناطقی که اجماع در حال حاضر وجود دارد و پیشرفت را می توان به سرعت انجام داد. بهبود دفاع هوا و موشک منطقه ای یکی از این مناطق است. جنگ در اوکراین و بین ایران و اسرائیل هر دو اهمیت استراتژیک سیستم های دفاع هوایی در جنگ های مدرن را نشان داده اند. آنها همچنین عدم تعادل اقتصادی را در چنین درگیری ها در معرض دید قرار داده اند: هواپیماهای بدون سرنشین کلاس شهد که توسط ایران استفاده می شود می تواند 20،000 دلار هزینه داشته باشد ، در حالی که رهگیران مورد نیاز برای از بین بردن آنها می توانند صدها هزار دلار هزینه کنند.
ایالات متحده و شرکای خلیج فارس باید با هم همکاری کنند تا قابلیت های دفاع منطقه ای و موشکی منطقه ای را افزایش دهند. این شامل هماهنگی توسعه فناوری ، رویه های عملیاتی و سرمایه گذاری های مشترک برای بهبود اثربخشی سیستم در عین حال کاهش هزینه ها است. همکاری های دفاع هوایی از نظر سیاسی بحث برانگیز نیست – ماهیت دفاعی آن باعث می شود فروش راحت در داخل کشور برای دولت های منطقه باشد. شهروندان انتظار دارند که دولت های خود از حملات موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین ، که در حال رشد رایج تر و کشنده تر هستند ، تأمین کنند.
قطر یک مطالعه موردی را ارائه می دهد. این یک حمله بزرگ موشکی بالستیک توسط ایران را تجربه کرد که توسط سیستم های دفاع هوایی ایالات متحده رهگیری شد. این حمله یک فراخوان بیدار برای کل منطقه بود. سرمایه گذاری در دفاع موشکی باید هم به عنوان یک ضرورت استراتژیک و هم یک نقطه شروع سیاسی برای یک اتحاد جدید تلقی شود.
تمرکز بر دفاع هوایی نیز می تواند فوایدی فراتر از خلیج فارس داشته باشد. این می تواند همکاری با اسرائیل را تقویت کند ، که در حال حاضر برخی از پیشرفته ترین سیستم های دفاعی موشکی در جهان را دارد. این دروس همچنین می تواند در بین شرکای Accords Accords به اشتراک گذاشته شود و هم قابلیت همکاری و هم اعتماد را تقویت کند.
ژنرال اریک کوریلا ، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده ، اخیراً به عنوان بخشی از بررسی سالانه وضعیت وضعیت خود ، قبل از کنگره شهادت داد. وی بر تهدیدهای موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین در خاورمیانه تأکید کرد. این تهدیدها فرضی نیستند-آنها در حال شکل گیری سیاست های در دنیای واقعی و هزینه های دفاعی هستند. یک اتحاد تجدید شده باید در اطراف این واقعیت ساخته شود.
اکنون زمان عمل دولت ترامپ است. گرد و غبار پس از جنگ ایران و اسرائیل در حال حل و فصل است. دیپلماسی بار دیگر مورد بحث قرار می گیرد. کشورهای منطقه ای به دنبال واشنگتن برای رهبری و اطمینان هستند. یک اتحاد کاملاً واضح و دقیق از نظر استراتژیک می تواند پایه و اساس دوره جدیدی از همکاری های منطقه ای باشد که فراتر از امنیت است و شامل تجارت ، همکاری اقتصادی و عادی سازی است.
احیای اتحاد استراتژیک خاورمیانه آسان نخواهد بود ، اما قابل دستیابی است. منظره ژئوپلیتیکی به نفع منطقه تغییر کرده است. نگرانی های مشترک در مورد تهدیدات هوا ، افزایش علاقه به عادی سازی و تمایل به درگیر شدن اقتصادی همه شرایط مناسب برای موفقیت را ایجاد می کند. اما این بار ، ایالات متحده باید با وضوح و هدف رهبری کند.
ترامپ و رهبران منطقه ای نباید اجازه دهند این لحظه بگذرد. با رهبری هوشمند و اهداف واضح ، یک اتحاد احیا شده می تواند کلید اصلی ساختن منطقه ایمن تر ، ایمن تر و مرفه تر برای سالهای آینده باشد.
• لوک کوفی همکار ارشد موسسه هادسون است. X: lukedcoffey.