در حالی که رهبر عالی رژیم ایران ، علی خمنی ، اخیراً با جسارت بی نظیر ادعا کرده است که “در حوزه عمومی کشور ، مسئله خاصی وجود ندارد” ، واقعیت موجود در زمین تصویری کاملاً متفاوت را نشان می دهد. رژیم آخوندها از ترس گرفتار می شود ، به ویژه ترس از تشدید اعتراضات اجتماعی ناشی از بدتر شدن بحران برق و خاموشی های مکرر همراه آن.
این بحران یک علامت جالب توجه فساد بومی رژیم ، بی کفایتی و بی اعتنایی عمیق به مردم ایران است و باعث نزدیک شدن ملت به یک نقطه جوش می شود.
یک بحران “برگشت ناپذیر” از ساخت رژیم
بحران انرژی و برق تحت رژیم روحانی به آنچه که به عنوان “نقطه برگشت ناپذیر” توصیف می شود ، رسیده است. پیش بینی می شود که کمبود برق تا پایان دوره فعلی دولت به 30،000 مگاوات حیرت انگیز برسد.
مقامات رژیم ، کارشناسان و رسانه های تحت کنترل دولت ، عدم امکان حل این کسری را تأیید می کنند. علیبادی ، وزیر انرژی در کابینه پشکیان ، اعتراف کرد: “ما اکنون در وضعیت فوق العاده ای هستیم.” اخبار بهار وابسته به دولت به طرز وحشیانه ای پیش بینی می کند که تا سال 2026 ، خاموشی های زمستانی می تواند به 8 ساعت گسترش یابد و تا سال 2028 ، آنها می توانند تا 14 ساعت روزانه دوام بیاورند. این فاجعه خود تأیید ، بر عدم موفقیت رژیم در مدیریت خدمات ضروری ، به طور مستقیم زندگی و معیشت ایرانیان معمولی را ویران می کند. به جای کمبود منابع ، این بحران ناشی از سوء مدیریت مزمن و غفلت سیستماتیک است که میلیارد ها نفر از زیرساخت ها برای تأمین بودجه IRGC و پروکسی های منطقه ای آن منحرف شده اند.
خاموشی های خاموشی اعتراض گسترده
رسانه های خود رژیم زنگ هشدار را صدا می کنند. دولت اداره جهان ساناتروزنامه ها صریحاً از پتانسیل “اعتراضات خشونت آمیز” و “ناآرامی های اجتماعی” ناشی از کاهش برق هشدار داده اند ، به ویژه با توجه به اینکه قطع شدن در شهرهای صنعتی منجر به “نارضایتی گسترده در بین کارگران” شده است و “بوی اعتراضات خشونت آمیز می تواند در برخی از شهرهای صنعتی تشخیص داده شود.”
در این مقاله آمده است: “در این روزهای آینده ، شاید به دنبال تحمل و دعوت از شهروندان برای همکاری با دولت به ابزاری زنگ زده تبدیل شود که بی فایده باشد و ناآرامی های اجتماعی را کاهش نمی دهد. هر روز که مانند این می گذرد ، سرطان بی قدرت به کشتن جامعه ایران نزدیک می شود.”
اعضای پارلمان رژیم (Majlis) این نگرانی ها را تکرار می کنند. احمد جباری ، نماینده مجلس ، با استفاده از اصطلاحاتی مانند “عدم تعادل” برای توصیف بحران انرژی ، از رژیم به دلیل “بازی با روان مردم” انتقاد کرد ، در حالی که شهروندان ، به ویژه در استان هورموزگان در جنوب ، گرمای 50 درجه ای را بدون برق تحمل می کنند. جاباری اظهار داشت: “قطع برق ، مردم عزیز و محترم جنوب کشور را خسته کرده است … زندگی و مشاغل مردم با مشکل روبرو هستند … قطع برق مردم در گرمای 50 درجه جنوب ، به خدا ، هیچ توجیهی منطقی یا منطقی ندارد.”
یکی دیگر از نمایندگان مجلس ، حسن نوروزی ، به عدم وجود راه حل های رژیم به عنوان اوج ماه های تابستان ماه ژوئیه و آگوست ، با کمبود آب همزمان که باعث ایجاد بدبختی و تأثیرگذاری کارخانه ها ، بیمه و حتی تأمین نان شد ، اعتراف کرد.
نانوایان در خط مقدم
ترس این رژیم با اعتراضات خیابانی از نانوایان زحمتکش ، که به شدت تحت تأثیر قطع برق از زوایای متعدد قرار گرفته اند ، بزرگ شده است. دولت اداره اربابروزنامه هشدار داد كه “كاهش برق نارضایتی عمومی را از اوج و اعتماد به نفس به دولت كرده است. در بیشتر شهرها ، نانوایان اعتراض كرده اند.”
احمد فاطمی ، یکی دیگر از اعضای مجلیس ، منشأ نانوا را به عنوان “فوق العاده پر چالش” توصیف کرد ، با فریاد زدن با ترس و وحشت گفت: “امروز ، مشکلات نانوایی ها به یک فوق العاده چلج تبدیل شده است … چرا با توجه به کاهش قدرت مکرر و خاموشی های گسترده ، من هشدار می دهم ؛
این هشدارها انتزاعی نیستند. در هفته های گذشته ، نانوایان در استان های بزرگ ایران – قد ، مشهاد ، اصفهان ، بیرجند و خوزستان – اعتراضات هماهنگ شده بودند. آنها ابراز عصبانیت از کاهش مکرر و بدون اعلام برق که دسته های خمیر را خراب می کردند ، منجر به خسارات مالی شدید شد و تولید را ناپایدار کرد. در مشهاد ، صاحبان نانوایی هرج و مرج را از قدرت متناقض برجسته کردند و گزارش می دهند که خمیر غالباً هدر می رود. در اصفهان ، معترضین شعار می دادند ، “به اندازه کافی با وعده ها – میزهای ما خالی است!” و خمیر خراب را در مقابل دفتر برق ریخت. این اعتراض یکپارچه از نانوایان ، که معیشت آنها در حال از بین رفتن است ، نشانگر نقطه ضعف خطرناکی برای رژیم است.
یک رژیم ناکام که جامعه را به سمت آستانه سوق می دهد
بحران ویرانگر برق یک حادثه منزوی نیست بلکه یک نتیجه مستقیم و غیرقابل انکار از فساد سیستمی رژیم ایران ، سوء مدیریت ناخالص و اولویت بندی دستگاه های امنیتی سرکوبگر آن ، برنامه های موشکی و تأمین بودجه تروریست های منطقه ای بر سر خوشمزه بنیادی مردم خود است.
میلیاردها دلار درآمد ملی غارت شده و از سرمایه گذاری های اساسی زیرساخت ها منحرف شده است. مقامات رژیم هیچ گونه پاسخگویی ارائه نمی دهند ، و بیشتر ارتباط کامل بین حاکمان و حاکم را برجسته می کنند و نشان دهنده فروپاشی هر مشروعیت اجتماعی باقی مانده است.
با افزایش قطع برق ، Fury Public نیز افزایش می یابد. تجربه مشترک رنج از خاموشی ها ، در کنار بیش از حد ، کمبود آب و بیکاری ، ایرانیان را در تمام اقشار اجتماعی متحد می کند. اظهارات ناپسند خامنه نمی تواند واقعیت روزانه را که میلیون ها نفر با آن روبرو هستند ، نقاب کند ، واقعیتی که به طور پیوسته باعث ایجاد اختلافات مخالف می شود. ناتوانی رژیم در تأمین نیازهای اساسی مانند برق فقط عدم موفقیت در حکمرانی نیست. این یک کیفرخواست از وجود خود است و جامعه ایران را به یک قیام در سراسر کشور نزدیک می کند که می تواند پایان این قانون فاسد و مظلوم را هجی کند.