رهبر سوریه ، احمد الشرارا ابراز کرد علاقه به پیوستن به توافق نامه ابراهیم، همانطور که توسط حرفاو پست بیت المقدسبشر
در جلسات با کنگره جمهوریخواهان ایالات متحده ، مارلین استوتزمن و کوری میلز ، رئیس جدید سوریه دلالت بر باز بودن وی برای عادی سازی روابط با اسرائیل داشت ، و مهمترین آنها تصمیم گرفت که از ارتفاعات جولان که ایالات متحده به عنوان بخشی از اسرائیل در دوره ریاست جمهوری گذشته ترامپ به رسمیت می شناسد ، انتخاب نکرد.
این سیگنالینگ سوریه الشارا به سمت عادی سازی بدون ایجاد هرگونه تقاضای در مقابل ارتفاعات جولان نشان دهنده یک تحول اساسی در روابط اسرائیل و سوریه است که نباید از آن استفاده شود.
واکنش به چنین عباراتی به طور سنتی بین بدبینانی که از اعتقاد هر یک از سخنان الشارا به دلیل گذشته جهادی خود امتناع می ورزند ، تقسیم می شود ، و کسانی که بدون قید و شرط با هر حاکم منطقه ای که نشانگر اراده آنها برای ادامه آن است ، در حالی که از هرگونه پیوند ، عبارات یا ایدئولوژی استفاده می کنند ، به صلح باز می شوند.
این افتتاح دیپلماتیک فعلی ، یک پیشرفت بالقوه در پویایی منطقه ای را نشان می دهد که با یک رویکرد محافظه کارانه مورد توجه دقیق قرار می گیرد.
پنج شرایط عمومی برای صلح
رویکرد مداوم اسرائیل ، از زمان اعلام استقلال سال 1948 ، همواره این بوده است که دست به صلح بپردازد. این گرایش نباید در این مورد کنار گذاشته شود ، نه تنها از آنجا که اسرائیل به دنبال یک کشور صلح آمیز است ، بلکه به ویژه تحت دولت فعلی ایالات متحده است ، که متمرکز بر ساختن “جهان بدون جنگ” است ، و به دنبال برنامه “صلح بین ملل” است. بنابراین ، در اینجا ، اسرائیل نیز باید از حضور به عنوان مانعی برای صلح جلوگیری کند ، به ویژه که الشرا با رهبران جمهوریخواه نزدیک دولت ترامپ درگیر است.
با این حال ، دولت اسرائیل باید درسهایی را که از ده ها سال از تفکیک مصر و اردن آموخته است ، به شرکای آمریکایی خود تأکید کند و خواستار اصلاحات آموزشی همه جانبه به رسمیت شناختن مشروعیت اسرائیل و بومیان بودن یهودیان به خاورمیانه باشد.
در این زمینه ، اسرائیل باید ضمن ایجاد پنج شرط مهم برای صلح ، نسبت به این نزدیکی نشان دهد.
اول و مهمتر از همه ، اسرائیل از ارتفاعات جولان خارج نمی شود. این قلمرو استراتژیک حیاتی توسط دولت ایالات متحده به عنوان بخشی از قلمرو اسرائیل شناخته شده است ، و حاکمیت کامل اسرائیل بر آن نباید مورد بحث قرار گیرد.
ثانیا ، اسرائیل باید به ارائه ضمانت های امنیتی برای جوامع Druze در جنوب سوریه ، تا زمانی که این جوامع بخواهند چنین محافظت کنند. این یک ضرورت اخلاقی است که اسرائیل مدیون جامعه Druze خود است ، که سالهاست که این محافظت را به خویشاوندان خود در آن طرف مرز اعطا می کند. و با روابط بین جوامع بعد از گذشت تقریباً هفتاد سال از هم ، دوباره گرم می شوند ، این وظیفه مقدس چیزی نیست که اسرائیل بتواند از آن چشم پوشی کند.
سوم ، اسرائیل باید از رهبری سوریه بخواهد که هرگونه ایدئولوژی جهادی ، از جمله رد کردن همس تروریسم در 7 اکتبر. چنین اطلاعیه ای باعث افزایش نزدیک شدن بین کشورها می شود ، به خصوص که اسرائیل پس از حملات وحشتناک 7 اکتبر ، که بر اساس ایدئولوژی های جهادی ناشی از اخوان المسلمین و جبهه های آن انجام شده است ، هنوز زخمهای خود را لیس می زند.
چهارم ، ترتیبات مرزی که امنیت اسرائیل را به روشی رضایت بخش تضمین می کند. این می تواند به معنای فشار آوردن نیروهای الشارا از مرزها ، متعادل کردن منافع ترکیه و اطمینان از این باشد که ایران دوباره از سوریه به عنوان قطبی برای قاچاق سلاح به پروکسی خود در لبنان ، حزب الله استفاده نمی کند.
سرانجام و شاید از نظر انتقادی ، اسرائیل باید اصرار بر اصلاحات کامل آموزشی و رسانه ای داشته باشد ، و این برنامه درسی و رسانه های دولت سوریه را ملزم به شناخت یهودیان و اسرائیل به عنوان بازیگران بومی ، طبیعی و ارگانیک در منطقه است که آنها هستند و از بین می برند و از بین می برند که اصطلاحات الجزیره مانند اصطلاحات ، مانند “و غیره”
پرونده برای یک صلح واقع بینانه
این پنج شرط باید در هسته چارچوب صلح اسرائیل باشد و باید به طور مفصل برای متحدین آمریکایی خود توضیح داده شود. اسرائیل باید اصرار داشته باشد که بدون مشروعیت و انسان سازی اسرائیلی ها و یهودیان ، صلح بی معنی است. با یک نمونه خاص دلهره آور ، رادیکال شدن جامعه فلسطین تحت حکومت حماس برای نسل گذشته.
انصراف الشارا از گذشته جهادی خود و حماس ، همراه با حرکات نمادین مانند نمایش پرچم های اسرائیلی و سوریه در کنار هم ، از نظر خود قابل توجه است. این سناریو همچنین باعث می شود گوه قابل توجهی در محور اخوان المسلمین ، به رهبری قطر و به میزان کمتری توسط ترکیه ، محوری باشد که در حال حاضر باعث ایجاد درد قابل توجهی در سراسر جهان می شود. و همانطور که مخالفان صلح مقاومت خود را حفظ می کنند ، بدون شک الشرارا نیاز به مقابله با این عناصر به عنوان یک تهدید داخلی دارد.
اسرائیل باید این مسئله را روشن كند كه صلح ابراهیمی نه تنها به رسمیت شناختن رسمی متقابل ، بلكه اصلاحات كامل در مقیاس است كه منجر به رادیکال سازی جامعه ای می شود که به 77 سال گذشته و بیشتر از یهودیان و اسرائیل آموزش داده شده است. به جای مدل های مصری و اردن ، جایی که ضد یهودیت در حوزه های فرهنگی و آموزشی برجسته است ، توافق های صلح سوریه باید آرزو کند که بیشتر شبیه به اجرای در امارات متحده عربی و مراکش باشد.
اگر این شرایط پذیرفته شود ، اسرائیل بدون نیاز به فداکاری بیش از حد ، توافق نامه صلح جدید ابراهیم آکورد را به دست می آورد. در صورت رد ، اسرائیل با نشان دادن تعهد خود به صلح واقعی و واقعی – در حالی که رهبری را نشان می دهد که بیش از حد ترسیده است تا از مشروعیت اسرائیل و ملت یهودی در مقابل مردم خود استفاده کند ، بهره مند خواهد شد.
یک رویکرد عملی و با دقت مشروط به این پیشینهای دیپلماتیک ، اسرائیل را با یک فرصت کم خطر و بالقوه بالا برای تغییر شکل دینامیک های منطقه ای به نفع خود و ضمن حفظ ضرورت های امنیتی خود ، به اسرائیل ارائه می دهد.